مدیریت آسیب های فضای مجازی با آگاهی بخشی
دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۲ ق.ظ

گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح دوشنبه 22 آبان 1396داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.
** آسیب شناسی فضای مجازی و نقش خانواده ها
بسیاری از خانواده ها فرصت و توان کافی برای شناخت دقیق فضاهای مجازی و کاربردهای آن را به دست نیاورده اند و آشنا نبودن آنها در برابر استفاده روزمره فرزندان از این فضا، نگرانی هایی را در این ارتباط سبب شده است. در این زمینه ضرورت دارد نهادهای فرهنگی، اجتماعی و آموزشی برای رویارویی با آسیب های احتمالی فضای مجازی، مشارکتی همگانی داشته باشند.
روزنامه «ایران» در مطلبی با عنوان«واقعیت فعالیت کودکان در فضای مجازی را باید پذیرفت» به گفت وگو با کارشناسان پرداخت و نوشت: در مدت 12 سالی که درگیر حوزه کودک و نوجوان هستم، همیشه بحث ورود کودکان و نوجوانان به فضای مجازی جزو موضوعهای ممنوعه بود و با اینکه 60 درصد کودکان و نوجوانان زیر 18 سال کشور سیم کارت دارند و وارد فضای مجازی میشوند، نهادها و سازمانهایی مانند آموزش و پرورش صورت مسأله را پاک میکردند و البته هنوز هم عدهای معتقدند نباید کودکان و نوجوانان به فضای مجازی ورود کنند، ولی باید گفت استفاده کودکان و نوجوانان از فضای مجازی یک واقعیت اجتماعی است و باید آن را بپذیریم و به آن بپردازیم. اگر تاکنون برای ورود کودک و نوجوان به فضای مجازی نیز کارهایی انجام شده نتیجه تلاش خودجوش بخش خصوصی است، هرچند برای همین میزان فعالیت بخش خصوصی نیز نهادهایی مانند آموزش و پرورش مانع تراشی و برای اعطای مجوز آنها را گرفتار دور باطل میکنند.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: هر کودک و نوجوانی به شیوه و روش خود موضوعی را یاد میگیرد تا به هدف تعریف شدهاش برسد، به عنوان مثال کودکی که به روش بازی مطلبی را میآموزد از اینرو در زیست بوم به دنبال بازی میرود. یا کودک و نوجوان دیگری از طریق محتوای متنی به خواسته خود میرسد و... بنابراین در این سند باید مسیر یادگیری درستی تعریف و راههای متفاوتی برای یادگیری در نظر گرفته شود تا کودک و نوجوان خود مسیر یادگیری را انتخاب کرده و به هدفش برسد. اگر این آزادی انتخاب مسیر تعریف نشود کودک و نوجوان ما راضی نشده و به دنبال راهها و شیوههای مورد نظر خود میگردد و از اینرو به ابزارهایی روی خواهد آورد که ممکن است خطراتی وی را تهدید کند.60 درصد کودکان و نوجوانان زیر 18 سال کشور سیم کارت دارند و وارد فضای مجازی میشوند هنوز هم عدهای معتقدند نباید کودکان و نوجوانان به فضای مجازی ورود کنند، ولی باید گفت استفاده کودکان و نوجوانان از فضای مجازی یک واقعیت اجتماعی است و باید آن را بپذیریم و به آن بپردازیم. این سند می تواند به خانواده ها کمک کند تا کودکان و نوجوانان آنها به محتوای مناسبی دسترسی پیدا کنند ولی بحث آزادی انتخاب مسیر برای یادگیری مورد غفلت واقع شده است. آزادی انتخاب مسیر یادگیری پیش نیاز این سند است، چرا که هر چقدر هم تلاش کرده محتوای خوبی تهیه شود ولی در استفاده از آن اجبار باشد بی اثر خواهد بود.
