روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات

۱۷۲ مطلب با موضوع «مسائل ازدواج» ثبت شده است

قدیم‌ترها خانواده‌ها برای فرزندان‌شان همسر انتخاب می‌کردند و به تنها چیزی که فکر نمی‌کردند، عشق و علاقه فرزندشان بود. آنها معتقد بودند علاقه بعد از ازدواج به وجود می‌آید، اما امروز بسیاری از جوان‌ها تا عاشق نشوند، به ازدواج فکر هم نمی‌کنند!

واقعا کدام شیوه برای تشکیل زندگی درست‌تر است؛ شروع یک زندگی عاشقانه یا شروع زندگی به امید عاشقانه شدن؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۶
مجتبی مهرجو

بسم الله


در اطاقش نشسته، لپ تابش را روی پایش گذاشته و با ورود به شبکه های اجتماعی، شروع به گفتن حرف های قشنگ می کند، این هم نوعی دلبری از نوع مدرن است...

ازدواج آنلاین، زندگی آفلاین

در مقالات قبل در مورد روش های مختلف آشنایی صحبت کردیم، گفتیم که روش سنتی با کمی تغییر می تواند بهترین و امن ترین روش انتخاب همسر باشد، از آشنایی در راه پله های دانشگاه هم حرف زدیم و راهکارهایی برای یک ازدواج دانشجویی خوب را بیان کردیم اما چیزی که این بار می خواهی در مورد آن با هم صحبت کنیم، آشنایی های مدرن و پست مدرن امروزی است که شاید اگر بیست سال قبل کسی می شنید که می توان اینگونه شریک زندگی انتخاب کرد، امکان نداشت باور کند اما امروز بخشی از ازدواج ها به این صورت اتفاق می افتد.

ما اسم این نوع آشنایی ها را ازدواج به روش کلیکی گذاشته ایم. روشی که مشکلات خاص خود را دارد اما نمی توان به طور کلی آن را رد کرد چون وجود دارد و در نسل امروز که بیشتر از فضای واقعی در موبایل ها و تب لت هایش سیر می کند، شاید اجتناب ناپذیر باشد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۳ ، ۰۸:۳۰
مجتبی مهرجو

بسم الله
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24620/B/13920912_0124620.jpg

رهبر معظم انقلاب در دیدار افطاری دانشجویان امسال از مسأله‌ای که در حاشیه‌ی صحبت‌های یک دانشجو مطرح شد، به عنوان مسأله‌ای مهم یاد کردند و ضمن گله‌مندی از نگاه بی‌تفاوت به ازدواج جوانان و تبعات آن فرمودند: «به نظر من بر روى مسأله‌‌ى ازدواج جوان‌ها، خود جوان‌ها، اولیاى خانواده‌‌هایى که جوان‌ها متعلق به آن‌ها هستند، و مسئولان ذى‌‌ربط مرتبط با دانشگاه، فکر کنند و تصمیم بگیرند. نگذاریم سن ازدواج -که امروز متأسفانه بالا رفته؛ به‌خصوص در مورد دختران- ادامه پیدا بکند. بعضى از تصورات و سنّت‌هاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که این‌ها دست‌‌وپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوان‌ها است. این سنت‌ها را باید عملاً نقض کرد.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۰۳
مجتبی مهرجو

هر روز ۱۴۴۰ دقیقه است. این یعنی ما در هر روز ۱۴۴۰ بار فرصت داریم که یک تاثیر مثبت بگذاریم. متاسفانه بسیاری از ما به راحتی این فرصت ها را از کف می دهیم و حتی متوجه از بین رفتن شان نمی شویم. چرا؟ چون درگیر روزمرگی شده ایم! اما در واقع همان روزمرگی های زندگی واقعی است که انسان ها را از رسیدن به کمال دور نگه می دارد. خوشبختانه راه حل هایی وجود دارد که هر روزتان را به تازگی، اشتیاق و اراده مزین می کند. در اینجا لیستی از 30 کاری را عنوان می‌کنیم که هیچوقت نباید در حق خودتان انجام دهید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۴
مجتبی مهرجو

