روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات

۶۸ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

بنام خالق عشق

 

ازدواج مرد غیر مسلمان با زن مسلمان 

سؤال: حکم زن غیر مسلمانى که با مرد غیر مسلمان ازدواج کرده و بعد از ازدواج، آن زن مسلمان شده چیست؟ آیا بر شوهرش حرام مى‌شود؟ 

پاسخ:زن باید یک عدّه صبر کند، چنانچه در این زمان شوهر نیز مسلمان شد، ازدواج باقى است والا فسخ مى‌شود. 

خبر ندادن از عیوب زوج هنگام عقد 

سؤال: آیا کتمان حقیقت وجود سابقه بیماریهاى صعب العلاج از قبیل سرطان زوجه در زمان عقد و مشخص شدن آن پس از ازدواج به عنوان فریب در ازدواج تلقى شده و امکان فسخ نکاح وجود دارد؛ در هر صورت آیا پرداخت مهریه بر شخص فریب خورده الزامى است یا خیر؟

 

پاسخ:اعلام عیوب لازم نیست بلکه پوشاندن عیوب در صورتى که بدون پوشاندن براى بیننده قابل تشخیص باشد تدلیس محسوب مى‌‌شود، بنابراین اگر عیب قابل تشخیص را پوشانده و مخفى کرده تا داماد مطلع نشود و یا در ضمن عقد نکاح شرط سلامت از عیب شده باشد، خیار فسخ دارد وگرنه ندارد.

 

ازدواج با خواهر رضاعى

 

سؤال: همسر شخصى با رعایت آداب کامل از مادرش شیر خورده است آیا محرمند و باید از هم جدا شوند؟ در صورت محرمیت آیا براى جدا شدن احتیاج به طلاق هست؟

 

پاسخ:در فرض سؤال محرم هستند و باید از همدیگر جدا شوند و نیازى به طلاق نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۲ ، ۱۳:۴۱
مجتبی مهرجو

بنام خالق عشق

احکام همسران
فلسفه خلقت بشر در این دنیا کسب فضیلت و عبودیت و نیز رنگین کردن زندگی به اخلاق و اعمال خداوند است. برای این منظور ربّ جلیل و متعال، توسط برگزیدگانش کاتالوگی را تحت عنوان " فقه " بیان کرده است که در سایه آموزه های آن می توان سعادت را در هر دو سرا تضمین نمود.
در این مقاله می خواهیم نگاهی از پنجره احکام شرعیه به ازدواج و روابط بین زوجین بیندازیم.

دوران نامزدی

تفریح و رفتن به گردش با نامزد خود- که هنوز عقد نکرده است- چه حکمی دارد؟

همه ی مراجع: تا زمانی که عقد شرعی خوانده نشده، جایز نیست.(1)
***

نگاه به نامزد

آیا نگاه مرد به بدن نامزد خود- که هنوز نامحرم است؛ ولی ازدواج با او قطعی است- جایز است؟

همه ی مراجع: خیر، نامزد نامحرم، با سایر زنان تفاوتی ندارد.(2)
***

طلای سفید

طلای سفید، برای مردان چه حکمی دارد؟

همه ی مراجع: اگر از جنس طلا باشد، جایز نیست؛ هر چند به رنگ سفید باشد.(3)
***

حکم پلاتین

آیا در دست کردن و استفاده از پلاتین برای مرد اشکال دارد؟

همه ی مراجع: استفاده از پلاتین اشکال ندارد.(4)
***

نفقه دوران عقد تا عروسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۹:۱۵
مجتبی مهرجو

 بسم الله

امیرالمؤمنین على (علیه السلام) چون نماز ظهر عید قربان را می‌خواند، بر فراز منبر می‌رفت و پس از ذکر الهی و حمد و سپاس پروردگار، درود بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرستاد و می‌فرمود:

"کسى که از خدا و پیامبرش اطاعت کند، در حقیقت هدایت یافته و به رستگارى بزرگى نایل گشته و کسی که خدا و پیامبرش را نافرمانی کند، سخت گمراه شده و به زیانی بس آشکار دچار گشته است.

شما را اى بندگان خدا سفارش می‌کنم به تقوای خدا و یاد کردن بسیار از مرگ و زهد در دنیایی این چنین که مردم پیش از شما بهره‌ای از آن نبردند و پس از شما نیز برای کسی باقی نخواهد ماند و سرنوشت شما در این دنیا نیز، همان سرنوشت گذشتگان است.

