هاله خاکستری ابهام پیرامون شفافیت دولت
امید عبدالوهابی
ایران
با بحرانهای مختلف اقتصادی و اجتماعی روبهرو است. دولت هم سعی دارد تا
برای شفافیت گامهای موثری بردارد اما به نظر میرسد این موضع نه تنها به
کاهش بحرانها کمک نکرده بلکه بر ابهامات و فضای خاکستری افزوده است. مردم
با تعدد نهادهایی مواجه هستند که هر کدام بودجههای کلانی را به خود اختصاص
میدهند و نتیجه این میشود که دولت تصمیمگیر نهایی نیست! فارغ از ابعاد
منفی این ادعا دولت باید بتواند اقتدار خودش را در پایبندی به شعائر نشان
دهد؛ کاری که میتواند پر هزینه باشد اما کمترین خروجی آن گردش شفاف
اطلاعات، بازگویی نقاط پر ابهام در ساختار سیاسی کشور، افزایش پایگاه
اجتماعی دولت و در نهایت رفع مشکلات و مصائب کنونی از قبل اعتماد مضاعف
جامعه مدنی خواهد بود. دولت نقش اول این نمایش حساس را بر عهده دارد و بدون
وجود یک تیم تخصصی ارتباطات جهت تحکیم بنیادهای شفافیت و مواجهه با
انتقادات بعید است که بتواند از اقتدار خود دفاع کند. اکنون در جامعه،
اطلاعات با اطلاعات بازتولید میشود و در ازای آن فضایی پر آشوب مطرح
میشود که هیچکس مسئولیت کار خود را نمیپذیرد و دولت تنها اسم است نه رسم!
در این جا باید پرسید که در حالتی که بر شایعات دامن زده میشود و بگم بگم
ها حاکم است دولت در این فضای خاکستری چه باید بکند؟
روحالله
مهرجو کارشناس ارتباطات در این مورد به «ابتکار» میگوید: «متاسفانه اکنون
مردم به رسانههای داخلی اعتماد ندارند بعضی وقتها گروههای راست و چپ
فقط در صدد کوبیدن یکدیگر هستند و خبرهای کذب منتشر میشود. مثلا برخی از
خبرها هیچ تاثیری در کشور ندارد. ما با تیترهای یکسویه که افکار عمومی را
بمباران میکنند مواجهیم. مردم نیز بیشتر در بحثهای شبکههای اجتماعی وارد
میشوند و خودشان صحت و ناراستی اخبار را چک میکنند و این به آشفتگی فضا
میافزاید و مردم دیگر اعتمادی به رسانههای رسمی ندارند».
مهرجو
میافزاید: «دولت نمیگذارد شفافیت گسترش یابد؛ در وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی یک بخشی داریم تحت عنوان معاونت مطبوعاتی و خبر که متاسفانه از
دیرباز هیچ اتفاق مبارک و میمونی به نفع روزنامهنگاران و اصحاب جراید در
آن نیفتاده و هر روز شاهد فشار بیشتر به خبرنگارانیم. میشود گفت که
خبرنگاران ما امنیت شغلی ندارند میترسند تیتر بزنند و دچار خودسانسوری
میشوند. آزادی بیان هم با حقنه کردن اخبار به مردم همراه شده است. البته
دولت به تنهایی مقصر نیست بلکه حاکمیت دچار تعدد مراکز موازی است که باعث
میشود اگر دولت هم بخواهد فضا را شفاف کند بیشتر به ابهام و بیاعتمادی
دامن بزند».
علت تکوین این فضای خاکستری چیست؟ دولت که در راستای شفافیت گامهایی را
آغاز کرده، پس چگونه است که رنگ آرامش به جامعه دیده نمیشود و قبای شفافیت
دولتی به اندام جامعه گشاده است؟
مهرجو
معتقد است: «تعدد مراکز تصمیمگیری باعث ایجاد یک فضای خاکستری میشود. هر
روز هم این طیف بیشتر شده و ما باید تا چند وقت دیگر شاهد بیاعتمادی مطلق
نسبت به مسئولین باشیم. هم اکنون نیز این بی اعتمادی وجود دارد؛ طرف
میخواهد حتی یک خبر مهم جهانی را دنبال کند از رسانه های خارجی استفاده
میکند. دولت باید شفافسازی خود را تداوم بخشد تا بتواند جلوی این مسائل
را بگیرد. صدا و سیما یک سیستم وابسته به یک گروه خاص شده و همه اینها
باید یک قانون مشخص داشته باشند و نباید با مسئله ارتباطات سلیقهای برخورد
کرد. اگر دولت بتواند بیشتر موضوعات مربوط به خود را شفافسازی کند
میتوانیم به آینده امیدوار باشیم. هر چند که با این تیم رسانهای کاری
انجام نمیشود و باید از افراد کاربلد به عنوان تیم رسانهای استفاده شود و
اگر بتواند تیمهای تخصصی غیر وابسته ارتباطات تشکیل دهد شرایط شفاف سازی
را نیز میتواند مدیریت کند».
