صیانت از اصل جوانگرایی
روحالله مهرجو - جوانگرایی را باید در بستری از واقعیتها و به دور از
شعارزدگی بررسی کنیم چرا که با واقعیتی مواجه هستیم که به ما تذکار میدهد
در دهههای گذشته توجه به جوانان و استفاده از انگیزه و نیروی جوانی در
پیشبرد امور، تنها در سخن و بستری برای شعار بود و بخشی از بیماری مزمن
شعارزدگی را تشکیل میدهد. این اتفاق در حالی است که جوانان برخاسته از این
آب و خاک بزرگترین انقلاب کلاسیک در قرن بیستم را رقم زدند و پس از آن در
جنگی نابرابر در مقابل دنیا از آب و خاک و دین میهنشان دفاع کردند.
اما پس از این دوران بخشی از بدنه جامعه که برگرفته از همه اقشار مردم بود،
حاضر نشد بهطور کامل به جوانان بعد از خود اعتماد کند و در نتیجه
سرخوردگی را برای نسل جوان به وجود آورد. نسلی که باهوش و مستعد که در بخشی
از ذهن خود خروج از کشور و زندگی در جامعهای از که به قول جوانان آنان را
درک کنند و به استعدادهای آنان احترام بگذارند، میپروراند. بنابراین
مهاجرت نقل محافلی بود که جوانان تشکیل میدادند و گاهی چالشهایی در
خانوادهها ایجاد میشد. اما موارد به این ختم نشد، بلکه مشکلات جوانان از
زمانی بیشتر شد که همه برای زندگی بهتر اعتقاد یافتند که باید مدارک علمی
را از دانشگاهها کسب کنند و پشت میز نشین باشند و در نتیجه دولت نفت
بفروشد و حقوق آنان را بدهد که در نتیجه آن هر روز بدنه دولت بر خلاف اسناد
بالادستی کشور فربهتر و در نتیجه کندتر شد به طوری که برخی از کارشناسان
به قفل شدن امور اداری اشاره دارند.
در این میان دولتهای مختلف به جای برنامه ریزی مناسب برای استفاده بهینه
از این سرمایه انسانی بینظیر که همه کشورها محتاج آن هستند، تنها به دنبال
ایجاد صندلیهای دانشگاهی رفتند تا تنها به این عطش پاسخ دهند و امروز که
متولدین دهه 60 سنین دوره تحصیلی را پشت سر گذاشتند بسیاری از دانشگاههای
تازه متولد شده متقاضی ندارند و برخی نیز به محاق تعطیلی رفتند چرا که
فرزند آوری در دهههای بعدی بسیار کاهش یافت، اما رقابت بر سر به دست آوردن
صندلی دانشگاههای دولتی معتبر ادامه یافت و تا امروز نیز ساری و جاری
است. تصمیم گیران در قوه مقننه و قوه مجریه باید زودتر به فکر استفاده
بهینه از نسل جوان میافتادند که هر روز که میگذرد نسل طلایی جوان ما به
سمت میانسالی میرود اما از ظرفیت بینظیر آنان کمتر استفاده میشود.
به نظر میرسد که دل کندن از میز برای جوانان دیروز و پیران امروز سخت است و
مدیران در سطوح مختلف یا افرادی که در دولت مجدداً به کار دعوت شده بودند
تمایلی برای کنارهگیری نداشته و ندارند، بنابراین فرصتی برای حضور جوانان
فراهم با ادامه روند فعلی فراهم نمیشد. در واقع اقدام شاخصی نیز برای
ایجاد بستر مناسب در راستای به کار گیری جوانان به ویژه تحصیل کردگان در
بخشهای ودولتی و خصوصی نیز انجام نمیشد. بدون تردید این موضوع باعث تاثیر
سوء بر جوانان میشود و آنان ناخودآگاه به دلیل اینکه نمیتوانند به
توانایی خود پی ببرند و شغلی کسب کنند، خودشان را سرزنش میکنند و در نهایت
بخشی از آسیبهای اجتماعی ظهور و بروز مییابد.
بنابراین باید اقدامی درخور برای حل این مشکلات اندیشه میشد و بالاخره جوانگرایی از مرحله سخن به مرحله عمل شیفت یابد.
