روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات

۹۱ مطلب با موضوع «محرم» ثبت شده است

بسم الله

یادت هست معرکه جمل را آنجا که امیرلشکر به محمدبن حنفیه فرمود «تزول الجبال ولاتزل. کوه‌ها از جا جنبیدند، تو استوار باش. دندان‌هایت را به هم بفشار. سرت را به خدا بسپار. گام‌هایت را بر زمین بکوب. چشم به نهایت سپاه دشمن بدوز و بدان که یاری از جانب خداوند سبحان است»؟... یادت هست در فرجام جنگ، رزمنده‌ای از میان سپاهیان به امیرلشکر گفت دوست داشتم برادرم فلان با ما در این جنگ بود و در پیروزی و پاداش آن شریک می شد؟ یادت هست امیرمومنان پرسید «اَهَوی اخیک معنا - آیا دل برادرت با ماست -» و چون پاسخ آری شنید، فرمود «پس همراه ما در این جنگ بود و با ما در این جنگ بودند آنها که در صلب پدران و رحم مادران جای دارند، گذشت روزگار آنها را به عرصه می‌آورد و ایمان و دین به وسیله آنها نیرومند می‌شود». گویا مولای متقیان در آن روز سخت، داستان رازآلود و پرماجرای دیگری را تدارک می‌کرد. ماجرایی که به تنهایی برای شهادت دادن به حقانیت آیت‌ تخلف‌ناپذیر الهی کافی بود. «و قد مکروا مکرهم و عندالله مکرهم و ان کان مکرهم لتزول منه الجبال. دشمنان همانا به قدر استطاعت مکر ورزیدند و مکر آنان نزد خداوند آشکار است حتی اگر کوه‌ها از آن مکرها از جا بجبنند». ده‌ها میلیون جان بیقرار که این روزها به سوی حرم سالار شهیدان روانند، شاهدند که اسم و رسم حسین(علیه السلام) با وجود همه مکرهای دشمنان مانده و دلبری می‌کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۸:۰۳
مجتبی مهرجو

بسم الله
1

 رضا اسماعیلی

باید شکوه نام تو را زندگی کنیم
ای سبز سرخ ! مثل شما زندگی کنیم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۷:۰۲
مجتبی مهرجو

بسم الله


خداوند چه پاداشی در عوض شهادت امام حسین (علیه السلام) تعین کرده است؟


شہادت امام حسین (ع) کے بعد زینب کبری (س) کی تین ذمہ داریاں

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) یَقُولَانِ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) عَوَّضَ الْحُسَیْنَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِه‏[1]

- امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) فرموده اند:خداوند تبارک و تعالی در پاداش قتل حسین(علیه السلام) این عوض را معین فرمود:که امامت را در ذریه او قرار داد.و در تربت او شفا قرار داد.در کنار قبرش وعده اجابت به درخواستها داد.و ایام آمد و شد زایران قبرش را بحساب عمر آنها منظور نخواهد کرد.

عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: رَفَعْتَ إِلَیَّ امْرَأَةٌ غَزْلًا فَقَالَتْ ادْفَعْهُ بِمَکَّةَ لِتُخَاطَ بِهِ کِسْوَةُ الْکَعْبَةِ قَالَ فَکَرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ إِلَى الْحَجَبَةِ وَ أَنَا أَعْرِفُهُمْ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَى الْمَدِینَةِ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ امْرَأَةً أَعْطَتْنِی غَزْلًا وَ حَکَیْتُ لَهُ قَوْلَ الْمَرْأَةِ وَ کَرَاهَتِی لِدَفْعِ الْغَزْلِ إِلَى الْحَجَبَةِ فَقَالَ اشْتَرِ بِهِ عَسَلًا وَ زَعْفَرَاناً وَ خُذْ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع وَ اعْجِنْهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ اجْعَلْ فِیهِ شَیْئاً مِنْ عَسَلٍ وَ زَعْفَرَانٍ وَ فَرِّقْهُ عَلَى الشِّیعَةِ لِیَتَدَاوَوْا بِهِ مَرْضَاهُم‏[2]

