روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات
بسم الله

جامعه کبیره

زیارت جامعه کبیره، منشور بلند امامت و هدایت است که سیل ‏گونه از کوهسار وجود هادی امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علی بن محمد النقی (علیه و علی آبائه و ابنائه افضل الصلوة و السلام) سرازیر شده است. امام هادی علیه ‌السلام بر شیعیان منت نهاده و انعام فرموده است که در گفتار شگرف و ژرف خویش، تکاور و سخن را در مرغزاری از معارف جان پرور الهی به جولان در آورده و از دریای دانش خود بارانی در و گهر بر تارک دوستان راستین سلسله‌ عزیز امامت نثار نموده و در خور عقول ما و نه سزاوار حقیقت امام، گوشه ‌هایی از طرایف بوستان خدا را حکایت فرموده است.

متنی بی‌نیاز از سند

امام عزیز حضرت علی النقی علیه ‌السلام به خواهش یکی از دوستان و شیعیان، برای زیارت امامان معصوم علیهم ‌السلام زیارت جامعه کبیره را تعلیم فرموده ‌اند. بزرگ مردانی چون شیخ صدوق آن را در کتاب «من لایحضره الفقیه»(1) و کتاب «عیون اخبار الرضا علیه ‌السلام»(2) و شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاحکام» (3) نقل کرده ‌اند.(4)

شیوایی کلام و والایی مضمون و دانش و معرفتی که در آن موج می‌ زند خود گویای اصالت این زیارت و معرف دانش ارجمند و الهی گوینده‌ آن است. متن این زیارت به گونه‏ ای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی می‏ داند. افزون بر آن که خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم که مرجع نهایی در بررسی روایات است هماهنگ می ‏بیند و این، چیزی است که ما را از بحث سندی آن بی ‏نیاز می‏ کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۲ ، ۱۴:۴۵
مجتبی مهرجو

 بسم الله

لطف امام هادی(ع)

لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش

بر لطف بى کرانه اوبسته ‏ایم دل
امشب که جلوه گر شد خورشید طلعتش

منت خداى را که به ما کرده مرحمت
توفیق برگزارى جشن ولادتش

تبریک باد بانوى کبرى سمانه را
کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش

ماه تمام و نیمه ذى حجه مطلعش
خیر کثیر وکوثر قرآن بشارتش

این است آن امام که تقدیر ایزدى
بعد از جواد داده مقام امامتش

این است آن امام که ذرات کائنات
اقرار کرده‏ اند به جود و کرامتش

این است آن امام که در برکة السّباع
شیران شوند رام و گذارند حرمتش

این است آن امام که از نقش پرده هم
ایجاد شیر زنده کند حکم قدرتش

این است آن امام که دشمن به چند بار
رخسار عجز سوده به درگاه عزتش

سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى
دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش

آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى
چون سه على دیگر باشدعبادتش

افزون زریگهاى بیابان عطاى او
بیش از ستاره ‏هاى درخشان فضیلتش

مائیم و دست و دامن آن حجت خدا
چون ناامید کس نشود از عنایتش

گردیده‏ ایم جمع به ذیل لواى او
افکنده‏ ایم دست به دامان رحمتش

از آستان قدس رضا هدیه مى‏ کنیم
آه دلى به غربت و اشکى به تربتش

یارب بحق فاطمه با فتح کربلا
بگشا بروى ما همه راه زیارتش

از لطف آن امام (مؤید) مؤید است
کو رانشان خدمت آل محمد است

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۲ ، ۲۰:۲۱
مجتبی مهرجو

بسم الله

شناخت مختصرى از زندگانى امام هادى (علیه السلام)- قسمت اول
«امام ابوالحسن على النقى الهادى» - علیه السلام - پیشواى دهم شیعیان، در نیمه ذیحجه سال 212 هجرى در اطراف مدینه در محلى به نام «صریا» به دنیا آمد(1). پدرش پیشواى نهم، امام جواد - علیه السلام - و مادرش بانوى گرامى «سمانه» است که کنیزى با فضیلت و تقوا بود (2).
مشهورترین القاب امام دهم، «نقى» و «هادى» است، و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز مى‏گویند (3).
امام هادى - علیه السلام - در سال 220 هجرى پس از شهادت پدر گرامیش برمسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شریفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامرّأ به شهادت رسید.

