روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات

در جنگ موته چه گذشت؟

جمعه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۴۳ ب.ظ

بسم الله

در اوائل سال هشتم که امنیت نسبی در بیشتر نقاط حجاز بوجود آمده ؛ و ندای توحید به بسیاری از نقاط گسترش یافته بود و دیگر نفوذ یهود در شمال ، و حملات قریش در جنوب ، اسلام و مسلمانان را تهدید نمی کرد ؛ پیامبر به فکر افتاد که فشار دعوت خود را متوجه مرز نشینان شام کند ، و در قلوب مردمی که در آن روزها زیر سلطه قیصر روم بسر می بردند ، برای آئین اسلام جایی باز کند ، برای همین منظور «حارث عمیر » را با نامه ای روانه دربار فرمانروای شام نمود ، و فرمانروای مطلق شامات در آنروز « حارث غسانی » بود که بدست نشاندگی از طرف قیصر ، حکومت می کرد ، سفیر پیامبر وارد شهرهای مرزی شام گردید ،  و به راه پیمائی خود ادامه داد ، ولی «شرجیل» که فرماندار سرزمینهای مرزی بود از ورود سفیر آگاه گردید ؛ و او را در دهکده « موته » دستگیر نمود و از او بازجوئی کامل بعمل آورد ؛ سفیر اقرار کرد که حامل نامه ایست از ناحیه پیامبر اسلام به فرمانروای مطلق شامات یعنی حارث غسانی ، فرماندار بر خلاف تمام اصول انسانی و جهانی که جان و خون سفیر در تمام نقاط جهان محترم است ؛ دستور داد دست و پای او را بستند ، و او را کشتند .

پیامبر از جنایت « شرجیل » آگاه گردید ، و از کشته شدن سفیر سخت ناراحت شد ؛ و مسلمانان را از این اعمال ناجوانمردانه آگاه ساخت ؛ و مردم مسلمان برای گرفتن انتقام از این زمامدار خودسر ، که حتی بدون کسب اجازه از بالاتر از خود سفیر اسلام را کشته بود ، دعوت نمود. کشتن دسته جمعی سپاه تبلیغ ، و اعدام عده ای بیگناه ، سبب شد که در ماه جمادی فرمان جهاد صادر گردد ، و سپاهی مرکب از سه هزار نفر برای سرکوبی یاغیان و مزاحمان تبلیغ اسلام اعزام شوند.

 

گسیل سپاه اسلام

مـسـلمـانـان در جـمـادى الاولى سـال هـشـتـم هـجـرى آمـاده حـرکـت گـردیـدنـد.  بسیاری از سیره نویسان می نویسند فرمانده یکم زید حارثه پسر خوانده پیامبر بود ، و جعفر بن ابیطالب و عبدالله رواحه بترتیب معاونهای یکم و دوم او بودند ولی محققان شیعه بر عکس این پندار ، فرمانده کل قوا را حضرت جعفر بن عبدالمطلب می دانند ؛ و دو نفر دیگر یعنی زید و عبدالله را معاون یکم و دوم میشمارند. چنانکه رسـول خدا فرمود:

ای مجاهدان ! فرمانده سپاه پسر عم من جعفر بن ابیطالب است ، اگر او آسیب دید ؛ پرچم را « زید حارثه » بردارد و لشکر را هدایت کند ، و اگر او کشته شد ، فرمانده سپاه « عبدالله رواحه » است ، و اگر او نیز آسیب دید ، خود شما شخصی را بعنوان فرمانده کل قوا انتخاب نمائید.