روزنامه«جوان» در یادداشتی با عنوان«فضای اجتماعی، دوست یا دشمن کتاب؟» می نویسد: همیشه حضور و ظهور یک پدیده جدید و تازه جذابیتها و هیجانات اولیه بسیاری با خود به همراه دارد. اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی هم از این قاعده مستثنی نبودند و همه افراد جامعه با ولع هر چه تمامتر، تمام اطلاعات و مطالب منتشر شده در این رسانه را میبلعیدند، زیرا همه چیز نو و جدید بود حتی جنس مطالب. خوب با این روند پیشرفت انتظار این را داشتیم که رقم مطالعه در ایران یک تکانی بخورد و روند رو به رشدی داشته باشد ولی این اتفاق نیفتاد. به این دلیل که اگر خواندن هر مطلبی را بخشی از مطالعه بدانیم مثل جوک و اخبار و بسیاری از مطالبی که ارزش ادبی ندارند، خب مردم مرتب در شبکههای اجتماعی خود در حال خواندن حجم زیادی از مطالبی هستند که لزوماً کتاب نیست.
در ادامه این یادداشت که به قلم کسری محمدیان نگاشته شد، آمده است: با تمام اشکالاتی که به شبکههای اجتماعی در جهت تنبل کردن مردم برای مطالعه وارد است ولی میتوان گفت در صورت استفاده درست، فضای بسیار مناسبی برای معرفی کتاب یا نوشتن مطالب مفید و منتشر کردن آن است. نویسندگان شاخصی را میشناسیم که از این شبکهها بیشترین استفاده را در جهت معرفی خود و کتابهای منتشر شده یا در حال انتشار خود میبرند. برخی از آنان به صورت آنلاین مینویسند و مخاطبان بسیاری هم دارند. کانالهای معرفی کتاب هم در این شبکهها امکان خوبی است که مردم را تشویق به کتابخوانی میکند. اما میتوان راهکارهایی را برای استفاده بهتر از شبکههای اجتماعی در زمینه کاهش «کتاب نخوانی» به کار گرفت و زمینههایی را برای ترغیب کاربران به مطالعه ایجاد کرد؛ راهها و روشهایی که در سرتاسر دنیا انجام میشود که مردم از طریق موبایلها و تبلتهای خود کتاب بخوانند.
روزنامه«حمایت» با انتخاب گزارشی با عنوان«تأثیرات فضای مجازی در جدایی زوجین» می نویسد: طلاق یا جدایی زوجین از یکدیگر، در همه جای دنیا وجود دارد و مختص این کشور و آن کشور نیست. در کشور ما نیز از گذشته، پدیده طلاق و جدایی بین زوجین وجود داشته اما این پدیده که در دین مبین اسلام از آن به عنوان «منفورترین حلالها» یاد میشود در سالهای گذشته همواره روند رو به رشد داشته است و طبق آخرین آمار ارایه شده از سوی رییس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، در شش ماهه ابتدایی سال 96 در مقایسه با مدت مشابه سال 95، طلاق 6 درصد افزایش داشته است. طلاق همیشه علل و عوامل مختلفی داشته و دارد و در هر دورهای به فراخور زمان، یکی از علتها از دیگری پر رنگتر بوده است. در دورهای اعتیاد، در زمانی بیکاری، در یک دوره فیلمهای شبکههای ماهوارهای و امروز بر اساس آنچه متخصصان امر و مسئولان میگویند، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به یکی از عوامل وقوع طلاقها تبدیل شده است؛ طلاقهایی که بنیان خانواده را ویران و فرزندان را آواره میکند.