راوی می گوید زنی پارچه دوخته شده ای را به من داد و گفت که آن را به مکه ببر تا اینکه پرده کعبه با آن دوخته شود راوی می گوید کراهت داشتم که آن را به مأموران کعبه بدهم چون می شناختم آنها را.وقتی که به مدینه آمدم به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم فدایتان شوم زنی پارچه ای به من داد که به کعبه ببرم اما کراهت داشتم که آن را به مأموران آنجا بدهم حضرت فرمودند: با آن پارچه مقداری عسل و زعفران بخرد و خاک قبر امام حسین (علیه السلام) و آن را با آب باران مخلوط کند و سپس مقداری عسل و زعفران به آن اضافه کند و بین شیعیان تقسیم کند تا مرض های خودشان را با آن مداوا کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۷:۰۰
مجتبی مهرجو

باسم رب الحسین علیه السلام


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۵:۵۸
مجتبی مهرجو
بسم الله
نوری المالکی نخست‌وزیر عراق در جمع میلیون‌ها زائر امام حسین (ع) در آیین پیاده‌روی اربعین سید‌الشهدا (ع).
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۳:۴۷
مجتبی مهرجو

بسم الله

امام حسن(ع)

یکی از جنایات هولناک معاویه در طول حکومت خود، به شهادت رساندن ریحانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) بود و ردّپای این جنایت هولناک در تاریخ، بطور آشکار دیده می‌شود، جنایت بدین صورت شکل گرفت که معاویه ضمن توطئه‌ای خائنانه و با بهره‌گیری از عنصر فاسدی چون دختر اشعث بن قیس(همسر آن حضرت) او را مسموم و به شهادت رسانید، چهره ‌شیطانی و پیمان شکن، و دورویی و نفاق معاویه که در طول حیات سیاسی‌اش فراوان خود را نشان می‌داد در ضمن این جنایت نیز روشن‌تر از همیشه در معرض دید همگان قرار گرفت.

تاریخ، این مطلب را با قوّت هر چه بیشتر به اثبات رسانده است با این حال افراد متعصبی چون ابن خلدون که از آبشخور آلوده بنی امیه سیراب می‌شدند جریان را بی‌پایه و ضعیف قلمداد کرده و می‌نویسد:

آنچه درباره مسموم شدن حسن بن علی(علیهماالسلام) بوسیله معاویه نقل شده روایتی است که شیعه آن را ساخته و پرداخته است «و حاشا لمعاویة ذلک» البته این ناشی از گرایشات خاص دینی ابن خلدون است که او برای دفاع از چهره‌ای مرموز و نامطلوبی همچون معاویه مفاد تاریخ اسلام را عوض کرده است.

مظلومیت امام در جریان دفن آن حضرت بیشتر جلب توجه می‌کند هنگامی که اهل بیت می‌خواستند بر طبق وصیت آن حضرت او را کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) دفن کنند، قدّاره بندان بنی امیه همراه با یکی از همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عائشه ـ که بارها در مواقع حساس و سرنوشت ساز رو در روی اهل بیت قرار گرفته و جریان حوادث را به نفع افکار نفاق آمیز و کانون مخالفت‌های پنهانی و موذیانه ضد اسلام از مسیر اصلی خود منحرف کرده بود ـ به مخالفت برخاستند، در این میان مروان بن حکم ـ رانده شده رسول الله(صلی الله علیه و آله) ـ از میان آشوب گران فریاد برآورد: در حالی که عثمان در دورترین نقطه بقیع بخاک سپرده شد گمان می‌کنید که اجازه می‌دهم حسن بن علی(علیهماالسلام) در خانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دفن شود؟!!

 معاویه ضمن توطئه‌ای خائنانه و با بهره‌گیری از عنصر فاسدی چون دختر اشعث بن قیس(همسر آن حضرت) او را مسموم و به شهادت رسانید، چهره ‌شیطانی و پیمان شکن، و دورویی و نفاق معاویه که در طول حیات سیاسی‌اش فراوان خود را نشان می‌داد

پیشتاز آشوب، سوار بر قاطر، ادّعای مالکیت خانه را از طریق ارث نموده و ممانعت خود را تا پای جان از دفن امام در آرامگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اعلان می‌داشت در صورتی که از خود یکی از روایت کنندگان نحن معاشر الانبیاء لاتورّث بود!!

