بنام خالق عشق
امروزه
استفاده از داستان و داستان خوانی به منزله ابزاری برای پیشبرد تفکر
کودکان ضروری است. ادبیات کودک با عناصر گوناگون ادبی به انسجام فکری کودک،
قدرت تخیل، تمرکز، و داوری او کمک می کنند.
تفکر
انتقادی، قضاوت خودساخته و هدفمندی است که به تفسیر، تحلیل، ارزیابی و
استنباط منجر میشود. شکلگیری چنین تفکری در کودکان تصادفی نیست و نیازمند
آموزشها و ایجاد زمینههای مساعد برای پرورش این نوع تفکر است، به عبارتی
اگر قرار است کودک منتقد بار آید، نباید قدرت فکری او به دست شانس سپرده
شود. کودک چنانچه منتقدانه بیاندیشد، بدون ارزیابی یا داوری کردن، باورها و
استدلالها را رد یا قبول نمیکند.
بخشی
از خصوصیات تفکر انتقادی را که ریچارد پُل مدیر بنیاد تفکر انتقادی به
عنوان استاندارد از آنها یاد میکند، میتوان به اینصورت خلاصه کرد: هدف؛
طرح پرسش؛ اطلاعات، داده، شاهد و تجربه؛ تفسیر و استنباط؛ پیش فرض؛ تواضع
فکری؛ استحکام فکری؛ تسلط بر خودمحوری؛ همراهی ذهنی و ...
داستان
محمل مناسبی برای شکلگیری مهارتهای تفکر انتقادی است. مطالعاتی که روی
دانشآموزان داستانخوان انجام شده است، نشان میدهد این افراد دارای جنبه
هایی از دانش یا مهارت هستند که دیگر دانشآموزان آنها را ندارند. برخی از
این مهارتها عبارتند از:
** شناخت ساختار، اهداف و سبکهای ادبی
** مهارتها و تدابیری شامل مهارتهای پرسش، زیر سوال بردن و بحث درباره متون داستانی
** توانایی بهکارگیری مهارتهای خود در زمینه کاوش داستانی و انتقال آنها به دیگر زمینهها