روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات

سیمای زندگانی امام محمد باقر علیه السلام

شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۷ ب.ظ

بسم الله

سیمای زندگانی امام محمد باقر علیه السلام
ابو جعفر، امام محمد باقر (علیه السلام) پنجمین آفتابى است که بر افق امامت، جاودانه درخشید.زندگیش سراسر دانش و ارزش بود، از این رو باقر العلوم نامیده شد، یعنى شکافنده دشواریهاى دانش و گشاینده پیچیدگیهاى معرفت.
خصلت آفتاب است که هماره گام بر فرق ظلمت مى‏نهد و در لحظه‏هاى تاریک، بر افق زمان مى‏روید تا ارزشهاى مهجور و نهان شده در سیاهى جهل و جور را، دوباره جان بخشد و آشکار سازد.
او نیز در عصر حاکمیت جور و تشتت اندیشه‏هاى دینى امت اسلام، تولد یافت تا پیام آور معرفت و احیاگر اسلام ناب محمدى (صلی الله علیه واله) باشد.

ولادت

حضرت ابو جعفر، باقر العلوم، در شهر مدینه تولد یافت.و بر اساس نظریه بیشتر مورخان و کتابهاى روایى، تولد آن گرامى در سال 57 هجرى بوده است.1 این نقل، با روایاتى که نشان مى‏دهد امام باقر (علیه السلام) به هنگام شهادت جد خویش ـ حسین بن على (علیه السلام) ـ در سرزمین طف حضور داشته و سه سال از عمرش مى‏گذشته است هماهنگى دارد.2
در روز و ماه ولادت آن حضرت نیز نقلهاى مختلفى یاد شده است:
الف ـ سوم صفر 57 هجرى.3
ب ـ پنجم صفر 57 هجرى.4
ج ـ جمعه اول رجب 57 هجرى.5
د ـ دوشنبه یا سه شنبه اول رجب 57 هجرى.6
بیشتر محققان با ترجیح نظریه نخست، یعنى سوم صفر آن را پذیرفته‏اند.

تبار والاى امام باقر (علیه السلام)

امام محمد باقر (علیه السلام) از جانب پدر و نیز مادر، به شجره پاکیزه نبوت منتهى مى‏گردد.
او نخستین مولودى است که در خاندان علویان از التقاى دو بحر امامت (نسل حسن بن على و حسین بن على علیهما سلام) تولد یافت:7
پدر: على بن الحسین، زین العابدین (علیه السلام) مادر: ام عبد الله، فاطمه، دختر امام حسن مجتبى علیه السلام8
مادر گرامى امام باقر (علیه السلام) نخستین علویه‏اى است که افتخار یافت فرزندى علوى به دنیا آورد .9 براى وى کنیه‏هایى چون ام الحسن و ام عبده آورده‏اند، اما مشهورترین آنها، همان ام عبد الله است.
در پاکى و صداقت، چنان نمونه بود که صدیقه‏اش لقب دادند.10
امام باقر (علیه السلام) مادر بزرگوار خویش را چنین توصیف کرده است:
« روزى مادرم کنار دیوارى نشسته بود، ناگهان دیوار ریزش کرد و در معرض ویرانى قرار گرفت، مادرم دست بر سینه دیوار نهاد و گفت، به حق مصطفى (صلی الله علیه واله) سوگند، اجازه فروریختن ندارى.دیوار بر جاى ماند تا مادرم از آن جا دور شد.سپس دیوار فرو ریخت.11

نام و کنیه

نام آن حضرت محمد است.این نامى است که رسول خدا (صلی الله علیه واله) از دیر زمان براى وى برگزیده بود .
جابر بن عبد الله انصارى یار دیرین پیامبر (صلی الله علیه واله) افتخار دارد که سلام رسول خدا را به امام باقر (علیه السلام) ابلاغ کرده است.از بیان او استفاده مى‏شود که نامگذارى امام باقر (علیه السلام) به وسیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) صورت گرفته است.کنیه آن گرامى ابو جعفر12 است و جز این کنیه‏اى براى وى نقل نکرده‏اند.13