بخشی از اشتباهاتی که در این دوران اتفاق می افتد و گاهی تا آخر عمر گریبانگیر دو طرف می شود، به خاطر همین هیجان زدگی هاست. بخش دیگر این اشتباهات فرهنگی است. بلاتکلیف بودن یا اختلاف نظر فرهنگی دو خانواده در مورد دوران نامزدی بخشی از این عوامل فرهنگی را تشکیل می دهد. شاید شما در مقابل اشتباه بودن بعضی از این موارد جبهه داشته باشید، فقط با این پیش زمینه این مطلب را بخوانید که هر کدام از این اشتباه ها بعدها منجر به یک مشکل جدی در رابطه همسران شده که حالا در این لیست قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۲
مجتبی مهرجو

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


متاسفانه کودکان امروزی، دیگر مانند گذشته رفتار نمی کنند؛ به همین دلیل والدین ناچارند بارها و بارها یک درخواست یا دستور را تکرار کنند و باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که آنان کار خواسته شده را انجام دهند. شاید بتوان گفت که امروزه بنوعی برعکس شده و بیشتر والدین هستند که به حرف های فرزندشان گوش می دهند.

کودکان بیشتر اوقات درخواست های والدین شان را نادیده می گیرند و تنها زمانی که خودشان بخواهند، کاری را انجام می دهند. همین مسئله در اغلب اوقات، مشکل ساز می شود و حتی اختلافات متعدد و فراوانی را میان پدر و مادر به وجود می آورد.

اگر شما هم فرزندی دارید، شاید بگویید هر راهی را که به ذهنم می رسید امتحان کرده ام. مثلا بارها روش هایی مانند تنبیه، هدیه، تکرار فراوان درخواست ها، قهر و نادیده گرفتن کودک، مقایسه او با دیگر کودکان و بسیاری روش های دیگر را به کار برده ام اما برای کودکان امروزی، هیچ روشی جواب نمی دهد و برای کودک من هیچ کدام اثربخش نبوده است.

برای والدین بسیار دشوار است که بتوانند فرزندشان را مسئولیت پذیر و مؤدب تربیت کنند. در این مقاله توصیه هایی ارائه شده است که به شما کمک می کند ارتباط بهتری با کودکتان داشته باشید و با او به گونه ای رفتار کنید که خواسته هایتان را عملی کند.

داد نزنید

فریاد زدن در هیچ موقعیتی و هنگام مواجه شدن با هیچ فردی، نتیجه مطلوبی به بار نمی آورد؛ به خصوص زمانی که مخاطب شما یک کودک یا حتی یک نوجوان باشد. تنها تاثیر فریاد کشیدن این است که در آن لحظه کودک می ترسد و شاید سکوت کند یا به اجبار خواسته شما را انجام دهد اما اندکی بعد کودک همه چیز را فراموش می کند به غیر از فریادی که می شنود و می آموزد که خودش هم در مواقع ضروری می تواند فریاد بکشد و به این ترتیب به خواسته اش برسد.

کودکم به حرفم گوش نمی دهد

به یاد داشته باشید باید به گونه ای رفتار کنید که دوست دارید فرزندتان آنگونه باشد. همواره با کودکتان آرام و با احترام صحبت کنید و رفتار عصبی و تند نداشته باشید. شوخی و خنده و حتی لحن طنز در مورد کودکان و نوجوانان بسیار اثرگذار است و موجب می شود تا فرزندتان کاری را که از او خواسته اید، انجام دهد.

برایش دلیل بیاورید

اگر کودکتان کمی بزرگتر است، از احساساتتان برایش توضیح دهید و بگویید به چه دلیل انتظار دارید تا او خواسته تان را عملی کند. اگر کودک حاضر نمی شود کاری را که از او خواسته اید انجام دهد، با او از در منطق وارد شوید و دلیلش را با مهربانی و ملایمت برایش توضیح دهید. او باید بداند چرا کار خاصی را که دوست ندارد، باید انجام دهد.

هرگز کودکتان را با دیگر کودکان مقایسه نکنید

این کار نتیجه عکس می دهد و موجب می شود کودکتان احساس خجالت و سرخوردگی کند. کوکان از اینکه با همسالانشان مقایسه شوند، متنفرند. به یاد داشته باشید انسان ها در هر سنی که باشند، با یکدیگر متفاوتندو هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند؛ پس مقایسه کردن، هیچ تاثیر مثبتی در روابط میان شما و فرزندتان ندارد و تنها موجب می شود تا میان شما فاصله بیشتری به وجود آید. می توانید کمی بیشتر با علایق فرزندتان آشنا شوید و با استفاده از آنها فرزندتان را به انجام کارهای مختلف تشویق کنید.

