ساده است! اقتصاد دستور قبول نمیکند
روحالله مهرجو-استاد دانشگاه و پژوهشگرحوزه اجتماعی
اتفاقاتی که در هفتههای گذشته در کشور رخ داد مولود یک اصل ساده است که همه میدانند اما نادیده گرفتند، و آن این است که اقتصاد دستور پذیر نیست.
در اقتصادی پویا، واقعی شدن قیمت بنزین یکی از مهمترین مسائلی است که باید رخ دهد. به عبارت دیگر امروز به خوبی همگان میدانند که واقعی شدن قیمت بنزین برای پویایی یک اقتصاد لازم و ضروری است. یارانههایی که دولت باید پرداخت میکند، نباید در محلهایی چون بنزین باشد؛ چرا که عدالت قربانی میشود و همگان به یک اندازه از یارانه دولتی بهره نمیبرند. از همین رو است که تمامی اقتصاددانها از واقعی شدن قیمت بنزین حمایت میکنند و این اتفاق باید هرچه سریعتر در اقتصاد ایران نیز رخ دهد. اما چرا در ایران افزایش آن با واکنش مردم در برخی از شهرها مواجه شد؟
همواره در طول سالهای گذشته افزایش قیمت بنزین مساوی با افزایش سایر کالاها بود چرا که مبلغ کرایه کالاها و مسافران را افزایش میداد و در قیمت تمام شده محصولات مؤثر است. بنابراین با توجه به تورمی که سال گذشته گریبان کشور را گرفت و قیمتها را چندبرابر کرد، به تازگی ثبات خود را نشان میداد که دولت(یا به عبارت دیگر سران سه قوه) تصمیم گرفتند در یک اقدام ضربتی بدون اینکه از قبل اطلاع دهند، قیمت بنزین را افزایش دهند؛ اقدامی که با انتقادات بسیاری مواجه شد. بسیاری از شخصیتهای و مردم اصل افزایش قیمت بنزین را تأیید کردند اما بر نحوه اجرا آن انتقاداتی داشتند و معتقد بودند که دولتمردان باید با مردم صحبت میکردند و از قصد و نیت خود برای افزایش قیمت بنزین خبر میدادند. اما چرا دولت این اقدام را انجام نداد؟ یکی از استدلالاتی که تصمیمگیران برای این امر بیان میکنند این است که اگر مردم زودتر درباره این اتفاق میدانستند اقدام به ذخیره سازی بنزین میکردند. اقدامی که بر اثر فرهنگی که در جامعه ایرانی حاکم است، امکان بروز آن وجود دارد و قطعاً برخی از افراد یا برای منفعت اقتصادی و فروش بنزین و یا برای مصرف شخصی، به طوری که بتوانند حداقل چند مدتی را با بنزین ارزانتر بگذارنند؛ به ذخیره سازی بنزین روی میآوردند و این ممکن بود، حتی خطرآفرین نیز باشد و جان عدهای را بستاند.
پس چاره کار چه بود؟ یکی از استدلالهایی که برخی از مردم در مقابل این نکته اقتصادی که افزایش قیمت بنزین برای داشتن یک اقتصاد مناسب الزامی است، میآورند این است که آیا دیگر بخشهای اقتصادی جامعه ما مشکلی ندارد؟ و معتقدند این استدلال برای اقتصادی است که مشکلات امروزی ما را نداشته باشد.
باید در پاسخ گفت که دولت برای داشتن یک اقتصاد پویا باید، یارانه را در تمامی بخش قطع و تنها به دنبال آموزش و بهداشت همگانی و رایگان برود و از اقشار ضعیف جامعه حمایت کند. اتفاقی که چرایی عدم اجرای آن در کشور مشخص نیست.
چرا هنوز دولت اصرار دارد که یارانه و یا همان سوبسید را به بنزین و نان و … بدهد که نه تنها کیفیت را قربانی کند، بلکه همچنان قشر ضعیف، ضعیف بماند و اقشار بالا دستی جامعه نیز از یارانه منفعت بیشتری ببرد.