خلفاى معاصر حضرت

امام هادى در مدت امامت خود با چند تن از خلفاى عباسى معاصر بود که به ترتیب زمان عبارتند از:
1 - معتصم، برادر مأمون (217 - 227) (4)
2 - واثق، پسر معتصم (227 - 232).
3 - متوکل، برادر واثق (232 - 248).
4 - منتصر، پسر متوکل (6 ماه).
5 - مستعین، پسر عموى منتصر (248 - 252).
6 - معتزّ، پسر دیگر متوکل (252 - 255).
امام هادى در زمان خلیفه اخیر مسموم گردید و به شهادت رسید و در خانه خود به خاک سپرده شد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۲ ، ۲۰:۱۳
مجتبی مهرجو
بسم الله

وبلاگ جملات حکیمانه

گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه رود. با کاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مرکبی نداشت، پیاده سفر کرده و خدمت دیگران می کرد. تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت که از خجالت اهل و عیال در عدم کسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است که خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند. شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۲ ، ۱۱:۲۷
مجتبی مهرجو

 بسم الله

امیرالمؤمنین على (علیه السلام) چون نماز ظهر عید قربان را می‌خواند، بر فراز منبر می‌رفت و پس از ذکر الهی و حمد و سپاس پروردگار، درود بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرستاد و می‌فرمود:

"کسى که از خدا و پیامبرش اطاعت کند، در حقیقت هدایت یافته و به رستگارى بزرگى نایل گشته و کسی که خدا و پیامبرش را نافرمانی کند، سخت گمراه شده و به زیانی بس آشکار دچار گشته است.

شما را اى بندگان خدا سفارش می‌کنم به تقوای خدا و یاد کردن بسیار از مرگ و زهد در دنیایی این چنین که مردم پیش از شما بهره‌ای از آن نبردند و پس از شما نیز برای کسی باقی نخواهد ماند و سرنوشت شما در این دنیا نیز، همان سرنوشت گذشتگان است.

آیا نمی‌‏بینید که دنیا سپری گشته و مدتش طى شده و زوال (خویش) را اعلام کرده است؟ ...، پس دنیا از فنا خبر می‌دهد و آهنگ مرگ به گوش ساکن آن‏ سروده می‌شود؛ چندان که شیرینی‌های آن تلخ شده و آب زلال آن تیره و آلوده گردیده است ...

پس‌‌ای بندگان خدا برای کوچ از این سرا، بسیج شوید. از این سرایی که فنا بر اهل آن مقدر شده و ساکنانش از بقا ممنوع گشته‏ اند و جان هاشان به خواری مرگ کشیده شده است؛ چنان که هیچ زنده‏‌ای در بقا طمع نبندد و جانی نیست مگر آن که فرمان مرگ را گردن نهاده باشد. پس مبادا که آرزو بر شما چیره گردد و پایان عمر و اجل را دور پندارید. در دنیا فریفته آرزوها مشوید و چند روزه زندگى را به عبادت خدا بپردازید ..

و امروز، روزى است که حرمتى بس بزرگ دارد و به برکت آن امید می‌رود. در این روز، امید است که گناهان آمرزیده شود. پس خدا را بسیار یاد کنید و از او آمرزش بخواهید و به درگاه او توبه کنید؛ زیرا که او توبه پذیرى مهربان است.

چون مراسم قربانی را برگزار کردید، از گوشت قربانی بخورید و هدیه دهید و خدا را به پاس این نعمت که گوشت شتران و گاوان و گوسفندان را روزى شما ساخته، سپاسگزاری کنید.

نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و عبادت را کامل و نیکو به جا آورید ... و در انجام کار جهاد و حج و روزه که بر شما واجب شده، راغب باشید و اشتیاق نشان دهید؛ زیرا ثواب آن عظیم و فنا ناپذیر است و ترک آن وبالی است که هرگز از میان نمی‌رود.

امر به معروف و نهى از منکر را به جا آورید و چنان کنید که ستمکار، بیمناک و ترسان شود و ستمدیده را یارى کنید و آن کس را که مردم را به شک و تردید دچار می‌کند، از انتشار شک و تردید در عقاید مردم باز دارید.

با زنان و زیردستان خوش رفتاری کنید و در سخن گفتن صادق باشید و امانت را به صاحبش بازگردانید و از به پادارندگان حق باشید.

زندگانى دنیا و شیطان فریبنده، شما را نفریبد و از اطاعت خدا باز ندارد. بی گمان بهترین سخن ذکر خدا و رساترین موعظه پرهیزکاران، کتاب خداوند عزیز و حکیم است."

سپس آن حضرت می‌فرمود: "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" و سوره توحید را قرائت می‌نمود.

آری، به راستی که سر سپردن به این آموزه‌ها و جاری ساختن آن در مسیر زندگی، امید رستگاری و عاقبت به خیری را در آدمی تقویت می‌کند. پس مبادا که ما غافل باشیم و این روز را که یکی از بهترین زمان‌ها برای سنجیدن خویشتن و اعمال ماست، به سادگی از دست بدهیم.

(برگرفته از کتاب "من لا یحضره الفقیه تألیف: "شیخ صدوق(ره) "‏(همراه با اضافات))(1)

 فرا رسیدن

عید سعید قربان

روز برافراشتن پرچم عبودیت بر سنگر انسانیت

را به همه مسلمانان و موحدان جهان،

به خصوص شما دوست عزیز، تبریک و تهنیت می‌گوید.


پاورقی:

1ـ متن فوق از ترجمه فارسی کتاب مذکور که توسط آقای على اکبر غفارى‏‏ صورت گرفته، انتخاب شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۵۱
مجتبی مهرجو

بسم الله

اسماعیل تو کیست؟
نویسنده:سهیلا راد
به نام آن ذات بی‌مانندی که مهر را در گلشن حقایق پرورش می‌دهد.
ایام، ایام حج است و موسم، موسم ذبح اسماعیل
ای حاج! اسماعیل تو کیست؟ چیست؟
نیازی نیست؟ کسی بداند، باید خود بدانی و خدایت
، اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد، تنها پسرت نباشد، زنت، شویت، شغلت، شهرتت، شهوتت، قدرتت، موقعیتت، مقامت.....
من نمی‌دانم، هر چه در چشم تو، جای اسماعیل را در چشم ابراهیم دارد،
و اکنون که "آهنگ خدا" کرده‌ای در "منی" ذبح کن.
گوسفند را هم از آغاز تو خود انتخاب مکن، بگذار خدا انتخاب نماید، و
آن را، بجای اسماعیلت، به تو ارزانی کند.
اینچنین است ذبح گوسفند را، به عنوان قربانی، از تو می‌پذیرد،
چرا که ذبح گوسفند بجای اسماعیل، "قربانی" و ذبح گوسفند به عنوان گوسفند، " قصابی" است!
در این ایام مبارک و نوروز، بسیار مناسب دانستم تا گذری بر کتاب "حج" مرحوم دکتر شریعتی، داشته باشم. بجاست همگی برای این عزیز دعای خیری داشته باشیم و نیز همسفر او در این زیارت روحانی گردیم.
حج: یعنی آهنگ، مقصد یعنی حرکت نیز هم. و همه چیز با کندن از خودت، از زندگیت و ازهمه علقه‌هایت آغاز می‌شود، مگر نه که در شهرت ساکنی؟ سکونت، سکون، حج نفی سکون.چیزی که هدفش خودش است یعنی مرگ. حج: جاری شو!
هجرت از " از خانه خویش " به " خانه خدا"،"خانه مُردم"!
ای برلب‌های دیگران ترانه‌ساز، آهنگ نیستان خویش کن!
موسم: و اکنون هنگام در رسیده است، لحظه دیدار است، ذی حجه است، ماه حج، ماه حرمت. جنگیدن، کینه ورزیدن و ترس. زمین را، مهلت صلح، پرستش و امنیت داده‌اند، خلق با خدا وعده دیدار دارند، صدای ابراهیم را بر پشت زمین نمی‌شنوی؟ و او در خانه‌اش ترا به فریاد می‌خواند، دعوتش را لبیک گوی! پس اکنون که در "دار عمل" هستی خود را برای رحلت به " دار حساب " آماده کن، مردن را تمرین کن، پیش از آنکه بمیری، بمیر.
حج کن!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۲۱
مجتبی مهرجو