آیا نمی‌‏بینید که دنیا سپری گشته و مدتش طى شده و زوال (خویش) را اعلام کرده است؟ ...، پس دنیا از فنا خبر می‌دهد و آهنگ مرگ به گوش ساکن آن‏ سروده می‌شود؛ چندان که شیرینی‌های آن تلخ شده و آب زلال آن تیره و آلوده گردیده است ...

پس‌‌ای بندگان خدا برای کوچ از این سرا، بسیج شوید. از این سرایی که فنا بر اهل آن مقدر شده و ساکنانش از بقا ممنوع گشته‏ اند و جان هاشان به خواری مرگ کشیده شده است؛ چنان که هیچ زنده‏‌ای در بقا طمع نبندد و جانی نیست مگر آن که فرمان مرگ را گردن نهاده باشد. پس مبادا که آرزو بر شما چیره گردد و پایان عمر و اجل را دور پندارید. در دنیا فریفته آرزوها مشوید و چند روزه زندگى را به عبادت خدا بپردازید ..

و امروز، روزى است که حرمتى بس بزرگ دارد و به برکت آن امید می‌رود. در این روز، امید است که گناهان آمرزیده شود. پس خدا را بسیار یاد کنید و از او آمرزش بخواهید و به درگاه او توبه کنید؛ زیرا که او توبه پذیرى مهربان است.

چون مراسم قربانی را برگزار کردید، از گوشت قربانی بخورید و هدیه دهید و خدا را به پاس این نعمت که گوشت شتران و گاوان و گوسفندان را روزى شما ساخته، سپاسگزاری کنید.

نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و عبادت را کامل و نیکو به جا آورید ... و در انجام کار جهاد و حج و روزه که بر شما واجب شده، راغب باشید و اشتیاق نشان دهید؛ زیرا ثواب آن عظیم و فنا ناپذیر است و ترک آن وبالی است که هرگز از میان نمی‌رود.

امر به معروف و نهى از منکر را به جا آورید و چنان کنید که ستمکار، بیمناک و ترسان شود و ستمدیده را یارى کنید و آن کس را که مردم را به شک و تردید دچار می‌کند، از انتشار شک و تردید در عقاید مردم باز دارید.

با زنان و زیردستان خوش رفتاری کنید و در سخن گفتن صادق باشید و امانت را به صاحبش بازگردانید و از به پادارندگان حق باشید.

زندگانى دنیا و شیطان فریبنده، شما را نفریبد و از اطاعت خدا باز ندارد. بی گمان بهترین سخن ذکر خدا و رساترین موعظه پرهیزکاران، کتاب خداوند عزیز و حکیم است."

سپس آن حضرت می‌فرمود: "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" و سوره توحید را قرائت می‌نمود.

آری، به راستی که سر سپردن به این آموزه‌ها و جاری ساختن آن در مسیر زندگی، امید رستگاری و عاقبت به خیری را در آدمی تقویت می‌کند. پس مبادا که ما غافل باشیم و این روز را که یکی از بهترین زمان‌ها برای سنجیدن خویشتن و اعمال ماست، به سادگی از دست بدهیم.

(برگرفته از کتاب "من لا یحضره الفقیه تألیف: "شیخ صدوق(ره) "‏(همراه با اضافات))(1)

 فرا رسیدن

عید سعید قربان

روز برافراشتن پرچم عبودیت بر سنگر انسانیت

را به همه مسلمانان و موحدان جهان،

به خصوص شما دوست عزیز، تبریک و تهنیت می‌گوید.


پاورقی:

1ـ متن فوق از ترجمه فارسی کتاب مذکور که توسط آقای على اکبر غفارى‏‏ صورت گرفته، انتخاب شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۵۱
مجتبی مهرجو

بنام خالق عشق

به گزارش  کمال مهر به نقل از سایت تابناک، امروز در دوره‌ای هستیم که هیولای تکنولوژی همه ما انسانها را از اصل و حقیقت زندگی غافل کرده ‌و آنچه‌ خوشبختی می‌نامیم، چیزی جز بهره‌مندی هر چه بیشتر از این غول بی‌‌احساس نمی‌نماید. اگر باور کنیم که خوشبخت‌ترین زوج عالم حضرت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هستند، قطعاً مسیر زندگی‌مان را از آنان الگوبرداری خواهیم کرد. چه بسا که در همین عصر مردان و زنانی بوده‌اند که با تأسی از این بزرگواران به سعادت زندگانی رسیده‌اند. آنچه ‌در ادامه می‌خوانید، نمونه‌ای از انسان‌های شریف همین مرز و بوم است که در راه اعتلای دین و وطن از همه چیزشان گذشتند و زندگانی را بر مبنای آخرت برگزیدند.