پس از این کشمکش‌ها ـ که داستان تأسف انگیزی دارد ـ بالاخره شهید مظلوم را در بقیع به خاک سپردند، شهادت امام احتمالاً بین سالهای 49 و 51 اتّفاق افتاده است. در سوگ این ریحانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر طبق روایاتی که رسیده، مردم مدینه ـ که اکثراً از فرزندان انصار بودند ـ به ماتم نشسته و بازارهای مدینه را بستند عمر بن بشیر همدانی می‌گوید: از اسحاق پرسیدم: متی ذل الناس؟ چه موقع مردم ذلیل شدند؟ پاسخ داد: حین مات الحسن و ادّعی زیاد و قتل حجر بن عدی؛ پس از شهادت امام حسن(علیه‌السلام) و استلحاق زیاد و قتل حجر بن عدی.


برگرفته از مقاله رسول جعفریان، اسوه‌های بشریت (2) امام حسن مجتبی(علیه السلام)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۰۸:۳۳
مجتبی مهرجو

بسم الله

صلح، مناسب ترین راهبرد امام مجتبی(ع) برای حفظ و ماندگاری دین(1)


نوشتاری که پیش رو دارید بیان برخی انتظارات و توصیه های امام حسن مجتبی(علیه السّلام) است به امت اسلامی بخصوص شیعیان و کسانی که خواهان دستیابی به هدایت الهی و صراط مستقیم هستند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

1- خدا محوری

از مهمترین انتظاراتی که تمام انبیا و اولیا از بندگان خدا، داشته اند و دارند این است که مردم در کارها و رفتارها خدا محور باشند و رضایت الهی و خداوندی را در تمام امور، محور و اساس قرار دهند.
امام حسن مجتبی(علیه السّلام) نیز که خود خدامحور و سراپا اخلاص بود، از امت اسلامی و شیعیان خویش انتظار دارد که رضایت الهی را محور فعالیت خویش قرار دهند. این توقع را گاه با بیان زیان مردم محوری و خارج شدن از محور رضایت الهی ابراز می دارد، آنجا که فرمود: «من طلب رضی الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس و من طلب رضی الناس بسخط الله و کله الله الی الناس؛ (1) هر کس رضایت خدا را بخواهد هرچند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت می کند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند، دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وامی گذارد.»
حضرت گاه فوائد خدا محوری و در نظر گرفتن رضایت الهی را به زبان می آورد و می فرماید: «انا الضامن لمن لم یهجس فی قلبه الا الرضا ان یدعو الله فیستجاب له(2) من ضمانت می کنم برای کسی که در قلب او چیزی نگذرد جز رضا ]ی خداوندی[، که خداوند دعای او را مستجاب فرماید.»
راوی از حضرت امام حسن(علیه السّلام)این مهم را چنین نقل می کند: امام حسن روز عید فطر بر گروهی از مردم گذر کرد که مشغول بازی و خنده بودند، بالای سر آنها ایستاد و فرمود: «اتن الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه فیستبقون فیه بطاعته الی مرضاته فسبق قوم ففازوا و قصر آخرون فخابوا؛(3) به راستی، خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه برای خلق قرار داده است تا به وسیله طاعت او برای جلب رضایت خداوند بر یکدیگر سبقت گیرند. مردمی سبقت گرفتند و کامیاب گشتند و دیگران کوتاهی کردند و ناکام ماندند.»
رسیدن به رضایت الهی آرزوی تمام انبیا بود.لذا در روایت آمده است که «موسی(علیه السّلام) عرض کرد: خدایا! مرا به عملی راهنمایی کن که با انجام آن به رضایت تو دست یابم. خداوند وحی کرد که ای فرزند عمران! رضایت من در سختی و گرفتاری تو است که طاقت آن را نداری. موسی به سجده افتاد و مشغول گریه شد...، سرانجام وحی شد که ای موسی! رضایت من در رضایت تو به قضا و تقدیرات من است.»(4)
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۰۸:۲۹
مجتبی مهرجو

یسم الله

حکایاتی شگرف از امام کاظم(علیه السلام)