خوشبخاته مقام معظم رهبری به دور از شعار زدگی و در عرصه عمل جوانگرایی را
اعلام و اعمال کردند. مهمترین و تاثیرگذارترین اقدام معظمله صدور بیانیه
گام دوم انقلاب بود که جوانان را مخاطب قرار دادند و ضمن برشمردن صفات و
خصوصیات آنان نکاتی را متذکر شدند، که همین مساله نشان داد جوانان به چه
اندازه مهم هستند و شخص اول مملکت چه نگاه و انتظاری از آنان دارد. همین
موضوع امیدی در دل جوانان پروراند. در مرحله بعد چند انتصاب مهم توسط مقام
معظم رهبری در نهاد دانشگاهها، شورای سیاست گذاری ائمه جمعه، سازمان
تبلیغات اسلامی و ائمه جمعه جوان نشان داد که باید همه قوا به این سمت حرکت
کنند.
همانطور که در دوران دفاع مقدس این نیروی جوانی بود که توانست موفقیتهای
بسیاری را کسب کند امروز نیز در شرایط موجود نیرو و انگیزه جوانی میتواند
دوای درد باشد. بنابراین ساختارهای پیر شده را باید کنار گذاشت و از نیروی
جوانی بهرهبرد چرا که امروز جوانان تشنه ساختن کشوری هستند که بتواند
آینده فرزندان آنان را تامین کند و زندگی سراسر نشاط توام با امید فراهم
کند.
البته ما امیدواریم که مساله جوانگرایی از سوی مدیران سطحی گرفته نشود و به
مانند بسیاری از موضوعات مهم به حاشیه و تنها موضوع برای سخنرانی بدل نشود
و مدیران برای اینکه نشان دهند کاری کردند به چند جوان مسئولیتهایی مثل
شهردار شهرهای کوچک و یا مدیران میانی اعطا کنند و گمان کنند کفایت میکند.
بنابراین مجلس باید منویات مقام معظم رهبری درباره جوانگرایی را به قوانینی
کارا بدل کند زیرا اگر ساختار را مبنی بر نیروی جوان تشکیل ندهیم این
مساله به سرمنزل مقصود نخواهد رسید.
لذا با مطالبهگری نباید اجازه داد که جوانگرایی سرسری گرفته شود چرا
بسیاری از مدیران و مسئولان دلشان نمیآید که مسند قدرت را ترک کنند و فضا
را برای خلاقیت جوانان باز کنند بنابراین باید با تمام قدرت در برابر این
کوتاهنگریها و منفعتگرایی شخصی ایستاد.
تصویب قوانینی چون منع نامزدی برای نمایندگی مجلس پس از سه دوره اتفاق خوبی
به حساب میآید. اما نباید جوانگرایی تنها در ساختارهای دولتی دنبال کرد.
به عبارت دیگر اصل جوانگرایی را باید در عرصههای کسب و کار پیگرفت و فضا
را به شکلی فراهم کرد که آنان بتوانند ایدههای خود را پیاده سازی کنند و
جوانان خلاق به کارآفرینان بزرگ بدل شوند. هرچند امروز از قانون منع به
کارگیری مدیران بازنشسته استقبال میکنیم اما باید اعلام کرد که اجرای آن
مقداری عجولانه بود و مشکلاتی را نیز به بار آورد. مشکل ساختارهای ما در
سطوح اداری همین مساله اتفاقات ضرب الاجل است در حالی که باید این تصمیمات
در یک بازه زمانی منطقی صورت گیرد و هر گام آن مشخص باشد.
بنابراین برای اعمال جوانگرایی نباید عجله کرد بلکه باید حساب شده گام
برداشت. باید تبعیضها در ساختارهای اداری کنار رود و عدالت کامل سازی و
جاری شود. جوانگرایی وقتی حاکم میشود که رانت از بین رفته و ضوابط قدرت
مطلق در ساختارهای دولتی به دست آورند و رابطه را به طور کامل کنار بزنند.
باید ساختار را به شکلی برنامه ریزی کرد که همواره پویا بوده و فضا را برای
استفاده از فکر و نیروی جوانی مهیا کند.
امروز ما باید از جوانگرایی صیانت کنیم تا برخی از افراد که دوست ندارند
قدرت را از دست بدهند این مهم را به انحراف نکشانند. امروز نباید اجازه داد
که بیانیه گام دوم انقلاب نیز به تنها به موضوعی برای سخنرانیهای پرشور
مدیرانی بدل شود که به جوانگرایی اعتقاد ندارند.
نباید فراموش کرد که پویایی و زنده بودن جامعه به چرخش نخبگان وابسته است و
سازمانها و نهادها تنها در صورتی میتوانند مثمر ثمر باشند که جوانی خود
را همواره حفظ کنند.