سرزمینی برای سرمایهگذاری
روحالله مهرجواستاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه اجتماعی - انباشت سرمایه، قابلیت پیش بینی آینده در کوتاه مدت و بلند مدت، امنیت سرمایه و بسترهای سرمایه گذاری، احترام به اصل مالکیت و ... عباراتی هستند که اگر در کشورهای توسعهیافته به بررسی آنان بپردازیم خواهیم دید که اقتصادهای بزرگ چگونه با این مفاهیم برخورد میکنند و اقتصادهای ناموفق چه برخوردی با این موارد دارند.
بدون تردید پرداختن به این موارد در کشور ما نیز میتواند به برخی از سوالها و چراهای ما پاسخ دهد، چرا اقتصاد ایران با وجود منابع متعدد خدادادی، نیروی انسانی بیبدیل هنوز نتوانسته به جایگاه واقعی خود دست یابد؟ اما طبیعتاً بررسی همه این ابعاد امری مهم و همه جانبه است بنابراین به دلیل اتفاقاتی که در هفتههای اخیر پس از گرانی بنزین در کشور رخ داد در این مقال به بررسی چند مورد از آنها خواهیم پرداخت.
از زمانی که فضای مجازی عصر جدیدی را با پیدایش شبکههای اجتماعی به روی انسان گشود، فصلی نو در تجارت و کسب و کار نیز ظهور و بروز کرد. فضای مجازی بستری برای کاهش قیمت تمام شده و ایجاد شغلهای جدیدی شد که یا در گذشته وجود نداشتند و یا امکان پیاده سازی آنان به دلیل هزینههای زیادی که در برداشت عملا توجیه اقتصادی نداشت و هرگز افراد به دنبال تحقق آن نبودند.
اما حالا به لطف فضای مجازی این امکان وجود دارد که این شغلها و یا خدمات در عرصه واقعی نیز تجلی یابند. تا پیش از تولد شبکههای اجتماعی سایتهای اینترنتی وجود داشت و مردم خریدهای خود را در سراسر جهان از آنان به عمل میآوردند و صاحبان و متولیان این فروشگاههای الکترونیکی از ثروتمندترین افراد جهان به حساب میآمدند. این سایتها در داخل کشور ما چندان توسعه نیافتند و به جز دیجیکالا که البته عمر طولانی نیز ندارد، رونق پیدا نکرد. اما ظهور شبکههای اجتماعی به عموم مردم اجازه داد تا کسب وکارهای خود را راه اندازی کنند و نیازی به تامین مکان فیزیکی که اغلب هزینه سنگینی را بر افراد تحمیل میکند، نداشته باشند. بنابراین بسیاری از افراد از جمله جوانان، مردان، زنان و البته زنان سرپرست خانوار توانستند با ایجاد صفحه، کانال و ... در انواع شبکههای اجتماعی کسب و کاری برای خود راه اندازی کنند و زندگی خود را تامین نمایند. بسیاری از افراد نیز توانستند موفقیتهای بسیاری کسب و توجه مردم را جلب کنند. اما عدم توجه به یکی از آیتمهایی که در ابتدای این مقال به آنان اشاره رفت، باعث شد آسیبهایی را متحمل شوند. عدمپیشبینی پذیری و تصمیمات یک شبه باعث شد که بسیاری از کسب و کارهای
خورد با مشکل مواجه شوند و حداقل یک هفته نتوانند به کاسبی خود بپردازند. پیش از این فیلترینگ شبکه اجتماعی تلگرام نخستین ضربه را به این کسب و کارها وارد کرد و باعث شد عدهای از افراد نتوانند در میدان رقابت باقی بمانند. با ظهور اینستاگرام این امید قوت گرفت که میتوان از طریق این شبکه اجتماعی، کسب و کارهای خانگی و غیرخانگی را رونق داد. این کسب و کارها در حال تقویت بودند که به یکباره فضای مجازی در ایران برای حداقل یک هفته از دسترس خارج شد و کسب و کارهای بسیاری آسیب دیدند. بسیاری از فعالان این عرصه نتوانستند تعهدات خود را عمل کنند و همین امر باعث شد اختلالی در حرکت صعودی آنان ایجاد شود. اتفاقی که همواره این ترس را با افراد و فعالان اقتصادی این عرصه همراه کرده است، که آیا باز هم امکان دارد دولت با یک تصمیم یکباره، فضای مجازی را از دسترس خارج کند؟!
بدون تردید اگر دولت به دنبال توسعه کسب و کار، ایجاد شغل و در یک کلام اقتصادی پویا است، نباید با تصمیمات یک شبه فضای کسب و کار کشور را غیر قابل پیش بینی کند. جامعه کوتاه مدت ایرانی یکی از مهمترین عواملی است که باعث شده هنوز نتوانیم اقتصادی پویا و با رونق را محقق کنیم. اتفاقی که برای حل آسیبها و معضلات اجتماعی، مشکلات بیرونی و درونی واجب و ضروری است. امروز که دشمنان این مرز و بوم جنگ اقتصادی را با تمام توان پیش میبرند، سوء مدیریتهای داخلی آنان را در رسیدن به اهداف شومشان یاری میکند. از سویی اینترنت را در کشور توسعه میدهیم و افراد را تشویق میکنیم تا در این بستر به کارآفرینی بپردازند و استارت آپ راهاندازی میکنیم و از سوی دیگر به یکباره شبکه اینترنت را حداقل یک هفته تعطیل میکنیم. این سیاست گذاریها و برنامه ریزیها در مقابل هم قرار میگیرند و در توسعه اخلال ایجاد میکنند. یا از ابتدا نباید به اینترنت بها داده و آن را گسترده میکردیم و یا اگر خواستار ورود آن به کشور بودیم، نباید با ترویج کسب و کارهای اینترنتی بسیاری از افراد را به آنان متکی میکردیم. یا از همان ابتدا شبکه ملی را راهاندازی و آینده را برای افراد و سرمایهگذاران قابل پیشبینی میکردیم. یکی از دلایل کمبود سرمایه گذاری خارجی در کشور ایران که امروز بدان نیازمندیم تا به رشد اقتصادی مد نظر چشم انداز 20 ساله دست یابیم، غیر قابل پیش بینی بودن تصمیمات است. قطعاٌ شرکتهای بزرگ ریسک سرمایهگذاری در ایران را بالا ارزیابی و از ورود به کشور خودداری میکنند. بنابراین برای رونق کسب و کار در کشور باید فضایی را فراهم کنیم که سرمایه گذاران و شرکتها بتوانند آینده را پیش بینی و مطابق برنامه ریزیهای علمی و کارشناسی حرکت کنند. ما باید بتوانیم میزان ریسک سرمایهگذاری را کاهش دهیم تا خارجیها به ویژه ایرانیان خارج کشور، متقاعد شوند که ایران با همه استعدادهایی که دارد، سرزمینی امن برای سرمایه گذاری است. در این صورت است که میتوانیم رشد اقتصادی هشت درصدی پیش بینی شده را برای ایران در 1404 محقق کنیم. لذا دولت باید به فعالان اقتصادی این ضمانت را بدهد که در آینده تصمیمی یک شبه و غیر قابل پیش بینی اتخاذ نمیکند که به کسب و کارها مختلف از جمله اینترنتی خللی وارد شود.