روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات

۹۱ مطلب با موضوع «محرم» ثبت شده است

بسم الله

وقایع ماه صفر[3]

هشتم صفر

وفات سلمان فارسی

در هشتم صفر سال 36 ه .ق. سلمان، بزرگ صحابی رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در مداین وفات نمود.
ابتدا نامش «روزبه» بود که در روستاى « جى» در نواحى اصفهان متولد شد. پدرش دهقانى زحمت‌کش بود و آیین زرتشتى داشت. به همین دلیل روزبه را به خدمت آتشکده زرتشت درآورد. سلمان بر اثر آشنایى با مسیحیان منطقه، پیرو دین مسیح شد اما با مخالفت شدید و عقاب پدر مواجه شد. او پس از تحمل رنج فراوان سرانجام از بند پدرگریخت و به شام پناه برد.

در آنجا در کنار اسقف شام به خدمت این دین پرداخت. سلمانهمواره به دنبال کیش برتر در جست وجو و تلاش بود و در راستای این تلاش‌ها، در نهایت به موصل آمد و از آن‌جا به قصد شبه جزیره عربستان، هجرت کرد و در بین راه با ناجوانمردى همراهانش به عنوان برده به یک یهودى فروخته شد. پس از چندى، فردى از یهود بنی قریظه او را بار دیگر خرید و به مدینه برد.
سلمان پس از سال‌ها تلاش و جستوجو براى یافتن دین حق و پیامبر موعود، گمشده خویش را در وجود نازنین خاتم الانبیاء و اشرف مخلوقات، حضرت محمد(صلی الله علیه و اله) پیدا کرد. پیامبر(صلی الله علیه و اله) او را سلمان نام نهادند و امر فرمودند تا با کار کردن، خود را از صاحبش بازخرید کند. سرانجام او با کمک حضرت و یارانش آزاد شدو تمام عشق و محبت خود را در راه پیامبر اسلام و امیرمؤمنان علیه السلام نثار کرد.
محبت، اخلاص و ارادت نسبت به آستان نبوى و خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) او را به جایى رسانید که از زبان مبارک پیامبر (صلی الله علیه و اله) که هرگز سخن به مبالغه نمى‌گشاید به این حدیث مفتخر شد:
«سلمان دریایى بى کران و گنجى است تمام نشدنی. سلمان از ما اهل بیت است و حکمت و برهان به او داده شده است».
درباره حکمت و دانش سلمان همین بس که او در کلام گوهر بار مولاى متقیان، همسان لقمان و یا حتی در زبان امام جعفر صادق (علیه السلام)، بهتر از لقمان شناخته شده است.
امام محمد باقر(علیه السلام) خطاب به کسی که نام سلمان فارسی را برد فرمودند: «او را هیچ گاه سلمان فارسی نخوانید؛ چرا که او سلمان محمدی و مردی است از ما اهل بیت(علیهم السلام)!»
از روایات استفاده مى‌شود که سلمان از اسم اعظم الهى اطلاع داشته و از راویان معتبر حدیث بوده است. او از میوه‌هاى بهشتى در دنیا تناول کرده و به درجه‌اى رسیده که بهشت مشتاق و چشم انتظار او بوده است.
روزى پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) این آیه را برای مردم خواندند:
«وَاِن تَتَوَ لَّوا، یَستَبدِلُ قَوماً غَیرُکُم ثُمَّ لا یَکوُ نوُا أمثا لَکُم ؛اگر شما عرب‌ها از اسلام روى برتابید، خداوند قومی را جانشین شما خواهد کرد که از شما نیستند و چون شما رفتار نمى‌کنند».
اصحاب از پیامبر(صلی الله علیه و اله) پرسیدند: «اى رسول خدا(صلی الله علیه و اله) ! آن مردم چه کسانى هستند که جانشین عرب مى‌گردند؟»
پیامبر(صلی الله علیه و اله) دست بر دوش سلمان نهاد و فرمود: «این مرد و قوم اویند». سپس افزود: «به خدایى که جانم در دست اوست، اگر ایمان را در ثریا آویزند، سر انجام مردمى از فارس آن را در ربایند».
سلمان همواره ملازم رکاب پیامبر (صلی الله علیه و اله) و امیرمؤمنان (علیه السلام) در صحنه‌هاى گوناگون بود و در جنگ‌ها به عنوان مشاور عالى پیامبر (صلی الله علیه و اله) و از فرماندهان سپاه حضرت بود. به ویژه در جنگ احزاب، کندن خندق در اطراف مدینه به پیشنهاد سلمان فارسى بود. وى در دوران حکومت خلفاى غاصب، مدافع
امیرمؤمنان(علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود و وجود او در صف مخالفان حکومت به عنوان صحابی خاص پیامبر(صلی الله علیه و اله) براى دستگاه خلافت سخت گران مى نمود. او از معدود کسانى بود که در شهادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بر پیکر نازنین حضرت در آن خاکسپاری شبانه نماز خواند.
سلمان در هشتم صفر سال 36 ه .ق. در 250 سالگى و(بنا به قولى 350 سالگى) وفات نمود و به حبیب خود حضرت ختمى مرتبت پیوست.
همین شرافت و بزرگى بر او کافى است که امیر مؤمنان (علیه السلام) درشب وفات با طى الارض و اعجاز از مدینه به مداین آمدند و بر پیکر او حاضر شدند و او را غسل دادند و با دست نازنین خود کفن نمودند و بر او نماز خواندند . سلمان در حالى که بر چهره مولاى خود متبسم بود، از این دنیاى خاکى رخت بربست.
در نماز بر جنازه سلمان جعفر طیار و حضرت خضر با هفتاد صف از ملایکه حضور داشتند که در هر صف هزاران فرشته قرار داشت. مدفن سلمان محمدى(صلی الله علیه و اله) در مداین در نزدیکى شهر بغداد، جنب تاق کسرى قرار دارد و بارگاهش زیارتگاه عاشقان و شیفتگان
اهل بیت(علیهم السلام) و تربیت شدگان این خاندان است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۰۷:۲۷
مجتبی مهرجو