القاب

براى امام باقر (علیه السلام) این القاب یاد شده است:
1- باقر.
لِسانُ العرِبِ می گوید : لُقَّبَ بِهِ لِاَنَّهُ بَقَرَ العِلمَ وَ عَرَفَ اَصلَهَ وَاستَنبَطَ فَرعَهُ وَ تَوسَّعَ فیِهِ وَالتَّبَقُّرُ التّوسُّعُ یعنی ، امام باقر ، به این لقب است چون شکافنده علم است ، پایه علوم اسلامی را شناخت و فروع آن را درک فرمود و آن را توسعه داد . و ریشه تبقّر به معنی توسعه است .در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب (باقر) می‏خواندند زیرا علوم را می‏شکافت و باز می‏کرد.در صحاح آمده است: «تبقر، یعنی توسع در علم» .و در قاموس گفته شده است : محمد بن علی بن حسین را باقر می‏خواندند چون در علم تبحر داشت.در لسان العرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر می‏خواندند چرا که علم را می‏شکافت و به اصل آن پی می‏برد و فروع علم را از آن استنباط می‏کرد و دامنه علوم را می‏شکافت و وسعت می‏داد.ابن حجر در صواعق می‏نویسد: «او را باقر می‏خواندند و این کلمه از « بقر الارض» اخذ شده است، یعنی آنکه زمین را می‏شکافد و مکنونات آن را آشکار می‏کند.زیرا او نیز گنجینه‏های نهانی معارف و حقایق احکام و حکمتها و لطایف را که جز از دید کوته نظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار می‏کرد».
شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از حابر جعفی پرسیدم چرا به امام پنجم، باقر می‏گفتند؟ گفت: «چون علم را می‏شکافت و اسرار آن را آشکار می‏کرد» .در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفته‏اند برای هیچ یک از فرزندان حسن و حسین (علیهما السلام) این اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و کلام و فتوا و احکام و حلال و حرام فراهم نشد که برای امام باقر (علیه السلام) .محمد بن مسلم نقل کرده است که از آن حضرت سی هزار حدیث پرسش کردم.
این لقب مشهورترین القاب آن حضرت بشمار مى‏آید و بیشتر منابع بدان تصریح کرده‏اند.14
در بیان فلسفه تعیین این لقب براى وى، آمده است:
شکافنده معضلات علم و گشاینده پیچیدگیهاى دانش بود.15
به دلیل گستردگى معارف و اطلاعاتى که در اختیار داشت، باقر نامیده شد.16
بدان جهت که در نتیجه سجده‏هاى بسیار، پیشانیش فراخ گشته بود.17
احکام را از متن قوانین کلى، استنباط و استخراج مى‏کرد.18
2- شاکر
3- هادى
4- امین ، به جهت شباهت آن حضرت به رسول خدا (صلی الله علیه واله).19

همسران

در منابع تاریخى، براى امام باقر (علیه السلام) دو همسر و دو « ام ولد » 20 نام برده‏اند.
همسران عبارتند از:
1- ام فروة دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر.
او هر چند از نسل ابو بکر بود، اما همانند پدرش قاسم بن محمد حق امامان را مى شناخت و اهل ولایت معصومین (علیه السلام) بود، چنان که در روایتى از امام رضا (علیه السلام) آمده است که روزى نام قاسم بن محمد نزد آن حضرت برده شد، امام فرمود: او به ولایت و امامت اعتقاد داشت.21
2- ام حکیم دختر اسید بن مغیره ثقفى.

