روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات

۱۶۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله

آخرالزمان

هنگامه غیبت امام عصر و دور بودن از رهبر و راهنمای راستینی که آدمی را به سر منزل مقصود برساند می تواند آسیب هایی بس جبران ناپذیر با خود به همراه داشته باشد که در روایات اسلامی نیز فراوان بدان اشاره شده است. در نوشتاری که پیش رو دارید به برخی از این آسیب ها اشاره خواهیم کرد.


 

خروج از دین

مهمترین خطری که در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام) ما را تهدید می کند، خطر از دست رفتن اعتقادات صحیح و بی دین شدن است. به همین جهت در خصوص زمان غیبت، سفارشات اکیدی به مراقبت از دین شده است. در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام)، غریبانه زیستن، انسان را در برابر انحرافات، بهتر حفظ می کند، این صفتی است که مۆمنان از امام غریب خود حضرت بقیة الله الاعظم به ارث می برند.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، قیام کننده اولاد من بر اساس پیمانی که خدا به وسیله من با او بسته است، از دیده ها غائب می شود تا بیشتر مردمان بگویند، خدا نیازی به آل محمّد(صلی الله علیه و آله) ندارد و گروهی در نشانه های او دچار شک و تردید شوند. هر کس آن زمان را درک کرد، محکم به دین خود چنگ بزند، و برای شیطان راه شک را ببندد، تا شیطان نتواند او را به شک انداخته، از دین و آئین من بیرون ببرد. چنانکه پدر و مادرتان را از بهشت بیرون برد، خدای تبارک و تعالی شیطان را دوست و ولیّ کسانی قرار داده است که به خدا ایمان نمی آورند.(بحارالانوار ج51ص86و145)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۱۱
مجتبی مهرجو

بسم الله

ما امروزه در عصری زندگی می کنیم که در آن سخنان زیادی در مورد ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) گفته می شود. در عصرهای تاریخی دور ونزدیک خودمان دوره ای را سراغ نداریم که مردم به اندازهِ امروز از ظهور امام (علیه السلام) ودولت او سخن گفته وتوجه نشان داده باشند. بنابراین، (انتظار) از ویژگی های بارز عصر ماست؛ ولی متأسفانه اصلاح و ارشادی در سطح عموم، دربارهِ مسألهِ انتظار صورت نگرفته است.


جوانان ما مسألهِ ظهور امام عصر (عجل الله فرجه) ونشانه های ظهور او را در لابه لای کتاب ها می جویند. به نظر چنین رویکردی صحیح نیست، بلکه درست آن است که ظهور امام وانقلاب جهانیی که وی رهبری آن را بر عهده دارد، را در متن زندگی سیاسی واجتماعی خودمان جستجو کنیم. از این رو می بایست برداشت خود را از انتظار تصحیح نماییم.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۱۴
مجتبی مهرجو

بسم الله

ظهور

هر حکومتی پرچمی مخصوص به خود دارد، پَرچَم یا دِرَفْش (به فارسی افغانستان: بیرق یا جَهَنده) نماد یک گروه، سازمان، یا کشور است که بیشتر روی پارچه یا کاغذ به صورت رنگی درست می‌شود. در قدیم، پرچم نماد اتحاد و تمایز در جنگ‌ها به شمار می‌رفته‌است.


 

تاریخچه استفاده از پرچم

پیشینه استفاده از پرچم در بین قبائل، چه در جنگ و چه در صلح، به روزگار باستان باز می‌گردد. آن گونه که از منابع تاریخی بر می‌آید، تمدن‌های گوناگون،شرق و غرب از آن بهره می‌جسته‌اند هر چند به طور دقیق مشخص نیست که نخستین بار استفاده از آن توسط چه کسی و در چه زمانی بوده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۰۹
مجتبی مهرجو

بسم الله

ظهور

خوشا به حال آن دسته از جوانانی که هر هفته، سه شنبه ها، در مسجد جمکران جمال آن یار دلربا را زیارت می کنند. ای کاش ما هم به این مقام برسیم و مورد عنایت حضرت (عج الله)، قرار بگیریم.


جوانانی که در انتظار و آمادگی منجی به سر می برند و در حقیقت در کلاس «اطاعت» نشسته اند، آنجا که شیاطین حلقه را بر آنها تنگ می کنند، به یاد حق می افتند و به خود می آیند و به «بصیرت» می رسند. و در حالت آمادگی همیشگی به سر می برند و مراقب سلوک و رفتارشان می باشند و زمینه های اجتماعی و فردی را برای ظهور منجی فراهم می آورند. همین ها هستند که سیصد و سیزده نفر یار خاص حضرت (عج الله) را تشکیل می دهند.