بسم الله

وقایع ماه صفر[1]


یکم صفر

1ـ وقوع جنگ صفین
2ـ ورود کاروان اسرای اهل بیت (علیهم السلام) به شام
1ـ وقوع جنگ صفین
روز اول ماه صفر سال 38 هـ .ق. جنگ صفین رخ داد. ماجرا از آن جا آغاز شد که مولای متقیان امام علی (علیه السلام) پس از آن که با پافشاری مردم خسته از جور و بی عدالتی و تشنه عدالت علوی، خلافت ظاهری را پذیرفتند، همان گونه که به مردم وعده کرده بودند از هیچ تخلف و ظلمی چشم پوشی نکردند؛ به همین علت در نخستین روزهای خلافت خود، دستور عزل معاویه که صلاحیت حکومت را نداشت صادر فرمودند؛ ولی او با قلدری تمام از دستور امیرمؤمنان (علیه السلام) سرپیچی کرد و به کار شکنی و تضعیف حکومت مولا علی (علیه السلام) پرداخت؛ لذا حضرت پس از پایان یافتن فتنه جمل خود را برای سرکوبى این طغیانگر ظالم آماده ساختند.

سپاه امیرمؤمنان (علیه السلام) و سپاه معاویه در محلى به نام صفین در جنوب شهر رقّه در کنار رود فرات، رویاروى یکدیگر صف آرایى کردند. پس از آن که نامه‌ها و پندهاى مولاى متقیان در قلب سخت‌تر از سنگ معاویه اثرى نکرد، در اول صفر سال 38 هـ .ق. دو
سپاه، آرایش جنگى به خود گرفتند.در طول جنگ صفین جلوه هایی از احسان و کرم خاندان عصمت و طهارت به ظهور رسید.
سپاهیان معاویه چند بار بر آب تسلط پیدا کردند ولى دو مرتبه سپاهیان مولاى متقیان (علیه السلام) آن را باز پس ‌گرفتند‍‍؛ در زمانى که معاویه خبیث بر آب تسلط پیدا مى‌کرد، مانع از رسیدن آب به سپاه حضرت على‌(علیه السلام) مى‌شد اما سپاهیان اسلام در زمانى که بر آب مسلّط مى‌شدند، از رسیدن آب به سپاه معاویه جلوگیرى نمى‌کردند.
بیان این نکته خالى از لطف نیست که آزادسازى آب یکبار به دست مبارک امام حسین (علیه السلام) انجام شد و حضرت سید الشهداء هم پس از تسلط مانع از رسیدن آب به دشمن نشدند. البته از خاندان کرم و لطف این نکته دور از انتظار نیست؛ چرا که ذات اهل بیت‌(علیهم السلام) لطف و کرم مى‌باشد و ذات دشمنان اهل بیت خباثت و پلیدی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۰۷:۲۵
مجتبی مهرجو

باسمه تعالی


"نا امید و درمانده شده ام. هر راهی را که می‌دانستم پیموده ام؛ سراغ هر کسی که می‌شناختم هم رفته ام؛ اما از آنها هم کاری ساخته نیست. فقط پشیمانم که چرا به کمک آنها دل بسته ام. آخر آنها هم انسانهایی کم و بیش مثل خود من هستند .."

