چه کسى برای نخستین بار از زیارت مزار پیامبر(صلی الله علیه وآله) جلوگیرى کرد
بسم الله
روزى مروان حَکَم دید که شخصى صورت خود را بر قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) گذاشته است، با شتاب سوى او آمد و گردن او را گرفته، از جاى بلند کرد و گفت: مىدانى چه مىکنى؟!
سلفیگری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته میشود که مخالفان خود را کافر میشمارند و مطرحترین آنان «وهابیت تکفیری» با محوریت عربستان سعودی است.
وهابیت تکفیری یکی از مشکلات دنیای کنونی مسلمانان (شیعه و سنی) است. آنها با اتهامهای ناشایستی که به شیعیان میزنند باعث گمراهی مسلمانان و عده زیادی از مردم دنیا میشوند.
از اشکالات و شبهات وهابیت این است که نباید به زیارت قبور رفت و نباید از کسانی که از دنیا رفتهاند چیزی طلب کرد؛ آنها مردهاند و نمیتوانند کاری بکنند. نباید قبر آنان را از باب تبرک، مس کرد و کسی که به زیارت قبور حتی مرقد شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میرود مشرک است.
جالب است بدانیم ریشه این قضیه از کجاست و چه کسی برای اولین بار مانع زیارت مرقد مطهر رسول گرامی صلوات الله علیه شد.
حاکم نیشابورى (متوفاى 405 ه خ) از داود بن ابو صالح نقل مىکند: «روزى مروان حَکَم دید که شخصى صورت خود را بر قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) گذاشته است، با شتاب سوى او آمد و گردن او را گرفته، از جاى بلند کرد و گفت: مىدانى چه مىکنى؟!
منظور وى این بود که چرا به زیارت سنگ و کلوخ آمدهاى! زائر که ابو ایوب انصارى- از صحابه پیامبر (صلی الله علیه وآله)- بود گفت: آرى خوب مىدانم که چه مىکنم! من هرگز به زیارت سنگ نیامدهام، بلکه به زیارت پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمدهام. از رسولاللّه (صلی الله علیه وآله) شنیدم که فرمود: «بر دین خدا گریه نکنید اگر متولّیانش اهل بودند، و آنگاه که نااهلان بر آن حکم راندند، برایش بگریید».
جالب است که این حدیث را حاکم و ذهبى هر دو صحیح مىدانند!
از این رخداد تاریخى به خوبى روشن مىشود که ریشه این تفکّر از بنىامیه و به خصوص مروان بن حکم؛ همان طرد شده رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) است. (مستدرک حاکم، ج 4، ص 560)
آیا مس قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) و تبرّک به آن و برداشتن از تربت شریف مشروع است؟ و آیا در منابع معتبر اهل سنّت نقل شده است که کسى از صحابه و تابعین چنین کاری کردهاند؟
آرى، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول گرامی (صلی الله علیه وآله) از تربت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) برداشت و بر چشمانش گذاشت و چند بیت شعر سرود. (ارشاد السارى، ج 3، ص 352)
ابو ایّوب انصارى صورت خود را روى قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) گذاشت. (مستدرک حاکم، ج 4، ص 560- وفاء الوفا، ج 4، ص 1404)
بلال حبشى خود را روى قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) انداخت و بدن خود را به قبر مىسایید؛ «فَجَعَلَ یَبْکی عِندَهُ وَ یُمَرِّغُ عَلَیهِ». (سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 358؛ اسدالغابه، ج 1، ص 208)
عبداللّه بن عمر، دست خود را روى قبر شریف مىگذاشت. (شرح الشفاء، ج 2، ص 199)
ابن منکدر- تابعى- صورت خود را روى قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) مىگذاشت و مىگفت: هر زمان مشکل و یا فراموشى و لکنت زبان برایم پیش مىآید، از قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) شفاء و یارى مىطلبم. (سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 213)
عبداللّه، فرزند امام احمد بن حنبل میگوید: از پدرم پرسیدم: مسّ منبر رسول اللّه و تبرّک با مسّ آن و بوسیدن و یا مس و متبرّک شدن به قبر شریف و یا بوسیدن آن به قصد ثواب، چه حکمى دارد؟ پدرم گفت: هیچ اشکالى ندارد. (الجامع فى العلل و معرفة الرجال، ج 2، ص 32؛ وفاءالوفا، ج 4، ص 1414)
البته درباره زیارت قبور، احترام به قبور بزرگان، توسل، شفاعت طلبی و تبرک جداگانه سخن خواهیم گفت.