بسم الله

ای عزیزان به شما هدیه ز یزدان آمد
عید فرخنده ی نورانی قربان آمد

 

حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول
رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد

 

عید قربان به حقیقت ز خداوند کریم
آفتابی به شب ظلمت انسان آمد

 

جمله دلها چو کویری ست پر از فصل عطش
بر کویر دل ما نعمت باران آمد

 

خاک میسوخت در اندوه عطش با حسرت
نقش در سینه ی این خاک گلستان آمد

 

امر شد تا که به قربانی اسماعیلش
آن خلیلی که پذیرفته ز رحمان آمد

 

امتحان داد به خوبی بخدا ابراهیم
جای آن ذبح عظیمی که به قربان آمد

 

آن حسینی که ز حج رفت سوی کرببلا
به خدا بهر سر افرازی قرآن آمد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۹
مجتبی مهرجو

بسم الله

عید قربان یادآور رنج انسانی وارسته در راه خدا
عید قربان یادآور رنج انسانی وارسته در راه خداست. هموست که باید رنج بکشد و گرامی ترین جگرگوشه خود را برای خشنودی خدا، قربانی کند. در اینجاست که ابراهیم(علیه السلام) با تعلیق غایت شناسانه اخلاق، جایی که تنها عشق به خدا می تواند وجود داشته باشد، بر سینه هرگونه تعلقی غیر از او حتی اسماعیل _ عزیزترین فردش _ دست رد می زند و درست در همین جاست که از آزمایش الهی سربلند بیرون می آید و به ساحت عشق الهی وارد می شود. آری ابراهیم(علیه السلام) رنج کشید تا درونش مجلای نور ایزدی شد. امروزه هر مسلمانی با قربانی حیوانی حلال گوشت به عمل ابراهیم(علیه السلام) تأسی می جوید و در آن رخداد ازلی شریک می شود.
دهم ذیحجه یادآور سنگینی، سکوت و استواری ابراهیم در اوج قله بلند نبوت است. سالخورده مردی که با زنی نازا پس از یک عمر بندگی و حسرت، دوست دارد پسری داشته باشد.
خدا، به پیری و ناامیدی و تنهایی و رنج رسولش پایان می دهد و از کنیز سارا- زنی سیاه پوست- فرزندی، به نام اسماعیل به او می بخشد. اسماعیل برای ابراهیم، تنها یک پسر، برای پدر، نیست بلکه او پایان یک عمر انتظار است، پایان چندین دهه رنج، ثمره یک عمر زندگی و نویدی عزیز پس از یک عمر نومیدی تلخ. ابراهیم با همه سختی و خطر گذشته، این روزها را با لذت داشتن اسماعیل می گذراند. جوانی اسماعیل- به سان جوانان دیگر- کویر پهناور سوخته پدر را بارانی می شود و نهال شوق و خرمی را برای او به ارمغان می آورد. در این ایام، ناگهان ابراهیم صدایی می شنود:
«ابراهیم به دو دست خویش، کارد بر حلقوم اسماعیل بنه و بکش»
ابراهیم، بنده خاضع خدا، برای نخستین بار در عمر طولانی اش، از وحشت می لرزید. قهرمان پولادین رسالت ذوب می شود و بت شکن عظیم تاریخ، در هم می شکند. از تصور پیام وحشت می کند اما فرمان فرمان خداست. به راستی چه باید کرد؟
ای ابراهیم، ای خلیل خدا، بنیانگذار توحید در زمین، ای گشاینده راه موسی(علیه السلام) و عیسی(علیه السلام) و محمد(صلی الله علیه و آله) کدامین راه را برمی گزینی؟
ای ابراهیم! قهرمان پیروز پرشکوه تاریخ، ای پولادین روح، ای رسول الوالعزم آیا پس از یک عمر نبوت توحید و امامت مردم و جهاد علیه شرک و بنای توحید و شکستن بت و نابودی جهل، در راه خدا و فرمان او درنگ می کنی. دوباره فرمان رسید:
«اسماعیلت را بکش، با دست های خویش بکش.»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۷
مجتبی مهرجو