در ادامه آمده است: فضای مجازی رها که هنوز در کشور مدیریت نمیشود، از آسیب زنندگان جدی به کیان و اخلاق خانواده و یکی از عوامل موثر در افزایش طلاق، است؛ بنابراین باید بسیار مراقب باشیم. حجتالاسلام محمدجعفر منتظری که تقریباً در بیشتر سخنرانیها و جلسات خود با رسانهها سعی می کند آسیبهای جدی فضای مجازی را گوشزد کند، گفته است: اینکه مقام معظم رهبری بر تشکیل شورای عالی فضای مجازی بسیار تأکید دارند به این منظور است تا ولنگاری در این فضا نباشد اما متاسفانه امروز بهسبب بیرون بودن سرورهای این فضاها در خارج از کشور شاهد انواع فسادها در این فضا هستیم. او تصریح کرده است: بالا رفتن آمار طلاق یک آسیب جدی به شمار میرود که اگر ارزیابی شود متوجه میشویم عامل اصلی بخشی از همین طلاقها فضای مجازی است؛ بنابراین باید مدیریت این فضاها مورد توجه قرار گیرد. آسیبها و تاثیر فضای مجازی در از هم پاشیدن کانون خانوادهها زنگ هشداری برای مسئولان و دستگاههای فرهنگی است تا چارهای برای این معضل پنهان اندیشیده شود. وقتی زوجین سواد استفاده از فضای مجازی نداشته باشند، زمانی را که باید با یکدیگر بگذرانند، در فضای مجازی میگذرانند. با توجه به اینکه اکنون همه مسئولان و سیاستگذاران به نقش مخرب استفاده نادرست از فضای مجازی در بروز آسیبهای اجتماعی از جمله طلاق رسیدهاند و همگی هم بر برنامهریزی دشمن به منظور ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی ایران از این طریق اذعان دارند، به نظر میرسد باید قبل از اینکه موضوع به یک بحران جدی تبدیل شود، به یک تصمیم ملی واحد در این حوزه رسید؛ قبل از اینکه خیلی زود دیر شود!!
** مهار خشکسالی با مدیریت صحیح مصرف آب
کم آبی و خشکسالی با توجه به شیوه های مدیریت سنتی همواره با مشکلات مختلفی روبه رو بوده است. بی توجهی به شرایط اقلیمی، شیوه های راهبردی و اصولی در مدیریت مصرف آب اصلی ترین دلیل تشدید این بحران به شمار می رود و مدیریت مصرف صحیح آب، مشارکتی همگانی را طلب می کند.
روزنامه«شرق» با درج گزارشی با عنوان«تدوین نقشه ای برای آب» می نویسد: قرار است سند آمایش آبمحور برای کشور تهیه شود؛ سندی که در آن، اثر حضور یا نبود آب در یک منطقه برای توسعه آن نیز در نظر گرفته خواهد شد. تاکنون شرایط آبی هیچ نقشی در برنامهریزیها نداشته و بدون درنظرگرفتن پتانسیلها، برای بارگذاری جدید تصمیم گرفته شده است؛ اما از این پس، گویا به نقش آب در توسعه نیز توجه خواهد شد. سند آمایش آبمحور، همان نسخهای است که شاید مدتها قبل باید برای آب کشور پیچیده میشد تا توسعه نامتوازن در ایران استقرار نیابد و زمینه خشکشدن تالابها و رودخانههای کشور فراهم نشود. برخی استان ها به دلیل تمرکز صنایع مختلف، بهشدت آبپذیر شدهاند و برای تأمین نیازهای آنها ناگزیریم پروژههای انتقال متعدد آب اجرا کنیم و در بخش دیگری از پهنههای سرزمینی، از آنجا که توسعه کمی یافتهاند، جمعیت مهاجرت کرده و به دلیل کاهش جمعیت، آب مورد نیاز برای حفظ محیط زیست این مناطق نیز در محاسبات لحاظ نشده است.