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است                          ور نه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار

حکایت مردی که مهدی موعود (عج الله) را زیارت کرده بود، به نظرم جالب آمد و فهمیدم او نیز مورد عنایت حضرت (عج الله) قرار گرفته است، که هم توانسته آقا را ملاقات نماید و هم اینکه آقا خودشان را به او معرفی کرده اند و حکایت چنین است:

هنگامی که در خانه خدا طواف می کردم، شش دور را تمام نمودم و خواستم دور هفتم را آغاز کنم که ناگاه چشمم به جوانی نیکو روی افتاد. او مشتی سنگ ریزه در کف دست من ریخت. چون روی خود را برگرداندم و دست خود را گشودم، دیدم پر از طلای ناب است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۰۴:۱۲
مجتبی مهرجو

بسم الله

امام زمان

حقوق آن بزرگوار بر ما بسیار و الطاف و مراحمش بیرون از شمار است، بلکه همچون دریای خروشان و موّاجی است که غوّاصی در آن نتوانم کرد، ولی به مقدار کف دستی از آن برمی‏گیریم و در پی تقرّب درگاهش ره می‏پوییم.


حق وجود و هستی

خداوند به برکت وجود آن حضرت‏علیه السلام تو و هر موجودی را آفرید و اگر او نبود هیچ کس نبود، بلکه اگر او نبود نه زمین وجود می‏یافت و نه فلک، بر این معنی روایاتی دلالت دارد از جمله:

از توقیعات شریفه آن حضرت در کتاب الاحتجاج آمده است که فرمود: «وَنَحْنُ صَنائِعِ رَبِّنا وَالخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا...» (الاحتجاج: 284:2)

البته معنی این سخن بر دو وجه وارد است: یکی همان است که در توقیع دیگری در همان کتاب آمده: جماعتی از شیعیان اختلاف کردند در این‏که آیا خداوند، آفرینش و روزی دادن مخلوق را به ائمه‏علیهم السلام واگذار کرده؟ پس عدّه‏ای گفتند: این محال است، زیرا که اجسام را کسی جز خدای نمی‏تواند خلق کند. ولی عدّه‏ای دیگر گفتند: خداوند قدرت خلق را به ائمه‏علیهم السلام واگذار نموده است و آنان را آفریده و روزی بخشیده‏اند و در این مسأله اختلاف شدیدی بین آن‏ها درگرفت، تا این‏که از طرف امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشریف - توقیع آمد که: خداوند تعالی خود اجسام را آفریده و روزی‏ها را تقسیم کرد، زیرا که نه جسم است و نه در جسمی حلول کرده، هیچ چیز مثل او نیست و او است شنوای بینا، و امّا امامان؛ از خداوند تعالی درخواست می‏کنند و او می‏آفریند و او روزی می‏دهد به خاطر اجابت درخواست آن‏ها و تعظیم حقّ ایشان. (الاحتجاج: 278:2).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۰۷
مجتبی مهرجو

بسم الله

ظهور

در اسلام، به ویژه در مکتب تشیع، توجه به آینده و تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس قسط و عدل تحت رهبرى امام معصوم، جایگاه خاصى دارد. در این رابطه، سخنان بسیارى از رسول گرامى اسلامى (صلى‏الله علیه‏و آله‏وسلم) و ائمه اطهار ( علیهم‏السلام) صادر شده است.


این مسئله، در تاریخ اسلام، به نام «مهدویت‏» مطرح شده است و انتظار فرج، با زندگى آنان عجین گشته است و آنان دائم، در انتظار روزى نشسته‏اند که آن رجل الهى و مصلح کل، یعنى حضرت حجت‏بن الحسن امام محمد مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) ظاهر گشته و آن حکومت واحد عدل جهانى را تشکیل دهد تا بشر به آرزوى دیرینه‏ى خود برسد و زندگى سعادت‏مند و فارغ از هر نوع ظلم و ستم و دغدغه‏ى خاطر را ببیند . تشکیل این نوع از حکومت نیاز به زمینه سازی در دارد از این رو با مراجعه به احادیث، می توان شرایط تحقق این چنین حکومت همراه با تمدن عظیم انسانی را، به شرح زیر بیان کرد:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۳
مجتبی مهرجو

بسم الله

علم غیب

امام، اولو الامر و واجب الطاعه است و متابعت از تمام فرامین و دستوراتش ضروری واجب است. حال آیا الزام مردم به پیروی از امامی که فاقد علم است و نیز الزام عالم بر اطاعت از کسی که علم ندارد یا علمش پایین‌تر از عالم است، اغراء به جهل و فریب دادن دیگران در جهت پیروی از رفتار جاهلانه محسوب نمی‌شود ؟


دلایل لزوم و ضرورت علم امام

متکلمین و دانشمندان علوم اسلامی برای ضرورت علم امام ادله فراوانی آورده‌اند که ما به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1. به طور کلی همان ادله‌ای که ضرورت وجود امام را واجب کرده همان ادله ضرورت علم امام را ثابت خواهد کرد؛ چرا که افراد جامعه برای نیل به سعادت و هدایت و رفع نیازهای مادی و معنوی خویش محتاج رهبر و پیشوا می‌باشند؛ حتماً لازم و ضروری است که این امام، نسبت به افراد دیگر جامعه خویش، اعلم و آگاه‌تر به همه امور و مسائل و نیاز‌های دینی و دنیوی مردم باشد؛ تا آنها را به صراط حق رهنمون و از خطا و انحراف برحذر دارد.