فرزندان

براى امام باقر (علیه السلام) هفت فرزند یاد کرده‏اند، پنج پسر و دو دختر.
1- جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام)
وى مشهورترین، ارجمندترین و با فضیلت ترین فرزند امام باقر (علیه السلام) مى‏باشد که از ام فروة زاده شد و نسل امامت از طریق او استمرار یافت.
2- عبد الله بن محمد.او یگانه برادر امام صادق (علیه السلام) بشمار مى‏آید که هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر با آن حضرت متحد است. مورخان وى را صاحب فضل و صلاح دانسته‏اند و متذکر شده‏اند که فردى از بنى امیه به او سم خورانید و او را به شهادت رساند.22
3- ابراهیم بن محمد، از ام حکیم.
4- عبید الله بن محمد، از ام حکیم.
5- على بن محمد.
6- زینب بنت محمد، این دو (یعنى زینب و على) از یک مادرند که ام ولد بوده است.
7- ام سلمه، مادر وى را نیز ام ولد دانسته‏اند.23
برخى از منابع، تنها شش فرزند براى امام باقر (علیه السلام) نام برده‏اند و بر این باورند که امام باقر فرزندى به نام عبید الله نداشته است.24
گروهى دیگر گفته اند: امام باقر (علیه السلام)دو دختر نداشته است، بلکه زینب و ام سلمه در حقیقت دو نام براى یک دختر است.25
ابن شهر آشوب در مناقب مى‏نویسد: امام باقر (علیه السلام) میانه بالا و چهارشانه بود. چهره‏اى نورانى و مویى مجعد و سیمایى گندمگون داشت. خال سیاهى بر روى گونه و خال سرخى بر بدنش دیده مى‏شد. میان باریک و صدایش خوش آهنگ بود.
در فصول المهمة آمده است که آن حضرت گندمگون و بهنجار بود.
ویژگیهای اخلاقی امام باقر(علیه السلام)
کسی از جانب پروردگار عهده دار مقام امامت می شود که در تقوا، خداترسی و اجلال او، تواضع و فروتنی و نشان دادن اخلاص در بندگی نمونه باشد ، تا برای دیگران الگو قرار گیرد.
ما نیز به فراخور توان خویش پرتوهایی ازمؤلفه های اخلاقی امام باقر علیه السلام را که بر ما تابیده است را ذکر می نماییم.
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب در مورد امام باقرعلیه السلام می نویسد:
او راستگوترین و گشاده روترین و بخشنده ترین مردمان بود. در میان اهل بیت کمترین ثروت و درعین حال بیشترین هزینه را داشت. هر جمعه یک دینار صدقه می داد و می فرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضیلت این روز بردیگر روزها، دو چندان می شود. چون پیشامدی غم انگیز به او روی می نمود زنان و کودکان را جمع می کرد و آنگاه خود دعا می کرد و آنان آمین می گفتند. بسیار ذکر خدا می گفت. راه می رفت در حالی که ذکر خدا می گفت. غذا می خورد در حالی که ذکر خدا می گفت. با مردم سخن می گفت، اما این امر او را از ذکر خدا باز نمی داشت. فرزندانش را جمع می کرد و به آنان می فرمود تا طلوع آفتاب ذکر بگویند. هر کس از آنان را که می توانست قرآن بخواند به تلاوت قرآن و هر کس را که نمی توانست به گفتن ذکر، امر می فرمود. شیخ مفید نیز درباره آن حضرت می گوید: مراتب بخشندگی او در خاص و عام آشکار و بزرگواری اش در میان مردم مشهور و با وجود کثرت عیال و متوسط بودن وضع زندگی اش به تفضیل و احسان شناخته شده بود.
از سلیمان بن دمدم نقل شده است که گفت :
آن حضرت از پانصد درهم تا ششصد و تا هزار درهم هدیه می داد و هیچ گاه از دادن صله به برادران و
دیدار کنندگان و امیدواران و آرزومندانش به ستوه نمی آمد. هرگاه می خندید، می فرمود: خداوندا بر من خشم مگیر!
أبی در کتاب نثر الدر می نویسد: هر گاه فرد دردمند و گرفتاری را می دید ، زیر لب استعاذه می گفت و هیچ گاه از اهل خانه اش شنیده نشد که به فقیر بگوید: ای فقیر خدا به تو برکت دهد و یا ای فقیر این را بگیر بلکه آن حضرت همواره می فرمود که فقیران را با بهترین نامهایشان صدا بزنند.

دوران امامت :