در ادامه این گزارش آمده است: حاصل این توسعه نامتوازن، کشوری است که وضعیت توزیع منابع آب آن نیز چندان مطلوب نیست. به همین خاطر، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که باید تخصیصها در بخش آب، بار دیگر مورد بازنگری قرار گیرد. سند آمایش آبمحور همان فرصتی است که برای بازنگری در تخصیصها ایجاد شده است. کاهش سهم آب بخش کشاورزی در جریان بازتخصیص منابع آب، امر آسانی نخواهد بود؛ زیرا درحالحاضر نیز وزارت جهاد کشاورزی پروژههای توسعهای متعددی را در بخش باغات و مزارع پیگیری میکند. اگر قرار باشد فقط از سهم این بخش کاسته شود، قطعا این مسئله با مقاومت کشاورزان مواجه خواهد شد. درحالیکه کشور مسیر توسعه و رشد را برای آینده خود تدوین کرده است، چگونه و با کدام رویکرد در سند توسعه آبمحور قصد داریم مصارف را کاهش دهیم؟ آیا همه این کاهشها از سهم بخش کشاورزی خواهد بود؟
این روزنامه همچنین در یادداشتی با عنوان«کاهش مصرف آب و افزایش بهرهوری با هوشمندسازی» نوشت: وزیران جهاد کشاورزی و ارتباطات و فناوری اطلاعات بر لزوم بهکارگیری فناوریهای نوین و هوشمندسازی و تدوین سند اقدام مشترک فناوریهای فضایی برای افزایش بهرهوری تولید و کاهش مصرف آب و انرژی در بخش کشاورزی تأکید کردند. بهرهگیری از فناوری های نوین و هوشمند برای توزیع هدفمند کالاهای کشاورزی از اولویتهای وزارت جهاد کشاورزی است و به منظور کاهش فاصله عرضه و تقاضا ضرورت دارد. به جای اینکه فکر کنیم از کجا قرار است میزان مصرف را کم کنیم، باید به توصیه وزیر نیرو در زمینه همبستهبودن مباحث آب، انرژی و محیط زیست توجه کنیم.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: توسعه پایدار، نبود توازنها را رفع میکند و مزیتهایی ایجاد میکند که جامعه را با برنامهریزان همراه خواهد کرد. از دو سال قبل در قالب طرح انتقال آب خلیجفارس و دریای عمان به فلات مرکزی، بحث تدوین طرح آمایش آبمحور را آغاز کردهایم. در این طرح، دیدیم که اگر بخواهیم نیاز صنعت، معدن و شرب را برآورده کنیم، اولین سؤال این است که از نظر آمایشی با چه شرایطی روبهرو هستیم. بنابراین یک تیم تشکیل دادیم تا در محور آمایش مشغول به کار شود و هنوز هم کار این تیم ادامه دارد. طرح آمایش آب محور، با طرح آمایش سرزمین تفاوت دارد. سازمان برنامه قول داده است که طرح آمایش سرزمین را تا پایان سال نهایی کند. طرح آمایش سرزمین در دو مرحله تهیه میشود. مرحله اول بررسی وضع موجود و مرحله دوم، ترسیم شرایط آینده را شامل میشود. اما متأسفانه اغلب استانها وضع موجود خود را استخراج کرده و بهجز دو یا سه استان، سایرین وضعیت آینده خود را مشخص نکردهاند.
روزنامه«جوان» در گزارشی با عنوان«تالاب بین المللی چغاخور در عطش حقابه» نوشت: کاهش 85 درصدی آورد آب به تالاب بین المللی چغاخور چهارمحال و بختیاری در سال جاری حیات این زیست را با خطر جدی مواجه کرده که این وضعیت می طلبد تا نسبت به تخصیص حقابه این تالاب نظارت بیشتری انجام گیرد. تالاب ها بستر مناسبی برای حیات اکولوژیی هستند و توان هیدرولیکی مناطق اطراف خود به حساب می آیند. دریاچه ای برای تنظیم خشکی هوا و خاک و نیز مجموعه ای که روی گردوغبار و طوفان های خاکی و محلی تاثصیری بازدارنده می گذارند.
در ادامه می خوانیم: در خصوص بررسی علل وقوع این وضعیت ضمن آنکه کارشناسان حوزه آب معتقدند خشکسالی های متوالی و تغییر اقلیم در استان حیات تالاب بین المللی چغاخور را به خطر انداخته فعالان زیست محیطی بر این باورند که بیشتر از پیامدهای خشکسالی نحوه مدیریت منابع آب و نبود نظارت کافی بر حقابه تالاب ها حیات این بوم سازه آبی را با چالش مواجه کرده است. این کارشناس حوره آب وقوع خشکسالی های یک دهه اخیر را عامل کاهش آورد آب تالاب می داند. در زمان خشکسالی ضمن اینکه منابع آب زیرزمینی و چشمه ها با کاهش آبدهی مواجه می شوند به سبب تاخیر بالا آب های سطحی نیز بخار شده و در چنین وضعیتی شاهد کاهش آورد آب تالاب ها هستیم.
