عرصه فرهنگی را خالی نگذاریم
شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۲۳ ب.ظ
روح الله مهر جو کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی
عرصه فرهنگی را خالی نگذاریم
صفحه آخر - تاریخ: ۱۱-۱۲-۱۳۹۷, ۰۹:۰۱
اگر وسایل ارتباطی را مبنای تحولات اجتماعی بدانیم و به این مسئله رسیده باشیم که نفوذ فرهنگی و جنگ نرم علیه ایران اسلامی از طریق وسایل ارتباطی -در اینجا شبکه های ماهوارهای و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی- در حال انجام است، یک سوال پیش میآید که چرا با توجه به اینکه ما هم شبکه تلویزیونی و شبکههای اجتماعی را در دست داریم نتوانستیم ابتکار عمل را به دست بگیریم و عرصه را برای جولان گروههای سیاسی و مالی که با ما هم نظر و هم رای نیستند، خالی بگذاریم و از این نفوذ در امان بمانیم؟ چرا خودمان از این بسترها در راستای اشاعه افکار و اندیشههای مورد نظرمان استفاده نکردیم و امروز شاهد تغییر برخی از ارزشها و اصول اخلاقی و اجتماعی در جامعه باشیم؟
اگر بخواهیم این سوال را ریزتر کنیم تا بررسی آن سادهتر شود، چرا با وجود هنرمندان برجسته و شبکههای تلویزیونی گسترده، سریالهای ترکیهای که تهی از محتوا هستند و تنها به صرف مفرح بودن توانستند برای خود جایگاهی ایجاد کنند، از ما پیشی گرفتند؟!
قطعاً بررسی و پاسخ به این سوال می تواند به بسیاری از سوال های ما درباره جامعهای که گام دوم خود را آغاز کرده است پاسخ دهد. به راستی چه چیزی در سریالهای ترکیهای وجود دارد که باعث میشود از تولیدات داخلی جذابتربه نظر بیاید.
در این میان قطعاً مد و تبلیغات حائز اهمیت است، رسانههای ماهوارهای نقش اجتماعی برای خود قائل نیستند بلکه آنان که نقش تبلیغی را برگزیدهاند تا به اهداف مالی، سیاسی و فرهنگی خود دست یابند. به همین دلیل نیز از نیازسنجی از جامعه، خلاها را شناسایی و با پاسخگویی به آن شیوه که مورد پسند خودشان و در راستای اهداف آنان است به این نیازها پاسخ میدهند. به عنوان مثال در حوزه اقتصادی که مسائل فرهنگی و عقیدتی را نیز زیر سوال میبرد، میبینیم که یک شرکت تجاری براینهادینه کردن برند خود نام یک سریال پرمخاطب را به نوعی میخرد تا در بازار ایران برای خود
جایگاهی دست و پا کنند و البته موفق می شود. مخاطب ایرانی با دیدن این سریالها در جریان آخرین مدها به ویژه در لباس و لوازم آرایشی و لوازم تزئیناتی قرار میگیرد و صاحب کالای خارجی موفق میشود تا در ناخودآگاه مخاطب تاثیر بگذارد و مشتری ایرانی در فروشگاههای داخلی به دنبال کالای خارجی باشد و به صورت کاملاً ناخودآگاه تحت تاثیر فرهنگ مورد نظر آنان نیز قرار گیرد. این در حالی است که ما در داخل کشور از این تاثیرگذاری غفلت کردیم.