پیشوای پنجم در دوران زندگی خویش با 10 تن از خلفای ستمگر اموی (از معاویة ابن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) معاصر بود و سال‏های امامت آن حضرت با 5 تن از همین خلفاء مقارن شد.
این 5 حاکم عبارتند از:
1-ولید بن عبدالملک (متوفی 96، ششمین خلیفه اموی)
2- سلیمان بن عبدالملک (متوفی 99)
3- عمر بن عبدالعزیز (متوفی 101)
4- یزید بن عبدالملک (متوفی 105)
5-هشام بن عبدالملک (متوفی 125)
امام باقر علیه السلام د ر دوره امامت‏خویش فرصت‏های مناسبی را برای گسترش فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، استحکام معارف شیعی و ترویج آن در میان اقشار مختلف مسلمانان به دست آورد.
فضایل امام باقر (علیه السلام)
اول، علم و دانش: در کشف الغمة از حافظ عبد العزیز بن اخضر جنابذی در کتابش موسوم به معالم العترة الطاهرة از حکم بن عتیبه نقل شده است که در مورد آیه ان فی ذلک لایات للمتوسمین (حجر/75) گفت: «به خدا سوگند محمد بن علی در ردیف همین هوشمندان است» .در صفحات بعد سخن ابو زرعه را نقل خواهیم کرد که گفته است: به جان خودم ابو جعفر از بزرگ‏ترین دانشمندان است.
ابو نعیم در حلیة الاولیاء نوشته است: مردی از ابن عمر درباره مسئله‏ای پرسش کرد.ابن عمر نتوانست او را پاسخ گوید.پس به سوی امام باقر (علیه السلام) اشاره کرد و به پرسش کننده گفت : نزد این کودک برو و این مسئله را از او بپرس و جواب او را هم به من بازگوی.آن مرد به سوی امام باقر (علیه السلام) رفت و مشکل خود را مطرح کرد.امام نیز پاسخ او را گفت.مرد به نزد ابن عمر بازگشت و وی را از جواب امام باقر (علیه السلام) آگاه کرد.آنگاه ابن عمر گفت: اینان اهل بیتی هستند که از همه علوم آگاهی دارند..
در حلیة الاولیاء آمده است: محمد بن احمد بن حسین از محمد بن عثمان بن ابی شیبه، از ابراهیم بن محمد بن ابی میمون، از ابو مالک جهنی، از عبد الله بن عطاء، نقل کرده است که گفت: من هیچ یک از دانشمندان را ندیدم که نسبت به دانشمندی دیگر کم دانش‏تر باشند مگر نسبت به ابو جعفر.من حکم را می‏دیدم که در نزد او چون شاگردی می‏کرد.
شیخ مفید در کتاب ارشاد می‏نویسد: شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از محمد بن قاسم شیبانی، از عبد الرحمن بن صالح ازدی، از ابو مالک جهنی، از عبد الله بن عطاء مکی، روایت کرده است که گفت: هرگز دانشمندی را ندیدم که نسبت به دانشمندی دیگر آگاهیهایش کمتر باشد مگر نسبت به ابو جعفر محمد بن علی بن حسین.من حکم بن عتیبة را با آن آوازه‏ای که در میان پیروانش داشت می‏دیدم که در مقابل آن حضرت چونان طفلی می‏نمود که در برابر آموزگارش قرار گرفته است.
ابن جوزی در تذکرة الخواص، می‏نویسد: عطاء می‏گفت هیچ یک از دانشمندان را ندیدم که دامنه دانایی‏اش نسبت به دانشمندی دیگر کمتر باشد مگر نسبت به ابو جعفر.من حکم را دیدم که در نزد آن حضرت چونان پرنده‏ای ناتوان بود.ابن جوزی می‏گوید: «منظور وی از حکم همان حکم بن عتیبه بود که در روزگار خود دانشمندی بزرگ به شمار می‏آمد.
این سخن، چنان که ملاحظه گردید، از عطاء نقل شده و باز به همان گونه که شنیدید ابو نعیم اصفهانی و شیخ مفید آن را از عبد الله بن عطاء روایت کرده‏اند.محمد بن طلحه نیز در کتاب مطالب السؤول، این روایت را به همین نحو نقل کرده است.البته در این باره ملقب شدن آن حضرت به لقب باقر العلم و شهرت وی در میان خاص و عام و در هر عصر و زمان بدین لقب کفایت می‏کند. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب از محمد بن مسلم نقل کرده است که گفت: من سی هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم.شیخ مفید نیز در کتاب اختصاص، به نقل از جابر جعفی آورده است: ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) هفتاد هزار حدیث برایم گفت که هرگز از کسی نشنیده بودم.
شیخ مفید می‏نویسد: از هیچ کدام از فرزندان امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) این اندازه از علم دین و آثار و سنت و علم قرآن و سیره و فنون ادب که از امام باقر (علیه السلام) صادر شده، ظاهر نشده است. تحقیقا بسیاری از دانشمندان از آن حضرت کسب علم کرده و بدو اقتدا نموده بودند و گفتار آن حضرت را پیروی می‏کردند و از فقه و دلایل روشنی بخش حضرتش در توحید و فقه و کلام کمال استفاده را به عمل می‏آوردند.

