توبه حر
هنگامی
که حر فریاد غریبانه امام حسین علیه السلام را که طلب یاری میکرد شنید،
نزد عمرسعد رفت و پرسید: آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟ عمر گفت: آری به
خدا قسم، با او جنگی خواهیم داشت که دست کم، سرها قطع گردد و دستها جدا
گردد.
حر گفت: شما چه خواهید کرد؟
آیا پیشنهاد او مورد پسند شما نیست؟ ابن سعد گفت: اگر کار دست من بود (هر
آینه از جنگ با او) دست میکشیدم. اما امیر تو (ابن زیاد) از این کار سر
باز میزند. حر او را ترک کرد و با دیگران در انتظار ایستاد، در حالی که در
کنار او قره پسر قیس قرار داشت.