اما چه راهکاری برای خروج از این بن بست وجود دارد؟ و سوال اساسیتر این است که چرا استفاده ما از ابزاری که علیه فرهنگ ایرانی- اسلامی ما مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، هدفمند و حساب شده بهره نمیبریم که در این جنگ نابرابر مغلوب نباشیم؟
نکته حاضر حائز اهمیت این است که در داخل کشور برای اوقات فراغت مردم برنامهریزی مناسب و کاربردی انجام نمی شود. ما باید بدانیم صرف ساختن برنامههایی چون "خندوانه" یا "برنده باش" با وجود اینکه جای قدردانی دارد، نمیتواند اوقات فراغت مردم به ویژه بانوان خانهدار و دختران و پسران جوان را پر کند.متاسفانه خلا فرهنگ مطالعه و سطح پایین میزان مطالعه در روز باعث شده است که بخش قابل ملاحظهای از اوقات فراغت با شبکههای اجتماعی و شبکههای ماهوارهای پر شود.رسانه ملی برای دفاع از تولیدات و خدمات داخلی و با توجه به برخی از محدودیتها از تبلیغ و معرفی کالاهای خارجی به ویژه در صنعت مد، خودداری میکند و همین مسئله باعث شده است که شبکههای خارجی و ماهوارهای با استقبال بیشتری مواجه شود چرا که آنان به بخشی از نیازهای مردم پاسخ میدهند. در صورتی که اگر حمایت از تولیدات و خدمات داخلی واقعی و حساب شده انجام شود نیاز به ظاهرسازی در رسانه ملی برای جلوگیری از تبلیغات محصولات خارجی نخواهد بود. حتی با تبلیغات محصولات مشابه خارجی، عنصر رقابت را که پیش برده است تقویت شده و تولید داخل را برای حضور قدرتمند در بازارهای داخلی و خارجی آماده میکند.
ازسوی دیگر مجلات و شبکههای اجتماعی حرفهای و مدیریت شده خاصی برای پاسخگویی به تقاضای بانوان و آقایان برای آگاهی از مد روز و این صنعت جهانی پرسود در داخل کشور وجود ندارد. ایجاد مجلات تخصصی مد با افراد حرفهای و مدیریت شده قطعاً میتواند از میزان استقبال مردم از شبکههای خارجی بکاهد.اما ما نه تنها در این راستا اقدامی نکردیم بلکه با آزاد گذاشتن استفاده از گیرندههای ماهوارهای در سطح جامعه و نداشتن برنامهای مدوم برای امور فرهنگی و اجتماعی عرصه را برای نفوذ فرهنگی باز گذاشتیم و عملا اقدام خاصی نیز انجام نمیدهیم.
لذا برای خروج از این بن بست باید تقویت صنعت داخلی در دستور کار قرار بگیرد تا رسانه ملی مجبوربه ظاهر سازی و محروم کردن خود از درآمد سرشار تبلیغاتی صنعت مد نشود.
تصمیمگیران و تصمیمسازان باید در دو بعد اقتصادی و اجتماعی به پیش روند. به طوری که حمایت واقعی، برنامهریزی مدون و بسترسازی سالم برای کارآفرینی و تولید را فراهم کنند تا در داخل نیازهای فرهنگی و اجتماعی مردم نیز پاسخ داده شود و در بعد اجتماعی نیز جامعه رابه سمت تفریحات سالم سوق دهند و برایپر کردن اوقات فراغت برنامهریزی بهتری از جمع کتابخوانی، کتابگردی، تئاتر، ورزش، سینما، کنسرت و امور داوطلبان که از شاخصهای مهم سلامت جامعه به شمار می رود برنامهریزی مناسب و اقدام بجا را فراهم کنند.
در غیر این صورت ادامه روند منفعلانه امروز، عرصه فرهنگی را به طور کامل در اختیار صاحبان سرمایه در جهان قرار می دهد و آنان اهداف مالی و غیرمالی خود را به پیش میبرند.در عرصه داخلی نیز باید به هنرمندان برجسته اختیارات و بودجه مالی بیشتری اختصاص داد تا آنان بتوانند فعالیت کنند و هر کدام به سهم خود از استقبال مردم به شبکههای خارجی ماهوارهای و شبکههای اجتماعی فضای مجازی بکاهند و در نتیجه آن را به حداقل میزان خود برسانند. حتی پرداخت یارانه از بنزین و سوخت باید به سمت فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و ورزشی سوق یابد تا همه اقشار مردم بتوانند از آن استفاده کنند و برای پر کردن اوقات فراغت خود به خرید یک گیرنده شبکه های ماهوارهای که هزینه چندانی نیز در بر ندارد روی نیاورند.
به عبارت دیگر هر بخش باید وظایف خود را انجام دهد تا در یک اقدام همه جانبه و حساب شده، از نفوذ فرهنگی خارجی کاسته و راه را بر آنان ببندیم تا از پنجره مد و اقتصاد به خانه سیاست و فرهنگ وارد نشوند.