گفتار آن حضرت درباره توحید

بنابر نقل مدائنی، روزی یکی از اعراب بادیه به خدمت ابو جعفر محمد بن علی آمد و از وی پرسید: آیا به هنگام عبادت خداوند هیچ او را دیده‏ای؟ امام پاسخ داد: من چیزی را که ندیده باشم عبادت نمی‏کنم.اعرابی پرسید: چگونه او را دیده‏ای؟ فرمود: دیدگان نتوانند او را دید اما دلها با نور حقایق ایمان او را می‏بینند.با حواس به درک نمی‏آید و با مردمان قیاس نمی‏شود.با نشانه‏ها شناخته شود و با علامتها موصوف گردد.در کار خود هرگز ستم روا نمی‏دارد.او خداوندی است که جز او معبودی نیست.اعرابی با شنیدن پاسخ امام باقر (علیه السلام) گفت: خداوند خود آگاه‏تر است که رسالتش را کجا قرار دهد.
حضرت امام باقر (علیه السلام) به مردی به نام ابوحمزه فرمودند: ای اباحمزه، کسی از شما که قصد سفری چند فرسخی دارد دنبال دلیل و راهنما می‌گردد تا به خطرات دچار نگردد. و تو به راه‌های آسمان ناآگاه‌تر از راههای زمین هستی! حال، برای خود دلیل و راهنمایی بدست آور تا در پیمودن راه بسوی خدا و آسمان ، گمراه نگردی. اصول کافی، جلد 1 باب شناخت امام و مراجعه به او))
احتجاج آن حضرت با محمد بن منکدر از زاهدان و عابدان بلند آوازه عصر خویش
شیخ مفید در ارشاد، نویسد: شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از یعقوب بن یزید از محمد بن ابی عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از ابو عبد الله امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: محمد بن منکدر می‏گفت: گمان نمی‏کردم کسی مانند علی بن حسین، خلفی از خود باقی گذارد که فضل او را داشته باشد، تا اینکه پسرش محمد بن علی را دیدم.
می‏خواستم او را اندرزی گفته باشم اما او به من پند داد.ماجرا چنین بود که من به اطراف مدینه رفته بودم ساعت بسیار گرم می‏بود.در آن هنگام با محمد بن علی مواجه شدم.او هیکل‏مند بود و به دو نفر از غلامانش تکیه داده بود.من با خودم گفتم: یکی از شیوخ قریش در این گرما و با این حال در طلب دنیا کوشش می‏کند. به خدا او را اندرز خواهم گفت.پس نزدیک او شدم و سلامش دادم او نیز در حالی که عرق می‏ریخت با گشاده‏رویی جوابم گفت. به وی عرض کردم: خداوند کار ترا اصلاح کناد! یکی از شیوخ قریش در این ساعت و با این حال برای دنیا کوشش می‏کند! به راستی اگر مرگ فرا رسد و تو در این حال باشی چه می‏کنی؟ او دستان خود را از غلامانش برگرفت و به خود تکیه کرد و گفت: به خدا سوگند اگر مرگ من در این حالت فرا رسد مرگم فرا رسیده در حالی که من به طاعتی از طاعات الهی مشغولم.در حقیقت من با این طاعت می‏خواهم خود را از تو و از دیگران بی‏نیاز کنم. بلکه من هنگامی از مرگ باک دارم که از راه برسد در حالی که من مشغول به یکی از معاصی الهی باشم. محمد بن مکندر گوید: گفتم: «خدا ترا رحمت کند! می‏خواستم اندرزت گفته باشم اما تو به من اندرز دادی.
کلینی در کافی، مانند همین روایت را از علی بن ابراهیم، از پدرش و محمد بن اسماعیل، از فضل بن شاذان و هم او، از ابن ابی عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده‏اند.
نگارنده: معنای سخن محمد بن منکدر که گفته بود: «می‏خواستم اندرزت گفته باشم ولی تو به من اندرز دادی» این است که وی همچون طاووس یمانی و ابراهیم ادهم و...از متصوفه بود و اوقات خود را به عبادت سپری می‏کرد و دست از کسب و کار شسته بود و بدین سبب خود را سربار مردم کرده بود.و بار زندگی خود را بر دوش مردم نهاده بود او می‏خواست امام باقر (علیه السلام) را نصیحت کند که مثلا شایسته نیست آن حضرت در آن گرمای روز به طلب دنیا برود.امام (علیه السلام) نیز بدو پاسخ می‏دهد که: بیرون آمدن وی برای یافتن رزق و روزی است تا احتیاج خود را از مردمان ببرد که این خود از برترین عبادات است.اندرزی که این سخن برای ابن منکدر داشت این بود که وی در ترک کسب و کار و انداختن بار زندگیش بر دوش مردم و اشتغالش به عبادت راهی خطا در پیش گرفته است.به همین جهت بود که ابن منکدر گفت: «می‏خواستم اندرزت گفته باشم...»
بنابر همین اصل است که از صادقین (علیه السلام) دستور اشتغال به کسب و کار و نهی از افکندن بار زندگی بر دوش دیگران صادر شده است.از آنان همچنین روایت شده است که اگر کسی به عبادت خدای پردازد و شخص دیگری در پی کسب و کار روانه شود، عبادت این شخص اخیر بالاتر و برتر از آن دیگری است.امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه واله) نقل کرده است که فرمود: «ملعون است ملعون است کسی که خود را سربار مردمان قرار دهد.