روزنامه«جهان اقتصاد» در گزارشی با عنوان« شبکههای انتقال نامناسب، عامل هدررفت آب» می نویسد: میزان تبخیر در ایران سه برابر متوسط جهانی است. در کشور خشکی نظیر ایران که وابستگی به منابع آب زیرزمینی نیز بیش از سایر کشورهاست، باید روشهای مناسبی برای انتقال آب به مقصد با کمترین میزان هدر رفت، انتخاب شود اما شبکههای انتقال در ایران متناسب با شرایط کشور ایجاد نمیشود و هدر رفت آنها به دلیل طراحی نامناسب و فرسوده شدن سیستمها بالاست. بر اساس آمارهای وزارت نیرو متوسط بارندگی در جهان 800 میلی متر بوده و میزان بارندگی در 200 سال گذشته در ایران حدود 243 میلی متر بوده است. این میزان بارش حدود یک سوم متوسط جهانی است. شاخص بارندگی در 15 سال گذشته به دلیل روند تغییرات اقلیمی به 215 میلی متر و در 7 سال گذشته به 203 میلی متر رسیده است.
در ادامه آمده است: میزان تبخیر در ایران نیز حدود 2000 میلی متر و در جهان حدود 700 میلی متر است که این رقم حدوداً 3 برابر متوسط جهانی است. میزان آب تجدید شونده تا سال 78-1377،در کشور 130 میلیارد متر مکعب بوده که در 5 سال اخیر به 104 میلیارد متر مکعب رسیده است یعنی متوسط کشوری در این شاخص حدود 26 میلیارد متر مکعب کاهش یافته است. به این ترتیب سرانه آب برای هر ایرانی که در سال 1300 حدود 13 هزار متر مکعب بوده، در سالهای اخیر به 1600 متر مکعب رسیده است. بنابراین در چنین شرایطی باید برای هر قطره از آب کشور برنامه داشته باشیم. اما متاسفانه نه تنها برنامهای برای جلوگیری از تبخیر نداریم بلکه آبهای سفرههای زیرزمینی را از محلی که تبخیر در آن صفر است به سطح زمین آورده و در استخرهای تبخیری که با هدف تفریح، آبیاری مزارع و غیره ساخته شدهاند، جمعآوری میکنیم تا این آب در معرض تبخیر بیشتر قرار گیرد. در انتقال آب نیز برنامههای مناسبی نداریم. وضعیت آب ایران به گونهای نیست که به راحتی این آب را در شبکههای روباز به مزرعه منتقل کنیم. بلکه بخشی از کارشناسان معتقدند با توجه به ارزش حیاتی آب و کمبود این منبع در ایران، حتی بهتر است آب با لوله به محل مصرف یعنی مزارع منتقل شود. از آنجا که قیمت آب در ایران پایین است و دولت یارانه زیادی برای آب پرداخت میکند، در محاسبات اقتصادی پروژهها، همواره انتقال آب با لوله به دلیل هزینههای بالا شکست میخورد و شبکههای روباز پیروز میدان محاسبات مهندسی میشوند.
** نقش صنعت گردشگری در توسعه پایدار و راه های گسترش آن
صنعت گردشگری از اهمیت قابل توجهی در میان جوامع برخوردار است که به عنوان مهمترین قطب توسعه پایدار شناخته می شود. درآمدزایی، جذب توریسم، افزایش سرمایه گذاری، اشتغال و توسعه صنایع دستی از جمله مواردی است که با توسعه گردشگری حاصل می شود. ایران از نظر دارا بودن جاذبه های گردشگری در زمره 10 کشور نخست جهان قرار دارد، دارای جاذبه های متنوع و منحصر به فرد تاریخی، مذهبی، فرهنگی، طبیعی و... است که می تواند برای گردشگران خارجی دیدنی باشد و عده زیادی را برای بازدید از این آثار روانه کشور کند.