احتجاج و غلبه بر رقیب

مرحوم طبرسی در کتاب شریف خود به نام احتجاج آورده است : روزی مهدی عبّاسی با حضور بعضی از علماء اهل سنّت و از آن جمله ابویوسف - که یکی از علماء برجسته دربار به حساب می آمد، جلسه ای تشکیل داد؛ و حضرت ابوالحسن امام موسی کاظم علیه السلام را نیز در آن جلسه دعوت کرد. امام کاظم علیه السلام پس از ورود، از ابویوسف مطلبی را پرسید؛ ولی او نتوانست جواب سئوال حضرت را بدهد. پس از آن ، خطاب به حضرت کرده و اجازه گرفت تا سئوالی را مطرح کند؟ امام علیه السلام فرمود: آنچه مایل هستی سؤ ال و مطرح کن .

ابویوسف پرسید: درباره حاجی که در حال احرام باشد، آیا شرعاً می تواند از سایه بان استفاده کند؟ حضرت فرمود: خیر، صحیح نیست . پرسید: چنانچه خیمه ای را نصب کند و داخل آن رود، چه حکمی دارد؟ فرمود: در آن اشکالی نیست . پرسید: چه فرقی بین آن دو وجود دارد؟!
حضرت فرمود: درباره زن حایض چه می گوئی ، آیا نمازهای خود را باید قضا کند یا خیر؟ جواب داد: خیر.
فرمود: آیا روزه های خود را باید قضا نماید؟ گفت : بلی . فرمود: چه فرقی بین نماز و روزه می باشد؟ گفت : در شریعت اسلام حکم آن چنین وارد شده است . امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: درباره احکام شخص حاجی در حال احرام نیز چنان وارد شده است . در این لحظه مهدی عبّاسی خطاب به ابویوسف کرد و گفت : ای ابویوسف ! چه کردی ؟ کاری که نتوانستی انجام دهی ؟!
ابویوسف گفت : او یعنی ؛ امام کاظم علیه السلام - مرا با یک استدلال از پای درآورد.

ارزش کار

علی بن ابی حمزه گوید: امام کاظم علیه السلام را دیدم که مشغول کار و فعالیت در زمین خودش بود به گونه ای که عرق بر بدنش جاری بود به او عرض کردم فدایت شوم دیگران کجا هستند که شما اینگونه به زحمت افتادید؟ حضرت فرمودند: ای علی ! کسی که بهتر از من و پدرم بود با دست خود در زمین کار می کرد. عرض کردم : او چه کسی بود؟
امام علیه السلام فرمود: رسول خدا امیرالمومنین علیه السلام و پدران من همه بادست خود کار می کردند و البته کار کردن عمل پیامبران و جانشینان آنها و بندگان شایسته خداوند است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۰۸:۲۸
مجتبی مهرجو

بسم الله

شخصیت حضرت رقیه، واقعیت یا تحریف؟


نام گذاری حضرت رقیه (علیها السلام)

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.(1) گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین(علیه‏ السلام) کمتر به چشم می‏خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیه‏ماالسلام) معروف به فاطمه صغری باشد، وجود دارد.(2) در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیه‏ السلام) دو اسم داشته ‏اند و امکان تشابه اسمی نیز در بین فرزندان آن حضرت وجود دارد.

گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد؛ چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیه ‏السلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (علیه ‏السلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می‏داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می‏داد، نامش را فاطمه می‏گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (علیه‏ السلام) وی را علی می‏نامید».(3) گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است.

