پای مالیات به دم سلبریتیها نمیرسد
روحالله مهرجو- استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم اجتماعی
مسأله مالیات در ایران از روزگاری که حکومت معنا پیدا کرد تا کنون مسألهای است که حل نشده است. هنوز بسیاری از افراد با پرداخت آن مشکل دارند و به نوعی حاضر نیستند پرداخت مالیات را یک وظیفه شهروندی برای توسعه و ارتقا جامعه محسوب کنند. پیش از کشف نفت در ایران، حاکمان با اتکا به قوه قهریه حقوق بگیر، به جمع آوری مالیات اقدام میکردند. چرا که درآمد حکومت از محل مالیات رعیت بود، اما پس از کشف منابع نفتی و گازی اتکا کشور به منابع مالیاتی کاهش یافت و اصلیترین منبع درآمد دولت فروش نفت شد. این اتفاق باعث شد که دولت چندان دربند مالیات نباشد و با اتکا به نفت برنامههای خود را پیش ببرد. البته پرداختن به این مسأله که این اتفاق چه فجایعی برای اقتصاد کشور به دنبال داشت، مجالی دیگر میطلبد، اما مضرات این اتفاق تا زمانی که تحریمهای اقتصادی علیه کشور اعمال شد و فروش نفت با محدودیت مواجه شد، به خوبی برای همگان روشن نشد. امروز تقریباً همه میدانند که دولتی که از محل مالیات امرار معاش کند، به مردم پاسخگوتر خواهد بود و به رأی دهندگان بیشتر نیاز دارد. از همین رو است که اتکا درآمدهای کشور از محل مالیات با یک روند پلکانی افزایش یافت. اما اتفاقی که در این میان رخ داد، فرارهای مالیاتی بود که به نوعی به یک چالش بزرگ تبدیل شده است. واقع مطلب این است، هرآنکس که بتواند به شویهای در سیستم اجرایی کشور نفوذ یابد، از فرار مالیاتی به عنوان یک رانت استفاده میکند. میزان فرارهای مالیاتی امروز کشور با میزان صادراتهای غیر نفتی مطابقت میکند، و هر یک از صاحبان قدرت به اندازه نفوذ خود از پرداخت مالیات فرار میکنند و به دلیل خلأهای قانونی امکان پیگیری آن نیز وجود ندارد. البته این اتفاق برای شهروندانی که از امتیاز نفوذ و قدرت برخوردار نیستند، کاملا برعکس است؛ کارمندان، کارگران، واحدهای صنفی خرد، واحدهای صنعتی درستکار، کوچک و متوسط و سایر فعالان اقتصادی که وسعت فعالیت آنان چندان بزرگ نیست، تا ریال آخر باید مالیات را بپردازند. نکته قالب توجه این است که سیستم مالیاتی خود اظهاریها را دورغ میداند، مگر خلاف آن ثابت شود که البته این مسأله هم جای بررسی بسیاری دارد. البته بسیاری از شهروندان معمولی که علاقه ندارند مالیات بپردازند و یا درآمد واقعی خود را اظهار کنند، این استدلال را به میان میآورند که مگر همه مالیات واقعی میپردازند که ما هم بپردازیم. متأسفانه این مسأله به ضعف نظارتها و قوه مدیریت مجریان باز میگردد که نمیتوانند قوانین را برای همه اعمال کنند. در این میان هر روز هم خبری از راه میرسد که این داغ را تازهتر میکند و معافیت سلبریتیها یکی از آخرین ترکشهای این بیعدالتی به جان مردمی بود که اگر مالیات خود را پرداخت نکنند، با هزاران مانع و مشکل برای ادامه فعالیت مواجه میشوند.
به هر روی با توجه به اینکه عمر مجلس فعلی رو به اتمام است و باید منتظر مجلس یازدهم باشیم، جا دارد از نمایندگان منتخب بخواهیم در اولین فرصت به اصلاح قوانین مالیاتی بپردازند و از فرارهای مالیاتی پیشگیری و از فشار به قشر متوسط جامعه نیز جلوگیری شود. متأسفانه دولت امروز به جای یافتن منابع جدید مالیاتی به افزایش مالیات، مودیان مالیاتی موجود میپردازد و هر استان کشور موظف است که سقف تعیین شده را محقق کند. متأسفانه به دلیل نبود قانون جامع مالیاتی، ما از ابزار مالیات از جمله معافیتها و تخفیفها نمیتوانیم برای جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی بهرهببریم و عملاً امروز مناطق آزاد کشور نیز که مهمترین مولفه آنان معافیتهای مالیاتی است نتوانسته است کارکرد اصلی خود را محقق کند.
واقع مطلب این است که به دلیل تحریمهای نفتی و محدود شدن فروش نفت از یک سو و نبودن شرایط لازم برای شیفت دادن درآمدزایی کشور بر روی مالیات، دولت با چالشهای بسیاری مواجه شده است که به نظر میرسد حالتی درمانده دارد و به اقداماتی دست میزند که چندان به عواقب آن فکر نمیکند.
امروز ۲۷۳ نوع فعالیت که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دارند، از پرداخت مالیات معاف هستند. در این بازه فعالیتهای قرآنی، فرهنگی، رسانهای، دیجیتالی، هنری، سینمایی، خوانندگی و بازیگری هم گنجانده شده است. بنابرین حال این سؤال مطرح میشود که سلبریتیها- بازیگران سینما، درآمد بالا دارند، چرا معاف شدهاند؟
واقع مطلب این است که معافیت مالیاتی برای تشویق امور فرهنگی بسیار به جاست، اما آیا بازیگر سینمایی که دستمزد کلان نیز میگیرد باید معاف از مالیات باشد؟ متأسفانه دولتها- تفاوتی نمیکند که کدام از کدام جناح باشد- چندان علاقهای ندارند که با بازیگران مشهور سینما و تلویزیون خود را دربیاندازد و ترجیح میدهد که از حمایت آنان در زمان انتخابات بهرهببرد. متأسفانه یکی از عمدهترین مشکلات تصمیم گیری و تصمیم سازی در کشور ما، تصمیم گیری براساس مصلحت افراد است و نه کل کشور و جامعه.
دولت ترجیح میدهد چند صباحی که قدرت را در دست دارد، چندان دردسر برای خود نیافریند و به همین دلیل است که تصمیمات بلند مدت و تأثیرگذار در اقتصاد و کشور توسط دولت اتخاذ نمیشود و با انباشت مشکلات و معضلات مواجه میشویم که برطرف کردن آنها کار سادهای نخواهد بود.
در همین حوزه کار عقلانی این است که فعالیتهای فرهنگی دسته بندی شود و تنها امور کم درآمد از پرداخت مالیات معاف شود، تردیدی نیست که رسانه، کتاب و نشر باید از مالیات معاف باشد و حتی یارانه بگیرد، اما سینما تجاری نیازی به معافیت مالیاتی ندارد و باید سینمای هنری و مستند را از سینمای تجاری جدا کرد و از بازیگرانی که درآمدهای کلان دارد نیز مالیات اخذ کرد و نیازی به محافظه کاری نیست.