 

شهید محمد قنبرلو فرمانده محور عملیاتی لشکر مکانیزه 31عاشورا در سال 1336 هـ ش در روستای قریس از توابع شهرستان خوی به دنیا آمد. وی از جمله افرادی بود که زندگی خویش را همراه همسرش علی‌وار و فاطمه‌گونه آغاز کردند؛ یک زندگی ساده اما با چهارچوب‌های اخلاقی متقن و محکم. روایت زندگی وی درس‌های فراوانی برای جوانان امروز دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۳
مجتبی مهرجو

بنام خالق عشق
 ما دخترها زیاد قانون‌شکنی می‌کردیم!

ما دخترها زیاد قانون‌شکنی می‌کردیم!


حالا که معمار زمان خشت روی خشت سن و سال‌اش گذاشته، اما همچنان چابک و پردغدغه، کار می‌کند و می‌آموزد و می‌آموزاند. او جزء نخستین بانوان اسیر ایرانی است که در سن 26سالگی و با آغاز جنگ تحمیلی با مدرک مامایی به خرمشهر رفت و 21 مهرماه همراه با چند امدادگر و رزمنده دیگر در آنجا اسیر شد. بعد از چند سال اسارت به ایران بازگشت و امیدوارانه به آموختن پرداخت و حالا با مدرک دکترا، سال‌هاست که خودش دانشجو دارد؛ عضو هیات علمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی است و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. گفتنی‌هایی که حاصل آن روزها و شب​های آتش و خون است؛ دورانی که ایثار تمام دارایی ایرانی​ها بود؛ در آغازین روزهای هفته دفاع مقدس با فاطمه ناهیدی همراه شدیم تا کمی از آن روزهایش بگوید. تحریریه نسل سوم
چه کسی خبر اسارتتان را به خانواده‌ داد؟ خبر دارید :که خانواده چه حالی شدند؟
من وقتی که اسیر شدم هیچ کس نمی‌دانست. یکی از بچه‌هایی که در خرمشهر بود چون آمبولانس ما را دیده بود که از بین رفته فکر می‌کرد ما هم در آن آمبولانس بوده‌ایم و از بین رفته‌ایم. به خانواده‌ام گفته بودند که شهید شده‌ام. آخرین فردی که من را دیده بود عمویم بود. در پایگاه وحدت دزفول با هم ملاقات کردیم و شب را در منزل ایشان گذراندیم. بعد من رفتم سمت خرمشهر و آنجا اسیر شدم.
مقرر شده بود از تنومه ما را تحویل سازمان امنیتشان دهند. به سازمان امنیت تحویل داده شدیم و اگر حرف‌هایمان شبیه هم نبود حکم اعداممان صادر می‌شد. یکی از سربازان عراقی به اسم محمد به ما نزدیک شد. به قول خودش از نیروهای مردمی بود. خیلی مسلمان بود. همیشه با حالتی دلسوزانه از ما مراقبت می‌کرد. گاهی می‌گفت با این سرباز صحبت نکنید، چشم چران است. یا با فلانی حرف نزنید آدم درستی نیست. هرچیزی هم خواستید به من بگویید. خودش هم دنبال کارهایمان می‌رفت. انگار خواهر و مادر خودش اسیر شده باشند.
از آنجا به عنوان زندانی سیاسی ما را تحویل سازمان امنیت بغداد دادند. روزی که من را تنها برده بودند سازمان امنیت تنومه برای بازجویی خانم آباد و خانم آزموده از محمد پرسیده بودند که کجا بردنش؟ او هم جواب داده بود جایی که اگر درست جواب دهد بر می‌گردد و اگر درست جواب ندهد دیگر بر نمی‌گردد. حالا من نمی‌دانم درست جواب دادم یا ندادم. در هر حال به بغداد برگردانده شدم. با بچه ها بردنمان توی همان سازمان امنیت و از آنجا تحویل وزارت اطلاعات دادند. از آن لحظه ما دیگر اسیر عراق نبودیم. زندانی سیاسی شده بودیم و ما را بردند جایی که زندانی‌های سیاسی را نگهداری می‌کنند. گفتند شما آمدید مستقیم با صدام بجنگید، پس زندانی سیاسی هستید. در نتیجه هیچگونه ارتباطی با خانواده هم نمی‌توانستیم داشته باشیم. نه نامه‌ای نه تلفنی و نه هیچ پیامی. وقتی یک اسیر در اردوگاه است، صلیب سرخ به اوسر می‌زند، می‌تواند نامه بنویسد و حقوقی دارد. ولی حضور ما در آنجا به این معنا بود که صلیب سرخ هم نمی توانست ما را ببیند. ما در واقع مفقود الآثر بودیم. تا دو سال ما چهار نفر مفقود الأثر بودیم. خانواده هیچ اطلاعی از ما نداشت اما ما به روشهای مختلف توانستیم ارتباطی با بچه‌هایی که آنجا بودند برقرار کنیم.
یک نمونه‌اش را برایمان بگویید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۲
مجتبی مهرجو