روزنامه«تفاهم» در سرمقاله ای با عنوان«عوامل مؤثر بر رشد و توسعه گردشگری سلامت» نوشت: توجه به بخش گردشگری در تمام کشورهای دنیا مطرح بوده و از اهمیت بسزایی برخوردار است، چرا که گردشگری بعد از صنعت نفت از طریق افزایش درآمد ارزی کشورها، سومین صنعت درآمد زای جهان محسوب می شود. امروزه مقوله گردشگری به صورت تخصصی دنبال شده و کارشناسان زیادی با مطالعه و ایجاد زیر ساخت های لازم برای افزایش هر چه بیشتر آن برنامه ریزی می کنند. در دنیای صنعتی امروز، گردشگری از مفهوم عام خود خارج شده و به شاخه های متعددی تقسیم بندی می شود که یکی از مهم ترین آن ها، گردشگری سلامت است. طبق دسته بندی سازمان جهانی گردشگری (WTO) استفاده از خدماتی مثل ( آب های معدنی، آب و هوا و یا خدمات پزشکی) که فرد را از محل زندگی خود خارج کرده و باعث بهبود اوضاع روحی و جسمی او می گردد، گردشگری سلامت اطلاق می شود.
در ادامه این سرمقاله که به قلم حوریه یحیایی نگاشته شد، آمده است: توجه به این مهم که علاوه بر درآمد زا بودن این صنعت، تامین اهداف دیپلماتیک کشورها نیز به دلیل ارتباط گسترده فرهنگی و اقتصادی با سایر کشورها محقق خواهد شد. حال این سوال مطرح می شود که چه راهکارهایی برای افزایش آمار گردشگری سلامت در ایران وجود دارد. درقدم اول از بازاریابی و تبلیغات نباید غافل شد؛ چرا که هم اکنون تایلند و هند جزء مقاصد گردشگری سلامت در جهان هستند و طبق آمار آژانس توریسم درمانی (MIA) در سال 2015 بیش از ده میلیون نفر برای دریافت خدمات پزشکی به آسیا سفر کرده اند. در خاورمیانه، کشورهای ترکیه، اردن و امارات در جلب این دسته از گردشگران با برنامه ریزی ، بازاریابی و تبلیغات تاثیر گذار با فراهم نمودن امکانات، به رشد وسیعی دست یافته اند. ارزش کم ریال در برابر دلار، باعث کاهش چشمگیر قیمت تمام شده خدمات پزشکی در ایران نسبت به کشورهای اطراف گشته است و این خود نقطه قوتی محسوب می شود. با توجه به پیشینه تاریخی و جذابیت های ایران، بهتر است زیر ساخت های گردشگری سلامت در شهرهایی که پتانسیل خاص گردشگری از نظر تاریخی، فرهنگی و مذهبی دارا هستند از جمله مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز پیگیری و جدی تر دنبال شود. ساخت بیمارستان ها، تجهیزات پزشکی مدرن و بکار گیری پزشکان مجرب و نامدار به رشد هر چه بیشتر گردشگری سلامت می انجامد.
