خودکشی در ایران همچون سایر کشورها وجود دارد، اما طبیعی است که بر اساس مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فردی ابعادی متفاوت داشته باشد. آخرین اتفاقی که با واکنش زیادی مواجه شد خودکشی دختر خاله و پسرخالهای بود که با بستن دست یکدیگر، خود را در سد غرق کردند و پایانی دراماتیک را خلق کردند. در بازخورد اجتماعی برای عموم مردم اتفاقی تاثرآور است که پس از مدتی فراموش میشود و تنها ممکن است نویسندگان یا پژوهشگران در آینده به عنوان مثالی از آن یاد کنند. در این نوع اتفاقات سوال اساسی این است که چرا این اتفاق رخ داد؟
بدیهی است که اگر ادعا کنیم هم اکنون میتوانیم به این سوال پاسخ دهیم، ساده انگارانه است، چرا که برای رسیدن به این موضوع به بررسیها و تحقیقات بسیاری نیاز است. نخستین حدس این است که آن دو عاشق یکدیگر بوده و در طلب ازدواج بودند که با مخالفت خانوادهها مواجه شدند و در نهایت این تصمیم را گرفتند؛ اما نکتهای که وجود دارد این است که خانواده این دو اعلام کردند صحبتی از ازدواج آنها مطرح نبوده و این مسئله را بیان نکردند. اگرچه میتوان این اصل را پذیرفت اما میتوانیم به آن نیز اندکی شک کنیم، شاید خانواده بر اساس یک سیاست حساب شده این مسئله را مطرح میکند تا از عواقب آن در امان بماند و کسی آنها را در مرگ دو جوان محکوم نکند.
به گزارش خبرنگار حوزه قضائی گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، این انگاره ذهنی که فساد سیستماتیک به درون قوه قضائیه هم رسوخ کرده و دیگر امیدی به اصلاح ساختارهای فسادزا در کشور نیست، با ورود آیتالله رئیسی به رأس مدیریتی دستگاه قضا و سر دادن شعار تحول در قوه قضائیه تَرک خورد و با اقداماتی که وی در طول ۱۶ ماه مدیریتیاش مخصوصاٌ با دستگیری و محاکمه اکبر طبری به عنوان یکی از دانهدرشتترین افراد فاسد درون قوه قضائیه صورت داد، رنگ باخت.
سید ابراهیم رئیسی با اعتقاد کامل به این باور که «با دستمال کثیف نمیشود شیشه را پاک کرد» اولویت کاری خود را در ابتدا به مبارزه با فساد درونی قوه قضائیه اختصاص داد و با تشکیل کمیته ضد فساد در تمام مجموعههای قضائی نشان داد در این مسیر با احدی تعارف ندارد.
دستگیری اکبر طبری که سالها اقدامات مجرمانهاش او را تبدیل به بیمهارترین مفسد اقتصادی کرده و به زعم خود نزدیکیاش به قاضیالقضات وقت، حاشیه امنی برایش ایجاد کرده بود و همچنین برکناری حدود ۶۰ قاضی متخلف در اوان مدیریت رئیسی بر قوه قضائیه حکایت از عزم جدی رئیسی برای بازگرداندن اعتماد عمومی به دستگاه مجری عدالت داشت زیرا معتقد بود که قوه قضائیه در برخورد با فساد درونسازمانی باید بیرحم باشد.