قطع تمامی یارانهها، ایجاد بهداشت و آموزش رایگان و حمایت از اقشار پایین دست جامعه باید هرچه زودتر آغاز شود. اتفاقی که چندان سخت هم نیست چرا که سازمانهای حمایتگر چون بهزیستی و کمیته امداد، سمنهای حمایتی و میزان حقوق و درآمد کارکنان دولتی و خصوصی مشخص است و میتواند به خوبی بیان کند که چه کسانی مستحق دریافت یارانه دولتی هستند. اتفاقی که در کشورهای توسعه یافته نیز رخ میدهد و دولت به افرادی که کمتر از خط فقر درآمد دارند مبلغی را پرداخت میکند تا بتوانند حداقلهای زندگی را برای خود تأمین کنند.
بنابراین طبیعی است برخی از مردم که یا تمکن مالی ندارند و یا در اقتصاد یارانهای آموختند که چگونه درآمدی داشته باشند که مشمول مالیات هم نشوند، از فرصتهایی چون تفاوت قیمتهای رسمی با بازار آزاد استفاده کنند، که البته مورد دوم در ایران امروز ما مصداق بیشتری دارد. در اصل اگر بسترهای سالم کسب و کار در کشور فراهم باشد و اقتصاد رانتی که مولود پرداخت یارانه است، وجود نداشته باشد، این نگرانیها که به ذخیره بنزین ختم شود نیز وجو نخواهد داشت. بدون تردید دولتها در شکل دادن به فرهنگ و رفتار مردم موثر هستند و اگر سیاستگذاری، تصمیمگیری و تصمیمسازیها به درستی و بر پایه کارشناسی انجام شود، رفتارهای غیر معمول نیز رخ نخواهد داد، البته به قول یرواند آبراهامیان نمیخواهم در ورطه رانکله –هگلی بیفتم و همه رفتارها و اتفاقات رخ داده در جامعه را به دولت مربوط کنم اما این نکته آنچنان نقش مهمی دارد که نمیتوان از آن غافل شد. لذا اگر دولت به دنبال جلوگیری از اتفاقاتی است که در هفتههای گذشته در کشور رخ داد و برخی از شهرها به آشوب کشیده شد، باید شیوههای اصلاحی را در همه سطوح اقتصادی به کار گیرد و یکبار برای همیشه مشکل اقتصاد کشور را برطرف کند. اتفاقی که به نظر میرسد، شجاعت و جسارت آن در دولتمردان به اندازه کافی وجود ندارد و همگی ترجیح میدهند در مدت زمامداریشان این جراحی بزرگ اقتصادی را که یکبار ناقص اجرا شد را به اجرا نگذارند و در صلح و آرامش این مدت را بگذرانند. همانطور که از مرحله اول اجرای هدفمندی یارانهها تنها پرداخت ماهیانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان به همه مردم باقی مانده است که یک بار بزرگ برای دولت بوده و هیچ دردی را از خانوادهها درمان نمیکند.
لذا بهتر بود، قبل از افزایش قیمت بنزین تدابیر لازم – نه تنها گفتوگو با مردم- صورت میگرفت به طوری که اقدامات همه جانبه اقتصادی یا بسته اصلاح اقتصاد کشور نیز برنامهریزی و بنا بر صلاحدید کارشناسان به صورت گام به گام و یا در یک موقعیت مناسب، به اجرا گذاشت میشد. لذا در غیر صورت با هر بار افزایش قیمت یک کالای اساسی که در زندگی مردم نقش دارد، باید در انتظار اتفاقات غیره منتظره بود و البته به نقطه مطلوب هم نرسید. افزایش قیمتها در اقتصاد کشور ما مسألهای است که در صورت باقی ماندن شرایط فعلی، قطعی است چرا که جلوگیری دولت از افزایش قیمتها موقتی است و نمیتوان با دستورالعمل و بخشنامه ثبات قیمت را محقق کرد چرا که اقتصاد دستور پذیر نیست و باید زبان آن را فهمید و با همان شیوه با آن رفتار کرد. اگرچه دولت امروز اعلام میکند قیمت گازوییل را تغییر نداده، بنابراین در حمل کالاها تأثیری نخواهیم دید، اما این اتفاق تا چه زمانی رخ نخواهد داد؟ پاسخ روشن است، نمیتواند تا مدت طولانی از افزایش قیمتها جلوگیری کرد. لذا باید هرچه سریعتر از آنچه به عنوان بسته اصلاح اقتصادی کشور یاد کردیم، رونمایی شده و به اجرا درآید.