عرصه فرهنگی را خالی نگذاریم
صفحه آخر - تاریخ: ۱۱-۱۲-۱۳۹۷, ۰۹:۰۱
اگر وسایل ارتباطی را مبنای تحولات اجتماعی بدانیم و به این مسئله رسیده باشیم که نفوذ فرهنگی و جنگ نرم علیه ایران اسلامی از طریق وسایل ارتباطی -در اینجا شبکه های ماهوارهای و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی- در حال انجام است، یک سوال پیش میآید که چرا با توجه به اینکه ما هم شبکه تلویزیونی و شبکههای اجتماعی را در دست داریم نتوانستیم ابتکار عمل را به دست بگیریم و عرصه را برای جولان گروههای سیاسی و مالی که با ما هم نظر و هم رای نیستند، خالی بگذاریم و از این نفوذ در امان بمانیم؟ چرا خودمان از این بسترها در راستای اشاعه افکار و اندیشههای مورد نظرمان استفاده نکردیم و امروز شاهد تغییر برخی از ارزشها و اصول اخلاقی و اجتماعی در جامعه باشیم؟
اگر بخواهیم این سوال را ریزتر کنیم تا بررسی آن سادهتر شود، چرا با وجود هنرمندان برجسته و شبکههای تلویزیونی گسترده، سریالهای ترکیهای که تهی از محتوا هستند و تنها به صرف مفرح بودن توانستند برای خود جایگاهی ایجاد کنند، از ما پیشی گرفتند؟!
قطعاً بررسی و پاسخ به این سوال می تواند به بسیاری از سوال های ما درباره جامعهای که گام دوم خود را آغاز کرده است پاسخ دهد. به راستی چه چیزی در سریالهای ترکیهای وجود دارد که باعث میشود از تولیدات داخلی جذابتربه نظر بیاید.
در این میان قطعاً مد و تبلیغات حائز اهمیت است، رسانههای ماهوارهای نقش اجتماعی برای خود قائل نیستند بلکه آنان که نقش تبلیغی را برگزیدهاند تا به اهداف مالی، سیاسی و فرهنگی خود دست یابند. به همین دلیل نیز از نیازسنجی از جامعه، خلاها را شناسایی و با پاسخگویی به آن شیوه که مورد پسند خودشان و در راستای اهداف آنان است به این نیازها پاسخ میدهند. به عنوان مثال در حوزه اقتصادی که مسائل فرهنگی و عقیدتی را نیز زیر سوال میبرد، میبینیم که یک شرکت تجاری براینهادینه کردن برند خود نام یک سریال پرمخاطب را به نوعی میخرد تا در بازار ایران برای خود
جایگاهی دست و پا کنند و البته موفق می شود. مخاطب ایرانی با دیدن این سریالها در جریان آخرین مدها به ویژه در لباس و لوازم آرایشی و لوازم تزئیناتی قرار میگیرد و صاحب کالای خارجی موفق میشود تا در ناخودآگاه مخاطب تاثیر بگذارد و مشتری ایرانی در فروشگاههای داخلی به دنبال کالای خارجی باشد و به صورت کاملاً ناخودآگاه تحت تاثیر فرهنگ مورد نظر آنان نیز قرار گیرد. این در حالی است که ما در داخل کشور از این تاثیرگذاری غفلت کردیم.