خواسته هایتان را با لحن کودکانه مطرح کنید

یعنی مانند کودکان صحبت کنید. این تفاوت در رفتار و گفتار شما موجب می شود توجه فرزندتان بیشتر جلب شود و چون از اینگونه لحن صحبت لذت می برد و تکرار آن را دوست دارد،کاری را که از او خواسته اید قطعا انجام می دهد.

کودکان از گروه همسالان و هر فردی که بیشتر شبیه آنها باشد، بیشتر الگوبرداری می کنند و حرف شنوی دارند. شما با نظرات کودکتان آشنا هستید و زمانی که کاری از او می خواهید، می توانید با توجه به نظرات و عقاید او برایش دلیل بیاورید و او را قانع کنید. زمانی که کودک نقاط مشترکی میان خود و والدینش می بیند، بیشتر به حرف های آنها گوش می دهد و حتی سعی می کند به والدین خود نزدیک تر شود.

خودتان حرف گوش دهید و آرام باشید

فرزندتان از شما الگوبرداری می کند و زمانی که می بیند شما با همسرتان یا خود او آرام و مؤدب صحبت می کنید و وقتی کاری از شما خواسته شود آن را انجام می دهید، می آموزد که مانند شما رفتار کند.

کمتر "نه" بگویید

نه گفتن های مکرر به کودک میان شما و فرزندتان فاصله ایجاد می کند؛ شاید شما می خواهید فرزند بسیار مؤدب و نمونه ای تربیت کنید اما هر چه بیشتر با او مخالفت می کنید، این کار را بهتر به او آموزش می دهید و در نتیجه بیشتر شاهد مخالفت و بدرفتاری های فرزندتان خواهید بود.

سعی کنید پاسخ های مثبت را با پاسخ های منفی جایگزین کنید؛ البته این نکته به هیچ وجه به این معنی نیست که شما باید تمام خواسته های فرزندتان را عملی کنید. در رفتارتان متعادل باشید، نه همیشه مثبت و نه همیشه منفی. اگر صبح فرزندتان از شما درخواست کرد که با دوستانش بازی کند و شما صلاح نمی دانستید، می توانید به او بگویید الان نمی توانی با دوستانت بازی کنی اما بعدازظهر و بعد از انجام تکالیفت می توانی این کار را انجام دهی.

با او ارتباط برقرار کنید

راه هایی را بررسی کنید که منجر به برقراری ارتباط با فرزندتان می شود؛ لحن صحبت نوع کلمات و حتی زبان بدن شما تاثیر مهمی در روابط شما با فرزندتان دارد؛ پس باید با لحن ملایم و صدایی آرام صحبت کنید، لبخند بزنید و مهربان باشید.

زمانی که کاری از فرزندتان می خواهید، از فاصله دور با او صحبت نکنید، نزدیک او بروید و در حالی که او را نوازش می کنید، درخواست تان را مطرح کنیدو از کلمات و جملات ساده و کوتاه استفاده کنید و با کنایه و پیچیده صحبت نکنید. زیرا کودک شما جملات ساده را متوجه می شود نه جملات پیچیده و کنایه آمیز را.

اگر فرزندتان کاری را که از او خواسته اید انجام نداد، غر نزنید؛ بلکه طوری وانمود کنید که احساس می کنید او انجام آن کار را فراموش کرده است؛ پس بار دیگر با لحن خوب و آرام درخواستتان را مطرح کنید. بدون شک رعایت نکات ذکر شده، ارتباط شما با کودکتان را بهبود می بخشد و موجب می شود او بیشتر به حرف های شما گوش دهد و خواسته شما را عملی کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۶
مجتبی مهرجو
بنام خالق عشق


اگر در آستانه ازدواج باشید ممکن است هر کسی از راه برسد برایتان توصیه هایی داشته باشد. شنیدن این توصیه ها قطعا می تواند کمک کننده باشد اما شاید توصیه هایی هم باشد که کمتر کسی به شما بکند. این توصیه ها را بخوانید و در انتخاب، ارتباط و زندگی مشترک تان به کار ببندید.

قلب

 

1. منتظر شریک زندگی ایده آل برای آغاز یک رابطه نباشید و یا از شریک خود انتظار کامل بودن نداشته باشید. ممکن است روزی شریک شما کاری کند و یا حرفی بزند که سبب رنجش، خشم و نا امیدی شما شود. اما بدانید که هیچکس کامل نیست حتی شما. بنابراین منصفانه جایز الخطا بودن انسان ها را بپذیرید.