بسم الله

اعمال شب و روز عید قربان

شب دهم از لیالى متبرکه و از آن چهار شبى است که احیاء آنها شایسته است و درهاى آسمان در این شب بازاست و سنّت است در آن زیارت امام حسین علیه السلام و دعاء یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلىَ الْبَرِیَّةِ روز دهم روز عید قربان است و بسیار روز شریفى است و اعمال آن چند چیز است.
اوّل غسل است که در این روز سنّت مؤکد است و بعضى از علماء واجب دانسته اند.
دوّم نماز عید است به همان نحو که در عید فطر ذکر شد لکن در این روز مستحب است که افطار بعد از نماز از گوشت قربانى شود.
سوّم خواندن دعاهائى که وارد شده پیش از نماز عید و بعد از آن و در اقبال ذکر شده و شاید بهترین دعاهاى این روز دعاى چهل و هشتم صحیفه کامله باشد: اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ و دعاى چهل و ششم را نیز بخواند یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِبادُ
چهارم خواندن دعاى ندبه است
پنجم قربانى است که سنّت مؤ کّد است
ششم خواندن تکبیرات است براى کسى که در منى باشد عقیب پانزده نماز که اوّلش نماز ظهر روز عید است وآخرش نماز صبح روز سیزدهم و کسانى که در سایر شهرها هستند بخوانند عقیب ده نماز از ظهر روز عید تا صبح دوازدهم و تکبیرات این است :
اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُاللّهُ اَکْبَرُاللّهُ اَکْبَرُ ولِلّهِ الْحَمْدُ اللّهُ
خدا بزرگتر از توصیف است .... معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است ... و ستایش خاص خدا است
اَکْبَرُ عَلى ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ
خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمائى کرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزى ما کرد از چهارپایان انعام (شتر و گاو و گوسفند)
وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلى ما اَبْلانا
و ستایش خاص خدا است براى آنکه آزمود ما را
و مستحب است تکرار این تکبیرات عقب نمازها به قدر امکان و خواندن بعد از نوافل
منبع: مفاتیح الجنان
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۶
مجتبی مهرجو


بسم الله


ابوسعید ابولخیر در مسجدی سخنرانی داشت. مردم از تمام اطراف روستاها و شهرها امده بودند.جای نشستن نبود و بعضی ها در بیرون نشسته بودند. شاگرد ابوسعید گفت: تو را به خدا از آنجا که هستید یک قدم پیش بگذارید.

همه یک قدم پیش گذاشتند سپس...

نوبت به سخنرانی ابوسعید رسید. او از سخنرانی خودداری کرد. مردم که به مدت یک ساعت در مسجد بودند و خسته شده بودند شروع به اعتراض کردند. ابوسعید پس از مدتی گفت:

هر انچه که من می خواستم بگویم شاگردم به شما گفت، شما یک قدم به جلو حرکت کنید تا خدا ده قدم به شما نزدیک شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۴
مجتبی مهرجو