بنابر این به حکم عقل و وجدان آنکه متولی امری به این بزرگی است و سعادت دنیا و آخرت مردم به او منوط است، ضروری است که نسبت به این امور اعلم باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۶
مجتبی مهرجو

بسم الله


خبر کوتاه بود طوفان تهران را برد اما خسارت های جانی و مالی آن بیش از چند خط کوتاه بود و سوال ها و نکاتی  بیش از چند خسارت در پس آن وجود دارد؟


سوال از خدا

خبر کوتاه بود طوفان تهران را برد اما خسارت های جانی و مالی آن بیش از چند خط کوتاه بود و البته این طوفان غیر از خسارت سود هم به بار آورد!

مردم چند استان که روزی آفتابی و گرم را سپری می کردند ناگهان با طوفانی مواجه شدند که  ١١٠ کیلومتر در ساعت سرعت داشت و طبق آخربن اخبار روی دست تهران 5 کشته و حدود 50 مجروح گذاشت طوفانی که آسمان را برای دقائقی طولانی تاریک کرد و همه چی را بهم ریخت.  بی سابقه بودن این طوفان را از عکس العمل مردم  می شد فهمید عکس العمل ها متفاوت بود تعجب ، ترس ...

طبیعی بود که با توجه به رشد رسانه های اجتماعی در حین طوفان و بعد از آن موجی از خبر های رسانه ای و مطالب طنز و مطالب جدی با روح معنوی افکار عمومی را در گیر خود کند اما چه در عکس العمل های مردم و چه در پیام های رد و بدل شده میشد غافلگیری مردم را دید. روح آنچه مردم در پس طوفان تهران دیده بودند نه چند خسارت جانی و مالی بلکه قدرت خدا بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۳
مجتبی مهرجو

بسم الله


دین
حقیقت خاتمیت دین اسلام چیست و چه اشکالاتی به آن وارد است؟

شبهه ای که بر اثر مسئله خاتمیت در ذهن برخی جوانان جای گرفته و نیازمند پاسخ به آن هستیم، اجمالا از این قرار است:

ادیان الهی، در گذر زمان ها تغییراتی به سمت پیشرفت داشته اند و این نبوده جز به دلیل رشد آگاهی های بشری و به همین دلیل نمی توان دین اسلام را نیز از این امر مستثنا نمود؛ زیرا رشد بشر نه تنها متوقف نشده است که سرعت نیز گرفته و جامعه بشری و آحاد بشر، قابل مقایسه با دوران ظهور اسلام نیستند.

 عبادات و احکام عبادی می توانند ثابت و پابرجا بمانند؛ زیرا فلسفه وجودی آنها به خالق بشر برمی گردد و ربطی به تغییر میزان رشد آگاهی های بشر ندارد. اما احکام اجتماعی و حکومتی اسلام نیاز به امروزی شدن دارند؛ مانند حدود و دیات.

 علت خاتمیت دین اسلام نه این است که احکام این دین تا ابد معتبر است، بلکه به جهت استغنای بشر از نزول ادیان آسمانی است و این دین (اسلام) می تواند دست بشر را گرفته تا سرمنزل خودکفایی در کشف احکام بهینه هدایت کند و این یعنی خاتمیت!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۹
مجتبی مهرجو

بسم الله

معاد
ادعاهایی را که بی‏مبنا و براساس تخیلات پوچ باشد زعم می‏گویند. "به زعم فلان کس یعنی به ادعای خیالی و پوچ او، ادعایی که هیچ اصل و مبنایی ندارد. بنابراین معنای «زعم الذین کفروا» این است که‏ کافران ادعا می‏کنند، ولی ادعایی که هیچ مبنا و اصلی ندارد، ادعای پوچ. کافران چه ادعا و چه اظهاری می‏کنند؟ «زعم الذین کفروا ان لن‏ یبعثوا» چنین ادعا می‏کنند که هرگز مبعوث نخواهند شد و هرگز بعث و برانگیختن و حشری نخواهد بود. (تغابن/7)

کافران و انکار معاد  

معمولا دعوت پیامبران در هر دو جبهه توحید و معاد با یک نوع مقاومتی روبرو می‏شد، هم در جبهه توحید و هم در جبهه معاد و در هر کدام به یک شکل خاص. در جبهه معاد اغلب به صورت یک استبعاد بود به این شکل که مگر چنین چیزی ممکن است؟ انسان بعد از اینکه مرد، دیگر مرد و تمام شد، فانی و نیست شد. خیال‏ می‏کردند مردن برای انسان فنا و نیستی است. وقتی که انسان مرد و نیست‏ شد و اعضای بدنش متفرق گردید و هر جزئی به جایی پراکنده شد، مگر می‏توان‏ باور کرد که باز همین انسان مبعوث و محشور بشود؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۷
مجتبی مهرجو