 

2. شما قادر به تغییر دادن فرد دیگری نیستید. شما تنها می توانید خودتان را تغییر دهید تا با تحولات پیرامون خود کنار بیایید. آیا شما می خواهید که شریک شما شخصیت و ماهیت اصیل خود را حفظ کند و یا کسی باشد که تمایل ندارد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۸:۱۰
مجتبی مهرجو
بنام خالق عشق


این فراز دعا بیشتر وقت‌هایی کاربرد دارد که فهمیدیم که داریم از حدمان و از خطوط قرمزمان عبور می‌کنیم و باید رابطه‌ی پیش‌آمده را قطع کنیم؛ آن وقت باید کار را به خدا واگذارکنیم و تسبیح به دست بگیریم و بخوانیم: اللهم فرِّج عن کل مکروب....


اشک

رنج و گرفتاری یک واقعیت انکارنشدنی تو زندگی آدم‌هاست؛ خداوند در قرآن می‌فرماید: لقد خلقنا الانسان فی کبد یعنی ما انسان را در رنج آفریدیم. گرفتاری‌ها و بلاها هم اگرچه به هر حال سخت‌اند و گاهی غیرقابل تحمل به‌نظرمی‌رسند اما برای رشد و پیش‌رفت انسان‌ها لازم‌اند و گریزی از آن‌ها نیست؛ برای همین هم همه‌ی آدم‌ها باید تلاش کنند که گرفتاری‌ها و دردهای خودشان را به شادی و نشاط تغییر دهند و صدالبته برای رفع گرفتاری دیگران هم تا جایی که ممکن است زحمت بکشند. درواقع وقتی روایات را می‌خوانیم شاید هیچ عملی به اندازه‌ی رفع گرفتاری مردم برای انسان‌ها بهشت‌آور نیست؛ اما برای حل گرفتاری‌ها و دردهای مردم دو تا شرط مهم وجود دارد که رعایت نکردنش نه فقط گرفتاری مردم رو حل نمی‌کند بلکه گاهی مشکلات جدیدی پدید می‌آورد که حل‌شدنش به این راحتی نیست.

یکی از این شرط ها این است که این تلاش مقدس برای حل مشکل مردم، تبدیل به کنجکاوی و فضولی در زندگی مردم نشود. تردیدی نیست که در فرایند حل مشکلات، ما اطلاعاتی از زندگی طرف مقابل به دست می‌آوریم که علی‌القاعده جزو اطلاعات معمول زندگی او نیست و گاهی حتی رازهای زندگی اوست بنابراین خیلی ممکن است که از یک جایی به بعد به عنوان کسی که می‌خواهد مشکل را حل کند، به حکم این که بالاخره انسان هستیم  و کنجکاو، وسوسه شویم که چیزهای دیگری از زندگی طرف بدانیم  و مدام بپرسیم و بپرسیم. آن آدم گرفتار هم چون به هر حال به دوستش، مشاورش، معلمش برای حل مشکلش اعتماد کرده فکر می‌کند گفتن این اطلاعات، حتما لازم است و به همین خاطر در یک فرایند معیوب، کوهی از رازها و حرف‌های مگوی زندگیش را به ما منتقل می‌کند که نه فقط فایده‌ای ندارد بلکه بار روانی و مسۆولیت ما را افزون و توان رازنگهداری ما را کم‌تر می‌کند.  پس شرط اول، یک تقوای درونی است که آدم‌ها برای حل مشکلات دیگران باید داشته باشند. تقوایی که نگذارد انسان به بهانه‌ی حل مشکلات، کنجکاوی و فضولی کند و رازهای دیگران را پی‌جویی کند. دانستن راز دیگران هیچ ارزشی ندارد هم‌چنان که حرص زدن برای این دانستن‌ها، قطعاً خلاف تقواست و گاهی دردسرهای آدم را بیشتر و بیشتر می‌کند.