مناظرات امام

«عبد الله بن نافع‏» از دشمنان امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام بود و مى ‏گفت:اگر در روى زمین کسى بتواند مرا قانع سازد که در کشتن‏«خوارج نهروان‏»حق با على بوده است من بدو روى خواهم آورد.اگر چه در مشرق یا مغرب بوده باشد.
به عبد الله گفتند:آیا مى‏پندارى فرزندان على (علیه السلام) نیز نمى ‏توانند به تو ثابت کنند؟گفت مگر در میان فرزندان او دانشمندى هست؟
گفتند:این خود سند نادانى توست!مگر ممکن است در دودمان حضرت على (علیه السلام) دانشمندى نباشد؟!پرسید:در این زمان دانشمندشان کیست،امام باقر علیه السلام را به او معرفى کردند و او با یاران خویش به مدینه آمد و از امام تقاضاى ملاقات کرد...امام به یکى از غلامان خویش فرمان داد بار و بنه‏ى او را فرود آورد و به او بگوید فردا نزد امام حاضر شود.
بامداد دیگر عبد الله با یاران خویش به مجلس امام آمد و آن گرامى نیز فرزندان و بازماندگان مهاجران و انصار را فرا خواند و چون همه گرد آمدند امام در حالیکه جامه ‏اى سرخ فام بر تن داشت و دیدارش چون ماه فریبنده و زیبا بود فرمود:
سپاس ویژه خدایى است که آفریننده ‏ى زمان و مکان و چگونگى ‏هاست ‏حمد خدایى را که نه چرت دارد و نه خواب آنچه در آسمانها و زمین است ملک اوست...گواهم که جز«الله‏»خدایى نیست و«محمد»بنده ‏ى برگزیده و پیامبر اوست،سپاس خدایى را که به نبوتش ما را گرامى داشت و به ولایتش ما را مخصوص گردانید.
اى گروه فرزندان مهاجر و انصار!هر کدامتان فضیلتى از على بن ابیطالب به خاطر دارید بگویید.
حاضران هر یک فضیلتى بیان کردند تا سخن به‏«حدیث‏ خیبر»رسید،گفتند:پیامبر در نبرد با یهودان خیبر،فرمود.
«لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحه الله و رسوله،کرارا غیر فرار لا یرجع حتى یفتح الله على یدیه‏»
«فردا پرچم را به مردى مى‏ سپارم که دوستدار خدا و پیامبر است و خدا و پیامبر نیز او را دوست مى ‏دارند،رزم آورى است که هرگز فرار نمى‏ کند و از نبرد فردا باز نمى‏گردد تا خداوند به دست او حصار یهودان را فتح فرماید».
-و دیگر روز پرچم را به امیر مؤمنان سپرد و آن گرامى بانبردى شگفتى آفرین یهودان را منهزم ساخت و قلعه‏ ى عظیم آنان را گشود.
امام باقر (علیه السلام) به عبد الله بن نافع فرمود:در باره ى این حدیث چه مى ‏گویى؟
گفت:حدیث درستى است اما على بعدها کافر شد و خوارج را به ناحق کشت!
فرمود:مادرت در سوگ تو بنشیند،آیا خدا آنگاه که على را دوست مى‏داشت مى‏دانست که او«خوارج‏» را مى‏کشد یا نمى‏دانست؟اگر بگویى خدا نمى ‏دانست کافر خواهى بود.
گفت:مى ‏دانست.