بسم الله

اسماعیل تو کیست؟
نویسنده:سهیلا راد
به نام آن ذات بی‌مانندی که مهر را در گلشن حقایق پرورش می‌دهد.
ایام، ایام حج است و موسم، موسم ذبح اسماعیل
ای حاج! اسماعیل تو کیست؟ چیست؟
نیازی نیست؟ کسی بداند، باید خود بدانی و خدایت
، اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد، تنها پسرت نباشد، زنت، شویت، شغلت، شهرتت، شهوتت، قدرتت، موقعیتت، مقامت.....
من نمی‌دانم، هر چه در چشم تو، جای اسماعیل را در چشم ابراهیم دارد،
و اکنون که "آهنگ خدا" کرده‌ای در "منی" ذبح کن.
گوسفند را هم از آغاز تو خود انتخاب مکن، بگذار خدا انتخاب نماید، و
آن را، بجای اسماعیلت، به تو ارزانی کند.
اینچنین است ذبح گوسفند را، به عنوان قربانی، از تو می‌پذیرد،
چرا که ذبح گوسفند بجای اسماعیل، "قربانی" و ذبح گوسفند به عنوان گوسفند، " قصابی" است!
در این ایام مبارک و نوروز، بسیار مناسب دانستم تا گذری بر کتاب "حج" مرحوم دکتر شریعتی، داشته باشم. بجاست همگی برای این عزیز دعای خیری داشته باشیم و نیز همسفر او در این زیارت روحانی گردیم.
حج: یعنی آهنگ، مقصد یعنی حرکت نیز هم. و همه چیز با کندن از خودت، از زندگیت و ازهمه علقه‌هایت آغاز می‌شود، مگر نه که در شهرت ساکنی؟ سکونت، سکون، حج نفی سکون.چیزی که هدفش خودش است یعنی مرگ. حج: جاری شو!
هجرت از " از خانه خویش " به " خانه خدا"،"خانه مُردم"!
ای برلب‌های دیگران ترانه‌ساز، آهنگ نیستان خویش کن!
موسم: و اکنون هنگام در رسیده است، لحظه دیدار است، ذی حجه است، ماه حج، ماه حرمت. جنگیدن، کینه ورزیدن و ترس. زمین را، مهلت صلح، پرستش و امنیت داده‌اند، خلق با خدا وعده دیدار دارند، صدای ابراهیم را بر پشت زمین نمی‌شنوی؟ و او در خانه‌اش ترا به فریاد می‌خواند، دعوتش را لبیک گوی! پس اکنون که در "دار عمل" هستی خود را برای رحلت به " دار حساب " آماده کن، مردن را تمرین کن، پیش از آنکه بمیری، بمیر.
حج کن!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۱
مجتبی مهرجو

بسم الله

ای عزیزان به شما هدیه ز یزدان آمد
عید فرخنده ی نورانی قربان آمد

 

حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول
رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد

 

عید قربان به حقیقت ز خداوند کریم
آفتابی به شب ظلمت انسان آمد

 

جمله دلها چو کویری ست پر از فصل عطش
بر کویر دل ما نعمت باران آمد

 

خاک میسوخت در اندوه عطش با حسرت
نقش در سینه ی این خاک گلستان آمد

 