روزنامه«گسترش تجارت» در یادداشتی با عنوان«لوت، کویری پرجاذبه و پرخطر» به قلم صبا رضایی نوشت: بیابان لوت یکی از جذابترین بیابانهای دنیا به شمار میرود که گرمترین نقطه زمین نیز در آن واقع شده است. کلوتها یکی از جاذبههای نادر این بیابان است. بنابراین میتوان با قاطعیت گفت بهترین روش برای سفر به بیابان لوت استفاده از تورهای تخصصی و راهنمای حرفهای کویرنوردی است اگرچه برخی از این راهنمایان نیز در بیابان وسیع لوت راه خود را گم کردهاند اما در صورت گم شدن تنها یک راهنمای حرفهای میتواند راه اصلی را پیدا کند. با این همه مسافرانی که به بیراهههای این بیابان کمتر شناختهشده گام میگذارند، هر سال درحال افزایش است؛ بیابانی که بخشهایی از آن زمانی گذرگاه قاچاقچیان بود. به تازگی انتشار خبرهایی از بیابان جهانی لوت، نگرانیهایی را از باب محدود کردن ورود و خروج به این منطقه رازآلود ایجاد کرده است.
در ادامه می خوانیم: بیابان لوت دارای جاذبههای گردشگری بسیاری است و هیچ بیابانی در دنیا کلوتهای این بیابان را ندارد با اینهمه این بیابان به حدی وسیع و گسترده است که سفر به تنهایی در آن مخاطراتی را ایجاد میکند. پرویز کردوانی، جغرافیدان که به پدر بیابان ایران معروف شده در گفتوگو با «گسترشتجارت» اظهار کرد: امروز بیابان لوت پیشرفتهای بسیاری داشته و با ساخت جاده در آن گردشگران میتوانند به راحتی به این منطقه سفر کرده و از مناطق مجاز آن دیدن کنند. او افزود: بیابان لوت در 3 استان واقع شده است. قسمت غربی آن در استان کرمان، قسمت شرق و جنوب آن در استان سیستان و بلوچستان و قسمت شمالی در استان خراسانجنوبی واقع شده است. در قسمت شرق رشته کوه ماسهای واقع شده و ریگهای این بیابان از جمله جاذبههای گردشگری آن به شمار میروند.
روزنامه«دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان«روایت «ایندیپندنت» از مهمان نوازی ایرانیان» نوشت: ایندیپندنت در گزارشی با اشاره به زیباییهای ایران از گردشگران غربی خواسته تا آنچه فکر میکنند در مورد ایران میدانند را فراموش کنند. این رسانه معتبر در گزارشی به قلم برندان دالی به شرح سفر وی به کشورمان پرداخته است. دالی در شرح سفر خود و بازدید از دماوند مینویسد: «به همراه راهنمایم علی که از سربازان جنگ ایران و عراق بود و ریه عفونی دارد، از صخرهای سرخرنگ و منظرهای سبز بالا رفتم. این چشمانداز پر از چمنزارهایی با گلهای پراکنده و گیاهان مختلف بود. در طول مسیر، قمقمهام را از یخچالهای در حال ذوب شدن پر کردم و چوپانانی که به گرمی لبخند میزدند اما خجالتی به نظر میرسیدند را دیدم. در طول روز حدود 15 کیلومتر راه طی کردم و حدودا تا ارتفاع 3 هزار متری بالا رفتم و در خانههای خانوادگی اقامت کردم.»
در ادامه می خوانیم: «در کنار خانوادهها روی قالیچههای نرم پارسی قدم گذاشتم. خانههای سنتی ایرانیان میز غذاخوری یا تختخواب ندارند؛ این راهی است که بتوان از یک اتاق به چند طریق استفاده کرد.» دالی به ادامه سفر خود و رفتن به تنکابن نیز اشارهای میکند و توضیح میدهد: «چوپانانی که در کوهستانها میبینید به ندرت شهروندان غربی را پس از دهه 70 دیدهاند.» او در ادامه به تحولات ایران و تحریمها و برجام اشاره میکند و مینویسد: «پیش از دیدار من، مطمئن نبودم که ایرانیان چگونه با یک گردشگر غربی رفتار خواهند کرد. وقتی در طول سفر با همراهانم به پیچه بن رسیدم، یک گروه از کردهای ایرانی با دستهای افراشته به طرف ما آمدند. آنان به ما خوشامد گفته و دست دادند و برای ما چای آوردند. البته اینها بهایی دارد؛ خانوادهها میخواهند که برای سلفیهای دسته جمعی کنارشان بایستیم.»