فرمود: خدا او را بدان جهت که فرمانبردار اوست دوست مى ‏داشت‏ یا به جهت نافرمانى و گناه.
گفت:چون فرمانبردار خدا بود خداوند او را دوست مى‏داشت (یعنى اگر در آینده نیز گناهکار مى‏بود خداوند مى‏دانست و هرگز دوستدار او نمى‏ بود پس معلوم مى‏ شود کشتن خوارج طاعت‏ خدا بوده است)فرمود:برخیز که محکوم شدى و جوابى ندارى.
عبد الله برخاست و این آیه را تلاوت کرد:
«حتى یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر» (سوره بقره آیه‏ ى 187)
اشاره به آنکه حقیقت چون سپیده صبح آشکار شد - و گفت‏ «خدا بهتر مى‏داند رسالت‏ خویش را در چه خاندانى قراردهد» (سوره‏ى انعام آیه‏ ى 124 ، مستفاد از کافى ج 8 ص 349).
نویدهای امام محمد باقر (علیه السلام) در مورد ظهور حضرت مهدی (علیه السلام)
1-ابوحمزه ثمالی آورده است که: در یکی از روزها در محضر درس امام محمد باقر (علیه السلام) بودم، هنگامی که حاضران‏رفتند، امام باقر (علیه السلام) فرمود:
اباحمزه! از رخدادهایی که خداوند آن را قطعی ساخته است قیام قائم ماست . هرکس در آنچه می‏گویم‏تردید کند با حال کفر به خدا، او را ملاقات خواهد کرد . آنگاه افزود: پدرم و مادرم فدای وجود گرانمایه او بادکه همنام و هم‏کنیه من است و هفتمین امام پس از من . پدرم فدای کسی باد که زمین را لبریز از عدل و دادمی‏کند همان گونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است.
یا اباحمزه! هر کس سعادت دیدار او را داشت و همان گونه که به پیامبر (صلی الله علیه واله) و علی (علیه السلام) سلام و درودمی‏گوید بر آن حضرت درود گفت و فرمانبردار او گردید، بهشت‏بر او واجب می‏گردد و هر کس به آن وجودگرانمایه سلام نگفت، خداوند بهشت را بر او حرام ساخته و او را در آتش سوزان جای خواهد داد و چه بدجایی است جایگاه ستمکاران! (بحارالانوار، ج 24، ص 241)
2- بانوی دانش پژوهی که به (ام‏هانی) شهرت داشت آورده است که بامدادی بر حضرت باقر (علیه السلام) وارد شدم و گفتم: رورم! آیه‏ای از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است.
فرمود: کدام آیه ام‏هانی؟ بپرس
گفتم: این آیه شریفه که می‏فرماید: فلا اقسم بالخنس ×الجوار الکنس(سوره تکویر، آیه 16 و 17)
فرمود: (به! به! چه مسئله خوبی پرسیدی، این مولود گرانمایه‏ای است در آخرالزمان . او (مهدی) این عترت پاک‏است . مهدی خاندان وحی و رسالت، برای او غیبت و حیرتی است که گروهی در آن گمراه می‏گردند وگروههایی راه حق و هدایت را می‏یابند . خوشا به حالت اگر او و زمان او را درک کنی ... و خوشا به حال آنان‏که او را درک خواهند نمود). اکمال الدین، شیخ صدوق، ج 1، ص 330 و بحارالانوار، ج 51، ص 137)

پی نوشت :