امر شد تا که به قربانی اسماعیلش
آن خلیلی که پذیرفته ز رحمان آمد

 

امتحان داد به خوبی بخدا ابراهیم
جای آن ذبح عظیمی که به قربان آمد

 

آن حسینی که ز حج رفت سوی کرببلا
به خدا بهر سر افرازی قرآن آمد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۹
مجتبی مهرجو

بسم الله

عید قربان یادآور رنج انسانی وارسته در راه خدا
عید قربان یادآور رنج انسانی وارسته در راه خداست. هموست که باید رنج بکشد و گرامی ترین جگرگوشه خود را برای خشنودی خدا، قربانی کند. در اینجاست که ابراهیم(علیه السلام) با تعلیق غایت شناسانه اخلاق، جایی که تنها عشق به خدا می تواند وجود داشته باشد، بر سینه هرگونه تعلقی غیر از او حتی اسماعیل _ عزیزترین فردش _ دست رد می زند و درست در همین جاست که از آزمایش الهی سربلند بیرون می آید و به ساحت عشق الهی وارد می شود. آری ابراهیم(علیه السلام) رنج کشید تا درونش مجلای نور ایزدی شد. امروزه هر مسلمانی با قربانی حیوانی حلال گوشت به عمل ابراهیم(علیه السلام) تأسی می جوید و در آن رخداد ازلی شریک می شود.
دهم ذیحجه یادآور سنگینی، سکوت و استواری ابراهیم در اوج قله بلند نبوت است. سالخورده مردی که با زنی نازا پس از یک عمر بندگی و حسرت، دوست دارد پسری داشته باشد.
خدا، به پیری و ناامیدی و تنهایی و رنج رسولش پایان می دهد و از کنیز سارا- زنی سیاه پوست- فرزندی، به نام اسماعیل به او می بخشد. اسماعیل برای ابراهیم، تنها یک پسر، برای پدر، نیست بلکه او پایان یک عمر انتظار است، پایان چندین دهه رنج، ثمره یک عمر زندگی و نویدی عزیز پس از یک عمر نومیدی تلخ. ابراهیم با همه سختی و خطر گذشته، این روزها را با لذت داشتن اسماعیل می گذراند. جوانی اسماعیل- به سان جوانان دیگر- کویر پهناور سوخته پدر را بارانی می شود و نهال شوق و خرمی را برای او به ارمغان می آورد. در این ایام، ناگهان ابراهیم صدایی می شنود:
«ابراهیم به دو دست خویش، کارد بر حلقوم اسماعیل بنه و بکش»
ابراهیم، بنده خاضع خدا، برای نخستین بار در عمر طولانی اش، از وحشت می لرزید. قهرمان پولادین رسالت ذوب می شود و بت شکن عظیم تاریخ، در هم می شکند. از تصور پیام وحشت می کند اما فرمان فرمان خداست. به راستی چه باید کرد؟
ای ابراهیم، ای خلیل خدا، بنیانگذار توحید در زمین، ای گشاینده راه موسی(علیه السلام) و عیسی(علیه السلام) و محمد(صلی الله علیه و آله) کدامین راه را برمی گزینی؟
ای ابراهیم! قهرمان پیروز پرشکوه تاریخ، ای پولادین روح، ای رسول الوالعزم آیا پس از یک عمر نبوت توحید و امامت مردم و جهاد علیه شرک و بنای توحید و شکستن بت و نابودی جهل، در راه خدا و فرمان او درنگ می کنی. دوباره فرمان رسید:
«اسماعیلت را بکش، با دست های خویش بکش.»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۷
مجتبی مهرجو