خیلی از خیانت‌ها از همین حل مشکل‌ها آغاز شده و چون اتفاقاً طرف مشکل‌دار، آن مرد یا زن همکارش را مدام با همسر احتمالاً نامهربان خود مقایسه کرده مدام این ارتباط عاطفی از طریق گفت‌وگو و پیامک و ایمیل و چت و وایبر و شبیه این‌ها محکم‌تر و محکم‌تر شده تا این که دو طرف چشم بازکرده‌اند و خود را در حال خیانتی باورنکردنی یافته‌اند

اما شرط دوم این است که معمولاً آدم‌هایی که توان حل مشکلات دیگران را دارند یک توانایی ذاتی دارند و آن توانایی« گوش‌دادن» و « دل‌دادن» است؛ شاید یک‌جورهایی به آن چیزی که امروز به آن « هوش هیجانی » هم می‌گویند مرتبط باشد، لذا آدم‌های گرفتار از بودن کنار این مشاورها و حرف‌زدن با آن‌ها و ارتباط برقرارکردن با آن‌ها لذت می‌برند و حتی اگر مشکلشان هم حل نشود دوست دارند که ارتباطشان با طرف باقی بماند چون کنار آن‌ها بودن، برایشان آرامش‌بخش و لذت‌انگیز است. اتفاقی که می‌افتد این است که آدم‌های گرفتار ارتباطی درونی و وابستگی‌ای عاطفی با مشاورشان یا همان کسی که قرارست مشکلشان را حل کند برقرارمی‌کنند و اگر آن مشاور که اتفاقاً حوصله‌ی زیادی هم برای گوش‌دادن دارد و خیلی هم مهربان است تقوای کافی نداشته باشد، فاجعه‌ای رخ خواهد داد.

به خصوص وقتی این گرفتاری‌ها، مشکلات خانوادگی باشد خیلی وقت‌ها خانمی که برای حل مشکلش مثلاً پیش مردی رفته که به حل مشکلات شهرت دارد یا مردی که برای رفع دعوای خانوادگی‌اش مثلاً پیش یک خانم مشاور رفته، به ناگاه احساس می‌کند که از نظر درونی به آن مشاور وابسته شده و بنابراین نه فقط مشکلش حل نمی‌شود بلکه یک مشکل جدید به مسایل زندگیش اضافه می‌شود؛ به همین خاطر خیلی وقت‌ها خیلی از مشکلات خانوادگی، به خاطر کم‌بود تقوا در کسانی که اهل حل مشکل‌اند، تبدیل به یک مشکل بزرگتر می‌شود و زندگی‌هایی از بین می‌رود. این اتفاق امروز در ادارات و فضاهای کاری، یک مشکل جدی است. خیلی اوقات که کارمندها در حال «درددل» با هم هستند به ناگاه بین آقا و خانم کارمند که یکی از آن‌ها گرفتار و دیگری مهربان و اهل « گوش‌دادن» است، رابطه‌ای عاطفی برقرار می‌شود و ثمره‌اش نه فقط حل مشکل نیست بلکه ایجاد مشکل جدیدتری است که زندگی‌ها را مختل می‌کند و ازبین می‌برد.

 خیلی از رابطه‌های نامشروع که گاهی بین مردها  و زن‌ها که گاهی حتی شوهردار هم هستند برقرار می‌شود نقطه‌ی شروعش همین درددل‌ها و مهربانیِ بی‌دریغ  یکی از دوطرف بوده است. خیلی از خیانت‌ها از همین حل مشکل‌ها آغاز شده و چون اتفاقاً طرف مشکل‌دار، آن مرد یا زن همکارش را مدام با همسر احتمالاً نامهربان خود مقایسه کرده مدام این ارتباط عاطفی از طریق گفت‌وگو و پیامک و ایمیل و چت و وایبر و شبیه این‌ها محکم‌تر و محکم‌تر شده تا این که دو طرف چشم بازکرده‌اند و خود را در حال خیانتی باورنکردنی یافته‌اند. همه‌ی ما در زندگیمان داستان‌های واقعی‌ای از این فرایند معیوب شنیده‌ایم و سری به تأسف تکان داده‌ایم.

بنابراین شرط دوم این است که آدم‌های اهل حل مشکل – که معمولاً توانمند در ارتباط گیری و مهربان هستند –  حدِّ خود را در ارتباط گیری بشناسند و با تقوایی درونی سراغ رفع مشکلات مردم بروند تا واقعاً به مردم کمک کنند و دستشان را بگیرند نه آن‌که زندگی‌ها را از هم بپاشند و شهوات، با لباس دل‌سوزی بلای جدیدی به زندگی خودشان و دیگران بیندازد.