شفافسازی
دولت باعث شده تا مردم دچار یک آگاهی نسبت به ساختار سیاسی و اقتصادی
بشوند اما آنها از اینکه دولتمردان مقتدر در صدر محتویات تصمیمگیری نیستند
دچار دلهره و اضطراب میشوند. حسن روحانی در ماجرای بودجه سال97 دست به
کاری بزرگ زد اما از سوی دیگر مردم دریافتند که دولت چقدر فاقد اختیارات
لازم و ضروری برای پیگیری مطالبات و جلوگیری از حیف و میل پول ملی است. در
امتداد همین مسئله بحث شفافیت در سوء استفاده از دلارهای 4200 تومانی توسط
نهادهای وابسته به دولت این سوال را به ذهن متبادر میکند که مسئول این
اتفاقات چه کسی است؟
محمد
حسین رفیعی فعال ملی – مذهبی در گفتوگو با «ابتکار» بر همین نکته تاکید
داشته و میگوید: «شفافیت به تدریج جا خواهد افتاد اگر ارادهای که پشت این
حرکت است پایدار بماند. دولت در بودجه و خریدهای خارجی با دلار۴۲۰۰ تومان
تاکنون شفافسازی نسبی کرده است. ولی این هنوز اولین قدم در نظامی است که
در آن نهادها عادت به شفافسازی نداشتهاند بنابراین باید به تدریج پیش
رفت. روزنامهنگاران باید مرتبا پیگیر این امر باشد البته باید توجه داشت
که یک نیروی قدرتمند بازدارنده هم وجود دارد که از عدم شفافسازی نان
میخورد».
رفیعی
تاکید دارد که نباید همه چیز را منحصر در دولت کرد و زمانی میتوان از این
فضای خاکستری عبور کرد که پس از دولت سایر نهادها هم دست به شفافسازی
بزنند و این تا مرحله برخورد با مفاسد و اعلام عمومی آن پیش برود. وی در
این باره تصریح میکند: «دولت بخشی از قدرت است نه تمام آن. مهمترین بخشی
که میتوانند در شفاف سازی کمک کنند، دستگاههای اطلاعاتی – امنیتی - قضایی
هستند که بیشترین اطلاعات را دارند و همچنین معمولا مورد پرسش واقع
میشوند. بنابراین تصمیم به شفاف سازی باید در نهادی بالاتر از دولت اتخاذ و
مرتبا تا حصول به نتیجه پیگیری شود».
رفیعی
میافزاید: «دولت میتواند از خودش شروع کند.لایههای متعدد خود را شفاف
کندوهر جا شفافسازی درسایر دستگاهها ضرورت پیدا میکند مطرح کندتا در
دراز مدت تبدیل به یک شیوه شود.البته دراین باره دولت نسبتا خوب شروع کرده
است واگر تداوم پیدا کند میتوان امید به بازگشت اعتماد و شکستن فضای
خاکستری داشت والا این هم فراموش خواهد شد».
هر
چه باشد دولت بیش از سایر نهادها تحت نظارت مردم است. روحانی این روند را
آغاز کرده ولی چنانچه در حد افشای رانتها و مفاسد متوقف شود برای مردم
نمود مناسبی ندارد و به جای اتکای مردم به دولت به عنوان پیشگام شفافیت،
تنها به آشفتهحالی جامعه و بد بودن اوضاع دامن میزند مسئلهای که اگر
تداوم یابد باعث تشدید فشارهای روانی وکاهش تحمل جامعه در قبال مشکلات و
بحرانها خواهد بود.