حتما شما هم در زندگانی لحظاتی این گونه را کم یا زیاد تجربه کرده اید. اما به راستی در زندگی باید به چه کسی امید داشت؟ در لحظاتی این چنین باید از چه کسی استمداد طلبید؟ امام سجاد (علیه السلام) در مناجات خود پاسخ این پرسش‌ها را این گونه بیان می‌دارد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۲ ، ۱۲:۰۶
مجتبی مهرجو

بسم الله ...


مام سجاد علیه السلام فرمودند:
برای قائم ما دو غیبت است که یکی از آنها طولانی تر از دیگری است. اما اولی شش سال و شش ماه و شش روز طول می کشد و اما دومی به قدری طول میکشد که بیشتر کسانی که به غیبت او ایمان داشتند از اعتقاد خود بر می گردند. فقط کسانی بر اعتقاد خود استوار می مانند که یقین محکم و شناخت صحیح داشته باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد و تسلیم ما اهل بیت باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۶:۰۸
مجتبی مهرجو

بسم الله
نقش امام سجاد (ع) در رساندن پیام کربلا

قیام سید الشهداء علیه السلام ابعاد مختلفی داشت که می توان بخوبی از رفتار و گفتار امام علیه السلام از ابتدای حرکتشان از مدینه تا آخرین لحظات عمر شریفشان متوجه آن شد. امور متعددی به عنوان عوامل قیام امام حسین علیه السلام محسوب شده اند که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم: 

الف) پرهیز از بیعت با یزید: 

یزیدی که جام شراب را بر حوران بهشتی ترجیح می داد[1] و عاقبت هم بر اثر افراط در شرابخوری از دنیا رفت.[2]یزیدی که پس از شهادت امام حسین علیه السلام آرزو کرد: «ای کاش بزرگان ما که در جنگ بدر کشته شدند امروز زنده می شوند و می گفتند: ای یزید آفرین بر تو باد».[3] یزیدی که به تأسی از پدرش درصدد مسخ تدریجی اسلام بود. 

ب) دعوت کوفیان: 

اهل کوفه از ایشان دعوت کردند تا برای به دست گرفتن رهبری مردم عراق و تشکیل حکومت اسلامی به کوفه بروند.[4] 

ج) اصلاح امت: 

امر به معروف و نهی از منکراتی همچون محو سنت ها و رواج بدعت ها عامل بعدی قیام امام بود. به تعبیر دیگر عامل سوم، اصلاح امت اسلامی بود.[5] 
یزید که بعد از شهادت امام پایه های حکومتش را متزلزل دید، تنها راه فرار خود از سرزنش و شورش مردمی را عوام فریبی و تبلیغات مسموم دانست؛ لذا درصدد ترور شخصیتی امام علیه السلام و اهل بیت او برآمد و به عنوان اولین مبارزه منفی، امام علیه السلام و اهل بیت در شام او را «خارجی» نامید و آن ها را به عنوان شورشیان بر خلیفه مسلمین (که مجازاتشان تبعید و اعدام است) معرفی کرد. و با برپایی مراسم جشن و شادی این جنایت را پیروزی قلمداد کرد و سعی کرد از شناخته شدن حسب و نسب اسرا و اهل بیت امام علیه السلام بین مردم جلوگیری کند.[6] 
متأسفانه مردم شام هم که اسلامشان را فقط از طریق معاویه و یزید گرفته بودند، بدعت های آن ها را چشم و گوش بسته، احکام الهی محسوب می کردند. این تقلید کورکورانه تا حدی فضاحت بار بود که حتی معاویه، نماز جمعه را در روز شنبه اقامه کرد و هیچ کس اعتراض نکرد.[7] 
دستگاه تبلیغاتی یزید در شام ابتدا توانست حقیقت را پنهان کند؛ لذا اهل شام با پایکوبی و هلهله به استقبال کاروان اسرا و سرهای بر روی نیزه آمدند و آنرا پیروزی سپاه اسلام دانستند[8]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۶:۰۴
مجتبی مهرجو

بسم الله

عوامل گسترش اسلام و مذهب اهل بیت در شبه قاره (2)

3- حمایت حکومت های مسلمان

بررسی نقش حکومتهای مسلمان در گسترش اسلام و مکتب اهلبیت (علیهم السلام) در دو مرحله قابل بررسی است؛ مرحله ی اول حکومتهای عرب مسلمان را شامل می شود. اما مرحله ی دوم، حکومتهای ایرانی را در برمی گیرد.