عبدالله بن رواحه ، خطاب به رزمندگان اسلام گفت : اى مردم ! به خدا سوگند، آنچه از آن بیم دارید، (یعنى شهادت در راه خدا) همان چیزى است که در جستجویش از خانه بیرون آمده اید. ما به اتکاى شمار و نیرو و فزونى سپاه با دشمن نمى جنگیم ، بلکه اتکاى ما به دینى است که خدا ما را بدان سرفراز کرده است . پیش بروید که جز یکى از دو امر در پیش رو نداریم : پیروزى یا شهادت . در این هنگام مردم فریاد برآوردند: پسر رواحه راست مى گوید

سپس دستور حرکت صادر گردید و خود پیامبر با گروهی از مسلمانان آنانرا تا نقطه « ثنیة الوادع » مشایعت نمود و به آنان سفارش فرمود: زنـان ، کـودکـان و کـسـانـى را کـه سـر جنگ ندارند نکشید، خانه ها را ویران نکنید و درختان را نبرید.

نیروهاى اسلام به شهر مَعان در سرزمین شام رسیدند، اما پیش از رسیدن آنها، خـبـر حـرکـتـشان به رومیان گزارش شده بود و آنها نیروهایشان را در مآب در سـرزمـیـن بلقاء، متمرکز ساخته بودند. مسلمانان که از شمار نیروهاى فراوان و برتر رومیان آگـاه گـردیـدنـد، بـا یـکـدیـگـر بـه گـفـت و گـو پـرداخـتـنـد. بـرخـى اعـتـقـاد داشتند که به رسول خدا نامه بنویسند و وضعیتى را که در آن گرفتار شده اند گزارش دهند و فرمان نـهـایـى آن حـضـرت را دریـافـت دارند. اما گروه دیگرى بر این باور بودند که باید هدف را دنبال کرد و کارى به نتیجه نداشت .

عبدالله بن رواحه ، خطاب به رزمندگان اسلام گفت: اى مردم ! به خدا سوگند، آنچه از آن بیم دارید، (یعنى شهادت در راه خدا) همان چیزى است که در جستجویش از خانه بیرون آمده اید. ما به اتکاى شمار و نیرو و فزونى سپاه با دشمن نمى جنگیم، بلکه اتکاى ما به دینى است که خدا ما را بدان سرفراز کرده است. پیش بروید که جز یکى از دو امر در پیش رو نداریم: پیروزى یا شهادت . در این هنگام مردم فریاد برآوردند: پسر رواحه راست مى گوید.

جنگ
صف آرایى دو لشگر

مـسـلمـانـان به سوى سپاهیان روم و هم پیمانهایشان پیش رفتند تا در مرزهاى بلقاء در یکى از آبـادیـهـا بـه نـام «مـشارف» با آنان روبه رو گشتند. اما با توجه به زیادى شـمـار دشـمـن که در حدود صدهزار نفر ذکر شده اند و اندک بودن نیروهاى خودى ، بهتر دیدند که صحنه پیکار را به منطقه موته ، میان کرک و طفیله که براى نبرد مناسب تر بود، بکشانند.

جنگ میان دو نیروى نابرابر آغاز گشت و مسلمانان به برترى شمار و تجهیزات نیروى رومیان اعتنا نکردند.

حـمـله مسلمانان، با تهاجم زید بن حارثه به صفوف دشمن آغاز گشت. او یک تنه تا پاى جان جـنگید و سرانجام بر اثر ضربت نیزه هاى دشمن، از پا درآمد. پس از وى، جعفر بن ابوطالب پرچم را به دست گرفت و حمله کرد تا اینکه دست راست او قطع گردید. پرچم را به دست چپ گـرفـت کـه آن نـیـز بـریـده شـد. آنـگاه پرچم را به وسیله بازوانش نگهداشت تا به شهادت رسـید. پس از او عبدالله بن رواحه پرچم را به دست گرفت و جنگید تا کشته شد. در این هنگام ثـابـت بـن اَرْقـَم پـرچـم را بـه دست گرفت و فریاد زد: اى مسلمانان ! مردى را از میان خود به فرماندهى برگزینید... و مردم خالد بن ولید را برگزیدند.