پس شرط این که  بتوانیم اهل « اللهم فرِّج عن کل مکروب» شویم این است که حد نگهداریم و بدانیم، بازکردن گره‌های زندگیِ مردم ذاتاً متعلق به خداست و اثربخشی به اقدامات ما هم در اراده‌ی اوست. خداست که گره‌ها را باز می‌کند و قرار نیست ما مثل سوپرمن و بتمن «یک‌هو» از آسمان بیاییم و مشکل مردم را حل کنیم. ما مقدمه‌ایم البته در حد توانمان و تا جایی که دیگران به ما وابسته نشوند. من و شما پیغمبر و امام نیستیم که معصوم باشیم و از خودمان مطمئن باشیم بلکه آدم‌هایی کاملاً معمولی هستیم که ممکن است خداوند به ما توان مالی یا عاطفی داده باشد، حق نداریم از این توانمان و به بهانه‌ی حل‌کردن مشکلات مردم و آرامش‌دادن به آن‌ها، بدبختشان کنیم، به خودمان وابسته‌شان کنیم؛ این تقوا البته وقتی طرفمان از جنس مخالف ماست، حساسیتی مضاعف پیدا می‌کند.

من فکر می‌کنم این فراز دعا که علی‌القاعده هر وقت بخوانیم خوب است؛ بیشتر وقت‌هایی کاربرد دارد که فهمیدیم که داریم از حدمان و از خطوط قرمزمان عبور می‌کنیم و باید رابطه‌ی پیش‌آمده را قطع کنیم؛ آن وقت باید کار را به خدا واگذارکنیم و تسبیح به دست بگیریم و بخوانیم: اللهم فرِّج عن کل مکروب، اللهم فرِّج عن کل مکروب، اللهم ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۹
مجتبی مهرجو
بنام خالق عشق


چرا عاشق می شویم؟ چرا عاشق یک فرد خاص می شویم؟ تا حالا این سوالات را از خودتان پرسیده اید؟ پاسخشان اینجاست. شما عاشق فردی خاص و در موقعیتی خاص می شوید چون در شرایط خاصی قرار دارید. شرایطی که اگر از آن مطلع باشید راحت تر می توانید فرق بین عشق واقعی با عشق موقعیتی و بی اساس را دریابید.

عشق

نزدیکی جغرافیایی

هرچند اغلب مردم به نزدیکی یا مجاورت جغرافیایی (برای مثال همشهری یا هموطن بودن) به‌عنوان یک عامل مهم در پیدایی عشق توجه نمی‌کنند، اما باید گفت این عامل، یکی از مهم‌ترین متغیرها در این ارتباط است. الفت و آشنایی باعث پرورش احساس دوست داشتن و عشق می‌شود. مطالعات در این زمینه نشان داده وقتی ما به‌طور مکرر در معرض محرک‌های جدید و ناآشنا مانند موزیک‌های جدید، تابلوهای نقاشی، صورت انسان‌ها، خیابان‌ها، میادین و مجسمه‌ها و... قرار می‌گیریم، در اثر تکرار و در نتیجه مانوس شدن با این محرک‌ها، علاقه و اشتیاقمان به آنها روزبه‌روز بیشتر می‌شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۸
مجتبی مهرجو
بنام خالق عشق


سوره‌ی نور، سوره‌ای است که شروع آن با نهی از بی‌عفتی و دعوت به پاکدامنی است و قسمت عمده‌ی این سوره هم دستور به پاکسازی جامعه از آلودگی‌های جنسی است.

شاید دلیل آمدن موضوع حجاب در این سوره، همین باشد که وقتی حجاب آمد؛ آلودگی‌‌های جنسی هم جایگاهی ندارند؛ چون حجاب یک حایل است در مقابل بی‌عفتی‌ها و هرزگی‌ها‌.


حجاب

راستی چرا موضوع حجاب، در سوره‌ی نور [بیست‌ و‌ چهارمین سوره‌ی قرآن کریم، که موضوع حجاب در آیه‌ی 31 این سوره‌ی مبارکه مطرح شده] آمده است؟‌

سوره‌ی نور، سوره‌ای است که شروع آن با نهی از بی‌عفتی و دعوت به پاکدامنی است و قسمت عمده‌ی این سوره هم دستور به پاکسازی جامعه از آلودگی‌های جنسی است.

شاید دلیل آمدن موضوع حجاب در این سوره، همین باشد که وقتی حجاب آمد؛ آلودگی‌‌های جنسی هم جایگاهی ندارند؛ چون حجاب یک حایل است در مقابل بی‌عفتی‌ها و هرزگی‌ها‌.

و این فریاد حجاب است که به زبان بی‌زبانی، گوش ناپاکی‌ها را کر می‌کند و نسل آن‌ها را به انقراض می‌کشاند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۷
مجتبی مهرجو