الف) حکومتهای عرب مسلمان

اسلام در نیمه ی نخست قرن اول هجری، حضور خود را در مرزهای هند تثبیت کرد. پیشرفت سریع اسلام در شبه جزیره عربستان و سپس ایران- که به مثابه دروازه هند بود- پیام ورود بسیار نزدیک اسلام را برای مردم هند به همراه داشت. اگرچه اولین تهاجم مسلمانان به هند در زمان خلیفه دوم رخ داد، اما این تهاجم منجر به ورود و استقرار مسلمانان در هند نگردید. مدتی بعد (آنطور که بلاذری می گوید):
در آخر سال سی و هشت و آغاز سال سی و نه هجری قمری، به هنگام حکومت علی بن ابیطالب، حارث بن مره عبدی، داوطلبانه و با اجازه امام علی (علیه السلام) به آن شهر رفت و ظفر یافت و غنایم و بردگانی به چنگ آورد و در یک روز هزار رأس قسمت کرد. سپس وی و همراهانش و گروه اندکی در سرزمین قیقان کشته شدند. قتل وی در سال 42 رخ داد و قیقان از جمله بلاد سند در نزدیکی خراسان است.(1)
به گفته ابن اثیر، در زمان حضرت علی (علیه السلام) نیروهای عرب پس از عبور از مرزهای سند و تسخیر سیستان، نظام اداری آن را تجدید سازمان نمودند. بخشی از مردم «جات» از منطقه سند ارادتی عمیق نسبت به حضرت علی (علیه السلام) داشتند تا آنجا که برخی از آنان با انتساب الوهیت به ایشان موجب خشم آن حضرت شدند.(2)
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۱:۲۲
مجتبی مهرجو

بسم الله

عوامل گسترش اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در شبه قاره (1)

چکیده:

ظهور اسلام در سال 615 میلادی در جزیرة العرب و گسترش سریع آن در آسیا به آفریقا و اروپا، نقشه جهان را تغییر داد. نویسنده در این مقاله سعی کرده است عوامل گسترش اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در شبه قاره را به اختصار واکاوی نماید. شرایط نامناسب سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی و به ویژه نظام کاستی و طبقاتی ظالمانه و غیرانسانی هندوئیسم، نقشی قوی در فراهم کردن زمینه پذیرش اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در هند داشته است. محتوای غنی و رهایی بخش اسلام و شخصیت پیام آورش، ارزش نهادن به انسان و اعطای جایگاه خلیفة اللهی به او، مهاجرت مسلمانان و شیعیان از ماوراءالنهر، ایران و دیگر بلاد اسلامی به هندوستان، حمایت دولت های اسلامی عرب و ایرانی از ترویج و توسعه اسلام، علما و مبلغین، تجار و بازرگانان و... از جمله مهمترین عوامل گسترش اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در شبه قاره محسوب می شوند که در این مقاله به اختصار مورد بررسی قرار گرفته اند.

مقدمه:

تفکیک عوامل گسترش اسلام از عوامل گسترش مذهب اهل بیت (علیهم السلام) غیرممکن است، زیرا اینها دو ماهیت با دو محتوای خاص و متمایز از یکدیگر نیستند؛ بلکه صرفاً دو تعبیر و یا دو لفظ با یک معنی و تعریف هستند. تاریخ ظهور و گسترش اسلام و حاکمیت مسلمانان، گواه روشنی بر این حقیقت ناب است که اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) حقیقتی واحدند اگرچه بعدها قدرتمداران سودجو و فرصت طلب، برای رسیدن به اهداف مادی خود، دست به تحریف حقایق روشنی همچون القای وجود تمایز بین اسلام و مذاهب اهل بیت (علیهم السلام) زدند و با انحراف افکار عمومی مسلمانان و غیرمسلمانان و تبلیغ این باور نادرست که بین اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) که بعداً از آن به مذهب تشیع تعبیر شد- تفاوت وجود دارد و تشیع نیز فرقه ای در کنار دیگر فرق اسلامی است، بزرگترین جنایت تاریخ را در حق اسلام و مسلمین مرتکب شدند.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۱:۲۱
مجتبی مهرجو

بسم الله ...

مسیر حرکت کاروان اسرای کربلا از کوفه تا مدینه

هنگام وقوع حادثه جانسوز کربلا، میان کوفه و دمشق، فقط سه راه اصلی «بادیه، کناره فرات و کناره دجله» وجود داشت که بر اساس تحقیقات، عبور کاروان اسرا از مسیر 900 کیلومتری بادیه، احتمال بیشتری ‌را به خود اختصاص می‌دهد.