بسم الله

اعمال شب و روز عید قربان

شب دهم از لیالى متبرکه و از آن چهار شبى است که احیاء آنها شایسته است و درهاى آسمان در این شب بازاست و سنّت است در آن زیارت امام حسین علیه السلام و دعاء یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلىَ الْبَرِیَّةِ روز دهم روز عید قربان است و بسیار روز شریفى است و اعمال آن چند چیز است.
اوّل غسل است که در این روز سنّت مؤکد است و بعضى از علماء واجب دانسته اند.
دوّم نماز عید است به همان نحو که در عید فطر ذکر شد لکن در این روز مستحب است که افطار بعد از نماز از گوشت قربانى شود.
سوّم خواندن دعاهائى که وارد شده پیش از نماز عید و بعد از آن و در اقبال ذکر شده و شاید بهترین دعاهاى این روز دعاى چهل و هشتم صحیفه کامله باشد: اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ و دعاى چهل و ششم را نیز بخواند یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِبادُ
چهارم خواندن دعاى ندبه است
پنجم قربانى است که سنّت مؤ کّد است
ششم خواندن تکبیرات است براى کسى که در منى باشد عقیب پانزده نماز که اوّلش نماز ظهر روز عید است وآخرش نماز صبح روز سیزدهم و کسانى که در سایر شهرها هستند بخوانند عقیب ده نماز از ظهر روز عید تا صبح دوازدهم و تکبیرات این است :
اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُاللّهُ اَکْبَرُاللّهُ اَکْبَرُ ولِلّهِ الْحَمْدُ اللّهُ
خدا بزرگتر از توصیف است .... معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است ... و ستایش خاص خدا است
اَکْبَرُ عَلى ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ
خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمائى کرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزى ما کرد از چهارپایان انعام (شتر و گاو و گوسفند)
وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلى ما اَبْلانا
و ستایش خاص خدا است براى آنکه آزمود ما را
و مستحب است تکرار این تکبیرات عقب نمازها به قدر امکان و خواندن بعد از نوافل
منبع: مفاتیح الجنان
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۶
مجتبی مهرجو

بسم الله

همیشه کوهپیمایی با چادر برایم سخت ترین کار دنیا بود، شاید بارها با چادرم زمین می خوردم ولی حاضر نبودم مثل خیلی از دوستانم آن را در کیفم گذاشته و به راهم ادامه دهم. بارها با خودم تصمیم گرفتم که دیگر به این کوهپیمایی های ماهانه در کنار دوستان خاتمه دهم ولی نمی شد و نمی توانستم...

این کشمکش ها بین من و چادرم ادامه داشت تا اینکه یکروز جمعه در میانه راه چادرم به زیر پایم رفت و من محکم به زمین خوردم و کمی آنسوتر دختری با حجاب نامتعارف شروع به تمسخر من کرد و همین موضوع باعث شد تا مدتی کوهپیمایی را کنار بگذارم نه چادرم را! ولی تحریم کوهپیمایی در آن روزها باعث آشنایی من با «جلابیب» شد؛ چادری که حالا با آن به راحتی کوهپیمایی می کنم، پشت فرمان می نشینم، پسرم را در آغوش می گیرم و حتی صبح ها به راحتی به پیاده روی می روم و در پارک می دوم.

مینا سرمدی امروز در پارک آنچنان از خاطره آشنایی اش با جلابیب برایم می گوید که دلم می خواهد یکی مثل این چادر داشته باشم!  هم ظاهرش زیباست، هم حجابش کامل است، هم زییپی برای قرار دادن کیف پول و تلفن همراه دارد و ده ها ویژگی دیگر که در ادامه در گفتگو با معصومه کریمی زاده طراح جلابیب بدان اشاره می کنیم.

معصومه کریمی زاده طراح جلابیب، کارشناس الهیات با گرایش ادیان و عرفان و مربی حفظ قرآن است. وی اصلا طراح لباس نبوده و قبل از طراحی جلابیب، چادر دیگری طراحی نکرده بوده ولی تا به امروز توانسته است 40 طرح در طراحی چادر جلابیب ارائه دهد.

چادری که خودش حجاب مرا حفظ می کند

وی به خبرنگار رجانیوز می گوید: چند سال پیش در زمان دانشجوییم هر دو فرزندم کوچک بودند، فعالیت اجتماعی زیادی نیز داشتم،‌ همیشه آرزو می کردم ای کاش چادری داشتم که با پوشیدن آن نیازی به مقعنه و مانتو نداشته باشم،‌ چادری که خودش بتواند حجاب من را حفظ کند و در عین حال بسیار راحت باشم. به دنبال این احساس نیاز تصمیم گرفتم چنین چادری را برای خودم طراحی کنم و دقت زیادی داشتم که ظاهر آن بسیار شبیه چادر های عادی باشد. با استناد از آیه "ای در قرآن که فرموده است:" یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یو ذین و کان الله غفورا رحیما"،"ای پیامبر به همسرانت، دخترانت و زنان مؤمن بگو جلباب‌های خود را فرو افکنند تا به خوبی شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خداوند بخشنده و مهربان است."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۵
مجتبی مهرجو