 

تاکتیک نظامى در بحران

خـالد بن ولید براى رهانیدن مسلمانان از تنگنا دست به یک تاکتیک نظامى زد و تصمیم به عقب نـشـیـنـى گـرفـت ، او بـا اسـتـفـاده از تـاریـکـى شـب نیروهایش را تجدید سازمان کرد و براى پـشـتـیـبـانـى از عـمـلیـات عـقـب نـشـیـنـى ، عـقـبـدار نـیـرومـنـدى بـراى سـپـاه تشکیل داد.

بزرگترین پیروزی که مسلمانان بدست آوردند این بود که یک جمعیت کم در برابر ارتش منظم و نیرومند یک روز و یا سه روز مقاومت نمودند و سر انجام جان بسلامت بردند ؛ و تدبیر نظامی فرمانده جدید ، تدبیر خردمندانه ای بود ، که مسلمانان را از مرگ نجات داد و آنانرا سالم بمدینه باز گردانید . و از این نظر مورد تمجید و ستایش است

عقبدار سپاه اسلامى ، براى جلوگیرى از تعقیب دشمن ، به یک جنگ تأخیرى اقدام کرد. در نتیجه بـخـش اعـظم نیروهاى اسلام از خطر نابودى رهیدند. آنان مسلمانان در منطقه گسترده اى پراکنده شـدنـد و بـراى ایـنکه وانمود کنند نیروى زیادى به کمک آنها آمده است فریادهاى بلند سر مى دادنـد. بـدیـن وسـیـله ، نـیروهاى دشمن را از تعقیب سپاه اسلام بازداشتند و از وارد آمدن زیانهاى فـراوان جـلوگـیـرى کردند. عقبدار، مأموریت خود را با موفقیت به پایان برد و با وجود آنکه عـقـب نـشـیـنـى دشـوارتـریـن عـمـلیـات نـظـامـى اسـت ـ زیـرا مـمـکـن اسـت بـه شـکـسـت تبدیل شود و شکست مصیبتى است که زیانهاى جبران ناپذیرى به شکست خوردگان وارد مى آورد ـ مسلمانان زیان اندکى دیدند.

بزرگترین پیروزی که مسلمانان بدست آوردند این بود که یک جمعیت کم در برابر ارتش منظم و نیرومند یک روز و یا سه روز مقاومت نمودند و سر انجام جان بسلامت بردند ؛ و تدبیر نظامی فرمانده جدید ، تدبیر خردمندانه ای بود ، که مسلمانان را از مرگ نجات داد و آنانرا سالم بمدینه باز گردانید . و از این نظر مورد تمجید و ستایش است .

 

نتیجه جنگ

نـبـرد مـوتـه ، یـک عملیات شناسایى بود که مسلمانان براى شناخت کارآیى و شیوه هاى جنگى سـپـاه روم و هـمـپـیمانانش از آن بهره فراوان برده در جنگهاى دوره هاى بعد، علیه خودِ آنان به کـار گـرفـتـنـد. در واقع این عملیات با اهدافی همچون شـنـاسـایـى نـیـرو و کـارآیـى قـبـایـل مـرزهاى سرزمین شام ؛ و ارزیابى نیرو و کفایت رومیان و وضعیت جغرافیایى زمینهاى آن ناحیه و نیز نـمایش قدرت اسلام در برابر رومیان و قـبـایـل هـم مـرز بـا شـام صورت گرفت. خـسـارت انـدک مـسـلمـانـان در کـنـار فـوایـد نـظـامـى اى کـه از جـنـگ با رومیان حـاصـل شـد بـسـیـار نـاچـیز است . آنان موفق گردیدند کارآیى شیوه هاى جنگى ، سازماندهى و تـجـهیزات رومیان و متحدانشان را بشناسند که آثار آن در جنگهاى بعدى مسلمانان با رومیان به خوبى نمودار است .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۳
مجتبی مهرجو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">