کاروان اسرای کربلا از کوفه به شام و از شام تا مدینه، مسیری نسبتا طولانی را طی و از منزلگاه‌های متعددی عبور کردند. برای بررسی دقیق‌تر مسیر کاروان اسرا از کربلا تا شام و مدینه، گذری بر کتاب دانشنامه امام حسین علیه السلام داشتیم.

کاروان اسیران کربلا را پس از انتقال به کوفه، اندکی نگاه داشتند و سپس به سوی دمشق، پایتخت حکومت اُمویان، فرستادند. مسیر حرکت این کاروان، در کتب تاریخ و سیره، معین نشده است. از این رو، پیموده شدن هر کدام از مسیرهای‌ میان کوفه و دمشقِ آن روزگار، محتمل است. برخی‌خواسته‌اند با ارائه شواهدى، حرکت آنان را از یکی‌ از این چند راه، قطعی ‌نشان دهند؛ ولی‌ مجموع قرائن، ما را به اطمینان کافی‌ نمى‌رساند.

ذکر این نکته پیش از ورود به بحث، لازم است که میان کوفه و دمشق، فقط سه راه اصلی‌بوده است. البته هر کدام از این راه‌ها در بخشی ‌از مسیر، فرعى‌های‌ متعدد کوتاه و بلندی ‌هم داشته‌اند که طبیعی‌ است.

 

مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا، از کوفه به شام

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۱:۲۰
مجتبی مهرجو

بسم الله


مرز و حدود صراحت لهجه چیست و امام علی(علیه السلام) تا چه اندازه صراحت لهجه و رُک‌گویی داشت؟


امام علی

بسیاری از مردم بر این عقیده اند که گفتار صریح و تند می تواند باعث آزرده شدن طرف مقابل می‌شود. به زبان ساده‌تر می‌توان گفت رک گویی هر چند از برخی جهت‌ها می تواند خوب باشد اما گاهی رک گویی باعث می شود تا روابط میان دو دوست یا فامیل خراب شود  در این مقاله میخواهیم بررسی کنیم که آیا صراحت لهجه و رک گویی عمل خوبی هست یا نه؟

 

صراحت لهجه

انسان باید بکوشد همواره با مردم نیکو سخن بگوید و این سفارش قرآن کریم است: «و با مردم نیکو سخن گوئید».[1]

سخن نیکو گفتن به این معناست که نباید به کسی اهانت، تحقیر و توهین کرد یا به کسی فحش و سخن ناروا گفت یا به جای سخن حق، سخن باطل را بر زبان جاری ساخت.

یکی از رفتارهایی که با زبان و سخن ارتباط دارد، «صراحت‏ لهجه‏» و «قاطعیّت در گفتار» است. «صراحت لهجه»؛ به معنای رُک‌گویی و به روشنی سخن گفتن، در مقابل کنایه‌گویی است.[2]

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۱:۱۹
مجتبی مهرجو

بسم الله


یکی از مراسمات مذهبی که ریشه در آداب و سنن اسلامی دارد و مبتنی بر آیات و روایات می باشد؛ بنا کردن مجلس عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) باشد. ولی متأسفانه این مراسمات مذهبی نوعاً از طرف معاندان و روشن فکران بی فکر مورد هجمه شبهه و تهمت قرار می‌گیرد. یکی از شبهاتی که در این زمینه بر شیعیان وارد می‌کنند این است که این مراسمات ریشه در آداب خرافی و بدعت دارد در این مقاله کوتاه به دنبال رد این شبهه هستیم.

عزاداری
نکته مهم:

آداب و سنت و فرهنگی که ریشه در منایع اصیل اسلامی داشته باشد و مستند به آیات و روایت ارزشمند وصحیح باشد نمی‌تواند آن را جز بدعت‌ها و آداب خرافی به حساب آورد.

 

ریشه‌ی عزاداری در روایات

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ‏ إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ- مَا خَلَا الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَینِ بْنِ عَلِی‏ع فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ. [کامل الزیارات ؛ النص ؛ ص100]

از حضرت امام صادق علیه السّلام شنیدم که مى ‏فرمودند:

براى بنده جزع نمودن و گریستن در تمام امور مکروه و ناپسند است مگر گریستن و جزع کردن بر حسین بن علىّ(علیه السّلام ) زیرا شخص در این گریستن مأمور و مثاب مى ‏باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۱:۱۸
مجتبی مهرجو