پیشینه تاریخی نام رقیه

این نام ویژه تاریخ اسلام نیست، بلکه پیش از ظهور پیامبر گرامی اسلام (صلی ‏الله ‏علیه‏ وآله) نیز این نام در جزیرة العرب رواج داشته است؛ به عنوان نمونه، نام یکی از دختران هاشم (نیای دوم پیامبر (صلی ‏الله‏ علیه‏ وآله)) رقیه بود که عمه حضرت عبداللّه‏، پدر پیامبر اکرم (صلی ‏الله‏ علیه ‏وآله) به شمار می‏آید.(4)
نخستین فردی که در اسلام به این اسم، نام گذاری گردید، دختر پیامبر اکرم (صلی‏ الله‏ علیه ‏وآله) و حضرت خدیجه بود؛ پس از این نام گذاری، نام رقیه به عنوان یکی از نام‏های خوب و زینت بخش اسلامی درآمد.
امیرالمؤمنین علی (علیه ‏السلام) نیز یکی از دخترانش را به همین اسم نامید که این دختر بعدها به ازدواج حضرت مسلم بن عقیل (علیه‏ السلام) درآمد.
این روند ادامه یافت تا آن جا که برخی دختران امامان دیگر مانند امام حسن مجتبی (علیه ‏السلام)،8 امام حسین (علیه‏ السلام) و دو تن از دختران امام کاظم (علیه ‏السلام) نیز رقیه نامیده شدند. گفتنی است، برای جلوگیری از اشتباه، آن دو را رقیه و رقیه صغری می‏نامیدند.(5).

مادر حضرت رقیه (علیها السلام)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۰۸:۲۷
مجتبی مهرجو

بسم الله

حضرت رقیّه علیهاالسلام در اوراق تاریخ

مرحوم آیة الله حاج میرزا هاشم خراسانى (متوفّاى سال 1352 هجرى قمرى ) در منتخب التواریخ مى نویسد:عالم جلیل ، شیخ محمّد على شامى که از جملة علما و محصّلین نجف اشرف است به حقیر فرمود: جدّ امّى بلاواسطه من ، جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقى ، که نسبش منتهى مى شود به سیّد مرتضى علم الهدى و سن شریفش از نود افزون بوده و بسیار شریف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند.

شبى دختر بزرگ ایشان جناب رقیّه بنت الحسین علیهماالسلام را در خواب دید که فرمود به پدرت بگو به والى بگوید میان قبر و لحد من آب افتاده ، و بدن من در اذیّت است ؛ بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند.
دخترش به سیّد عرض کرد، و سیّد از ترس حضرات اهل تسنّن به خواب ترتیب اثرى نداد. شب دوّم ، دختر وسطى سیّد باز همین خواب را دید. به پدر گفت ، و او همچنان ترتیب اثرى نداد. شب سوم ، دختر کوچکتر سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت ، ایضا ترتیب اثرى نداد. شب چهارم ، خود سیّد، مخدّره را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: ((چرا والى را خبردار نکردى ؟!)).
صبح سیّد نزد والى شام رفت و خوابش را براى والى شام نقل کرد. والى امر کرد علما و صلحاى شام ، از سنّى و شیعه ، بروند و غسل کنند و لباسهاى نظیف در بر کنند، آنگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدّس باز شد همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند و جسد مطهّرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهّر را تعمیر کنند.
بزرگان و صلحاى شیعه و سنّى ، در کمال آداب غسل نموده و لباس نظیف در برکردند. قفل به دست هیچ یک باز نشد مگر به دست مرحوم سیّد ابراهیم . بعد هم که به حرم مشرّف شدند، هر کس کلنگ بر قبر مى زد کارگر نمى شد تا آنکه سیّد مزبور کلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر کنده شد. بعد حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدّره میان لحد قرار دارد، و کفن آن مخدّرة مکرّمه صحیح و سالم مى باشد، لکن آب زیادى میان لحد جمع شده است .سیّد بدن شریف مخدّره را از میان لحد بیرون آورده بر روى زانوى خود نهاد و سه روز همین قسم بالاى زانوى خود نگه داشت و متّصل گریه مى کرد تا آنکه لحد مخدّره را از بنیاد تعمیر کردند. اوقات نماز که مى شد سیّد بدن مخدّره را بر بالاى شى ء نظیفى مى گذاشت و نماز مى گزارد. بعد از فراغ باز بر مى داشت و بر زانو مى نهاد تا آنکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند. سیّد بدن مخدّره را دفن کرد و از کرامت این مخدّره در این سه روز سیّد نه محتاج به غذا شد و نه محتاج آب و نه محتاج به تجدید وضو. بعد که خواست مخدّره را دفن کند سیّد دعا کرد خداوند پسرى به او مرحمت فرمود مسمّى به سیّد مصطفى .
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۰۸:۲۶
مجتبی مهرجو