اما چه راهکاری برای خروج از این بن بست وجود دارد؟ و سوال اساسیتر این است که چرا استفاده ما از ابزاری که علیه فرهنگ ایرانی- اسلامی ما مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، هدفمند و حساب شده بهره نمیبریم که در این جنگ نابرابر مغلوب نباشیم؟
نکته حاضر حائز اهمیت این است که در داخل کشور برای اوقات فراغت مردم برنامهریزی مناسب و کاربردی انجام نمی شود. ما باید بدانیم صرف ساختن برنامههایی چون "خندوانه" یا "برنده باش" با وجود اینکه جای قدردانی دارد، نمیتواند اوقات فراغت مردم به ویژه بانوان خانهدار و دختران و پسران جوان را پر کند.متاسفانه خلا فرهنگ مطالعه و سطح پایین میزان مطالعه در روز باعث شده است که بخش قابل ملاحظهای از اوقات فراغت با شبکههای اجتماعی و شبکههای ماهوارهای پر شود.رسانه ملی برای دفاع از تولیدات و خدمات داخلی و با توجه به برخی از محدودیتها از تبلیغ و معرفی کالاهای خارجی به ویژه در صنعت مد، خودداری میکند و همین مسئله باعث شده است که شبکههای خارجی و ماهوارهای با استقبال بیشتری مواجه شود چرا که آنان به بخشی از نیازهای مردم پاسخ میدهند. در صورتی که اگر حمایت از تولیدات و خدمات داخلی واقعی و حساب شده انجام شود نیاز به ظاهرسازی در رسانه ملی برای جلوگیری از تبلیغات محصولات خارجی نخواهد بود. حتی با تبلیغات محصولات مشابه خارجی، عنصر رقابت را که پیش برده است تقویت شده و تولید داخل را برای حضور قدرتمند در بازارهای داخلی و خارجی آماده میکند.
ازسوی دیگر مجلات و شبکههای اجتماعی حرفهای و مدیریت شده خاصی برای پاسخگویی به تقاضای بانوان و آقایان برای آگاهی از مد روز و این صنعت جهانی پرسود در داخل کشور وجود ندارد. ایجاد مجلات تخصصی مد با افراد حرفهای و مدیریت شده قطعاً میتواند از میزان استقبال مردم از شبکههای خارجی بکاهد.اما ما نه تنها در این راستا اقدامی نکردیم بلکه با آزاد گذاشتن استفاده از گیرندههای ماهوارهای در سطح جامعه و نداشتن برنامهای مدوم برای امور فرهنگی و اجتماعی عرصه را برای نفوذ فرهنگی باز گذاشتیم و عملا اقدام خاصی نیز انجام نمیدهیم.
لذا برای خروج از این بن بست باید تقویت صنعت داخلی در دستور کار قرار بگیرد تا رسانه ملی مجبوربه ظاهر سازی و محروم کردن خود از درآمد سرشار تبلیغاتی صنعت مد نشود.
تصمیمگیران و تصمیمسازان باید در دو بعد اقتصادی و اجتماعی به پیش روند. به طوری که حمایت واقعی، برنامهریزی مدون و بسترسازی سالم برای کارآفرینی و تولید را فراهم کنند تا در داخل نیازهای فرهنگی و اجتماعی مردم نیز پاسخ داده شود و در بعد اجتماعی نیز جامعه رابه سمت تفریحات سالم سوق دهند و برایپر کردن اوقات فراغت برنامهریزی بهتری از جمع کتابخوانی، کتابگردی، تئاتر، ورزش، سینما، کنسرت و امور داوطلبان که از شاخصهای مهم سلامت جامعه به شمار می رود برنامهریزی مناسب و اقدام بجا را فراهم کنند.
در غیر این صورت ادامه روند منفعلانه امروز، عرصه فرهنگی را به طور کامل در اختیار صاحبان سرمایه در جهان قرار می دهد و آنان اهداف مالی و غیرمالی خود را به پیش میبرند.در عرصه داخلی نیز باید به هنرمندان برجسته اختیارات و بودجه مالی بیشتری اختصاص داد تا آنان بتوانند فعالیت کنند و هر کدام به سهم خود از استقبال مردم به شبکههای خارجی ماهوارهای و شبکههای اجتماعی فضای مجازی بکاهند و در نتیجه آن را به حداقل میزان خود برسانند. حتی پرداخت یارانه از بنزین و سوخت باید به سمت فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و ورزشی سوق یابد تا همه اقشار مردم بتوانند از آن استفاده کنند و برای پر کردن اوقات فراغت خود به خرید یک گیرنده شبکه های ماهوارهای که هزینه چندانی نیز در بر ندارد روی نیاورند.
به عبارت دیگر هر بخش باید وظایف خود را انجام دهد تا در یک اقدام همه جانبه و حساب شده، از نفوذ فرهنگی خارجی کاسته و راه را بر آنان ببندیم تا از پنجره مد و اقتصاد به خانه سیاست و فرهنگ وارد نشوند.
۹۷/۱۲/۱۱