1- در سال تولد امام باقر (علیه السلام) جهار نقل وجود دارد که عبارتند از: سالهاى 56، 57، 58، 59 هجرى در این میان نقل دوم، یعنى سال 57 از پشتوانه تاریخى و حدیثى بیشترى برخوردار است.برخى از منابعى که سال 57 را یاد کرده‏اند عبارتند از: دلائل الامامة 194 اصول کافى 2/372، ارشاد مفید 2/56، مصباح المتهجد 557، اعلام الورى 259، مناقب ابن شهر آشوب 4/210، روضة الواعظین 1/207، کفایة الطالب 455، وفیات الاعیان 4/..174.و منابعى که سال 58 را سال ولادت امام باقر (علیه السلام) دانسته‏اند عبارتند از: اثبات الوصیة 150 ـ 153، عیون المعجزات 75 و منابعى که سال 59 را نقل کرده اند چنینند: فرق الشیعة 61، عمدة الطالب 138 ـ 139، بحار 46/217 به نقل از مصباح کفعمى.
2- ر.ک: سبائک الذهب 74، عیون المعجزات 75، اخبار الدول و آثار الاول .11
3- کشف الغمة 2/318، الفصول المهمة 211، مصباح کفعمى 522، نور الابصار شبلنجى 142، و...
4- تذکرة الائمة، لاهیجى .125
5- دلائل الامامة 94، مصباح المتهجد 557، اعلام الورى .259
6- اعیان الشیعة 1/ .650
7- انه اول من اجتمعت له ولادة الحسن و الحسین (علیهما السلام) .رک: مناقب ابن شهر آشوب 4/208، عمدة الطالب 138 ـ 139، نور الابصار، مازندرانى .51
8- برخى منابع، ام عبد الله، فاطمه را فرزند حسن مثنى (حسن بن حسن) دانسته اند مانند : تذکرة الخواص 302، وفیات الاعیان 4/174.اما بیشتر منابع وى را فرزند بى واسطه امام حسن مجتبى (علیه السلام) به شمار آورده‏اند مانند: تاریخ یعقوبى 2/320، فرق الشیعة، نوبختى 61، دلایل الامامة 95، اصول کافى 2/372، اثبات الوصیة 150، اعلام الورى 259، تذکرة الخواص 302، البدایة و النهایة 9/309، اخبار الدول و آثار الاول ...111
9- هى اول علویة ولدت علویا.دلائل الامامة .95
10- همان.
11- عیون المعجزات 75، اثبات الهداة 5/270، بحار 46/217، نور الابصار، مازندرانى 44، الانوار البهیة .115
12- مثیر الاحزان، جواهرى 237، تاریخ ابن خلکان 2/23، تاج الموالید، طبرسى/39، المعارف 215، سیر اعلام النبلاء، 4/401 و...
13- الفصول المهمة 211، بحار 46/216، سیرة الائمة الاثنى عشر 2/ .200
14- سبائک الذهب 74، عیون الاخبار، ابن قتیبه 1/312، ارشاد مفید 2/156، تذکرة الخواص 302، مرآة الجنان 1/248، تاریخ ابن وردى 1/248، روض الریاحین 67، الصواعق المحرقة 210، شذرات الذهب 1/ .149
15- تاریخ یعقوبى 2/302، سیر اعلام النبلاء 4/402، الفصول المهمة 211، شذرات الذهب 1/ .149
16- تاج الموالید 39، کشف الغمة 2/318، تذکرة الخواص 302، اعیان الشیعة 1/ .650
17- تذکرة الخواص 302، اعیان الشیعة 1/ .650
18- البدایة و النهایة 9/ 309
19- این القاب در منابع زیر آمده است: دلائل الامامة 94، تاج الموالید 39، کشف الغمة 2/318، تذکرة الخواص 5/302، احقاق الحق 12/165 و...
20- ام ولد به کنیزى گفته مى‏شود که از مولاى خود صاحب فرزند شده باشد.
21- ذکر عند الرضا (علیه السلام) القاسم بن محمد...و سعید بن المسیب فقال: کانا على هذا الامر ...قرب الاسناد 210، بحار 46/ .366
لازم به یادآورى است که در متن حدیث قاسم بن محمد دایى امام موسى بن جعفر (علیه السلام) یاد شده که جد مادرى به جاى آن صحیح است و آنچه مى‏نماید که مراد از قاسم بن محمد همان جد مادرى است، ذیل حدیث مى‏باشد.
22- الفصول المهمة .221
23- برخى از منابع که این هفت تن را یاد کرده‏اند عبارتند از: ارشاد مفید 2/172، تاج الموالید 118، مناقب 4/210، تذکرة الائمة .216
24- طبقات ابن سعد 5/236، تذکرة الخواص .306
25- اعلام الورى 265، کشف الغمة 2/322، الفصول المهمة 221، بحار 46/ .365
کتاب: زندگى سیاسى امام باقر (علیه السلام)، نویسنده: احمد ترابى
سیره معصومان، ج 5، امین، سید محسن؛
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۰
مجتبی مهرجو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">