گره روی گره دیگران نیندازید!
یإسمک الأعظم
خدمت به خلق خدا، در فرهنگ تعالیم قرآن و عترت، ارزش و ثواب فراوانی دارد. حتّی در روایات، دستگیری از دیگران و گره گشودن از مردم، نسبت به برخی اعمال عبادی نظیر حج یا عمره مستحب، از ثواب والاتری برخوردار است.
بارزترین جنبه ی اجتماعی عبادت، خدمت به مردم و برآوردن نیازهای آنان است. البته این خدمت فقط در رفع مشکلات مادی خلاصه نمی شود. این توجه به خلق و رفع هم و غم آنها به قدری انسان ساز و نشان از انسانیت دارد که خداوند پیامبرش را به آن می ستاید: «به یقین، رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان، رئوف و مهربان است»(توبه:128).
مرحوم کلینی روایتی در کتاب شریف کافی از امام صادق «علیه السلام» نقل میکند که حقیقتاً بهتآور است. ابان بن تغلب میگوید: از امام صادق «علیه السلام» شنیدم که فرمودند: هر کس خانه خدا را طواف کند، خداوند عزّوجلّ شش هزار حسنه برای او مینویسد و شش هزار گناه از او میآمرزد و شش هزار درجه به وی عطا میفرماید و شش هزار حاجت از او برآورده میسازد. سپس فرمودند: «گرهگشایی از کار یک مۆمن، ده برابر این طواف فضیلت دارد!»
«قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُۆْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّى عَدَّ عَشْراً»[ الکافی، ج 2، ص 194]
نظیر این روایت، در کتب روایی فراوان یافت میشود و حاکی از جایگاه ویژه و بینظیر خدمت به خلق خدا، در تعالیم دینی است.
اهل معرفت و اولیای الهی ارزش و فضیلت خدمترسانی به مخلوقات را درک میکنند و از این جهت، اگر یک شبانه روز خدمت به خلق خدا نکنند، گویا گم کردهای دارند. حتی مثلاً اهل دل، هنگام بارش برف و باران، نگران حیوانات در بیابان و مورچهها هستند که گرسنه و بی سرپناه نشوند، چه رسد به فکر انسانها.
امیرالمومنین «علیه السلام» در راه، به یک پیرمرد مسیحی برخوردند که گدایی میکرد. آن حضرت تعجب کردند و معنای تعجب ایشان این است که به او رسیدگی کردند و او را از گدایی نجات دادند. امّا بعد با یک تشری فرمودند: وقتی جوان بود از جوانی او کار کشیدید و حالا کار رسیده به جایی که گدایی میکند؟[ تهذیبالأحکام، ج 6، ص 292] معصومین «علیهم السلام» تا این اندازه به فکر اهل کتاب بودند، چه رسد به فکر مسلمانان.
قرآن مى فرماید «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» مائده/2 واجب است که در کارهاى خیر به یکدیگر کمک کنید. قرآن مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» بقره/195 خدا احسان شدگان را دوست مىدارد و چقدر خوب است که انسان محبوب خدا باشد. مادر به دخترش کلى جهازیه مىدهد تا داماد و خانوادهاش خشنود و راضى باشند یا زن کلى زحمت مىکشد تا مهمان از غذا و پذیرایی راضى باشد و اگر مىخواهیم خدا راضى باشد، خدا مىفرماید: به همدیگر خدمت کنید تا خدا دوستتان داشته باشد.
پیامبر فرمود: اگر مىخواهید خدا به شما کمک کند شما هم کمک مردم باشید. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَوْنِ الْمُۆْمِنِ مَا کَانَ الْمُۆْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ الْمُۆْمِنِ»(ثوابالأعمال، ص135) اگر دیدید وضع مالى خودتان خراب است صدقه بدهید هر چند ندارید چون اگر مىخواهید کارتان راه بیفتد کار دیگران را راه بیندازید.
روایت داریم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه: «مَنْ قَضَى لِأَخِیهِ الْمُۆْمِنِ حَاجَةً کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ دَهْراً»(بحارالأنوار، ج71، ص302) کسى به دیگرى خدمت کند «کَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ دَهْراً» یعنى مثل کسى است که عمرى خدا را بندگى نماید.
حدیث دیگرى «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» (کافى، ج2، ص197) یعنى اگر کسى به مسلمانان خدمت کند در روز قیامت در امان است.
حدیث دیگر داریم که (کالمجاهد فى سبیل الله) یعنى کسى که به مردم خدمت کند مثل مجاهد فى سبیل الله است. حدیث دیگر داریم «مَنْ مَشَى فِی حَاجَةٍ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ حَتَّى یُتِمَّهَا أَثْبَتَ اللَّهُ قَدَمَیْهِ یَوْمَ تَزِلُّ الْأَقْدَامُ» (المۆمن، ص54) خداوند در پل صراط قدم هاى او را بر روى پل صراط ثابت مىکند.
حدیث دیگر داریم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه: «مَنْ قَضَى لِمُۆْمِنٍ حَاجَةً قَضَى اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ کَثِیرَةً» (قربالإسناد، ص56) یعنى تو که مشکلات دیگران را حل کردى خداوند مشکل تو را حل خواهد کرد و خوشا به حال این افراد.
امام حسین (علیه السلام) مىفرماید: وقتى کسى مىآید و از تو کمک مى خواهد این نعمت خداست که در خانه تو را زده است پس خلق خود را تنگ نکن. قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام: «إِنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَم»(کشفالغمة، ج2، ص29) یعنى حاجت هاى مردم نزد شما از نعمتهاى خداست.
پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند: «کسی که هر روز به امور مسلمانان همّت نگمارد، مسلمان نیست.»( اصول الکافی،ج 3، ص 238)
از حضرتش درباره محبوب ترینِ بندگان نزد خداوند، سوال شد، فرمودند: «محبوب ترین بندگان نزد خداوند، آن کسی است که سودش بیشتر به مردم برسد» .( همان: ص 239).
خدمت به خلق خدا، به اقسامی منقسم می شود که به شرح برخی از آن اقسام می پردازیم: قسم اوّل: بر اساس بیان نورانی قرآن کریم که می فرماید: «وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ»، هر کسی باید به اندازه وسعش، از آنچه دارد، به دیگران هم در خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج، کمک کند.
اقسام خدمت به خلق خدا
خدمت به خلق خدا، به اقسامی منقسم میشود و در ادامه به شرح برخی از آن اقسام میپردازیم:
قسم اوّل: بر اساس بیان نورانی قرآن کریم که میفرماید: «وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»، هر کسی باید به اندازه وسعش، از آنچه دارد، به دیگران هم در خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج، کمک کند. یعنی اگر میتواند، باید شام شب به یک فقیر بدهد و یا بالاتر اینکه اگر میتواند، باید جهیزیه یک دختر را تأمین کند یا خانه برای ازدواج یک زوج تهیه کند و بالأخره اگر میتواند باید یک درمانده را از درماندگی نجات دهد و اگر توان هیچ کمکی ندارد، باز هم به اندازه توان، حتی به اندازه یک دانه خرما باید به دیگران کمک کند:
«لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»[ الطلاق / 7]
بر اساس این آیه شریفه، هرکس به هر اندازه که میتواند باید انفاق کند.
اسلام از مسلمانان میخواهد که به همان اندازه که به خانه، زندگی و رفاه و ازدواج دختر و پسر خود میاندیشند، به فکر دیگران هم باشند. یعنی مسلمان واقعی و شیعه حقیقی کسی است که فرقی بین پسر و دخترش و پسر و دختر همسایه نگذارد.
قسم دوم: قسم دوّم، گره گشودن از کار مردم است. این اگر از قسم اوّل مهمتر نباشد، کمتر نیست. گرهگشایی میتواند با مال یا با زبان یا با قدم و یا با قلم انسان صورت پذیرد و همه صور آن لازم، مفید و مطلوب است. مثلاً انسان ببیند دیگری چک دارد و اگر نتواند مبلغ آن را بپردازد، آبرویش میرود؛ زندان میرود یا مشکلات دیگری پیدا میکند. در این هنگام، باید گره کار این شخص را باز کند. اگر میتواند باید با طلبکار صحبت کند و از او مهلت بگیرد، وگرنه هرکاری میتواند باید انجام دهد که مشکل آن شخص حل شود. این قسم از قانون مواسات را نیز به صورت جدّی از مسلمانان و به ویژه شیعیان خواستهاند.
ابان بن تغلب نقل میکند که در خدمت امام ششم حضرت صادق «سلام الله علیه» در خانه خدا طواف میکردم. یک نفر مرا صدا کرد و من جواب او را ندادم، در دور دوّم طواف مجدداً مرا صدا کرد و پاسخ او را ندادم. امام صادق «سلام الله علیه» فرمودند: مگر تو را صدا نمیزند؟ گفتم آری یابن رسول الله! گفتند: شیعه است؟ گفتم: آری شیعه است و از من درخواستی دارد. فرمودند: چرا درخواست او را اجابت نمیکنی؟ عرض کردم یابن رسول الله! درخدمت شما مشغول طواف هستم. فرمودند: طواف را رها کن و به سوی او برو.[ الکافی، ج 2، ص 171]
بنابراین همه وظیفه دارند گره گشای مشکلات همدیگر باشند و کوتاهی در این زمینه، کفر عملی و گناه بزرگی است، ولی گناه بزرگتر و مصیبت دردناکتر آن است که انسان، گره روی گره دیگران بیندازد. چنین کسی و فرزندان او بعید است عاقبت به خیر شوند و سقوط آنان حتمی است.
قسم سوم: قسم سوّم قانون مواسات که بسیار حائز اهمیّت است، احترام به شخصیّت انسانها است. همه انسانها شخصیّت دارند و ما باید همینطور که برای خود شخصیّت قائلیم، برای دیگران هم شخصیّت قائل باشیم و مواظب باشیم که بیاحترامی به کسی نکنیم. بیاحترامی به دیگران، گاهی منجر به مفاسد عجیبی میشود که جبرانناپذیر است.
زن و شوهر، باید در خانه احترام همدیگر را حفظ کنند، مخصوصاً در حضور فرزندان باید برای یکدیگر احترام بیشتری قائل باشند. اهانت، تحقیر، کوبندگی و کلمات رکیک نباید در زبان آدمی باشد، چه در خانه و با اعضای خانواده و چه هنگام معاشرت با مردم کوچه و بازار. زبان انسان اگر نیش و کنایه داشته باشد و به دیگران آزار برساند، در قیامت، مثل مار دچار او میشود. زبان رکیک انسان را به جایگاه پستی میرساند و حتی او را از صف مسلمانان جدا میسازد.
قسم چهارم: قسم چهارم از قانون مواسات که مهمتر از اقسام قبلی است، دفاع از دیگران میباشد. مسلمانان وظیفه دارند از جان، ناموس و آبروی یکدیگر دفاع کنند. هنگامی که یک مسلمان در جلسهای حضور دارد و مشاهده میکند غیبت کسی شروع میشود، واجب است از او دفاع کند و واجب است که مانع ادامه غیبت شود، و الاّ گناه همان غیبت کننده را دارد.
از نظر همه فقها، فرقی بین غیبت کننده و آنکه غیبت را میشنود و دفاع نمیکند نیست. اگر نمیخواهد غیبت بشنود، باید دفاع کند و اگر نمیخواهد یا نمیتواند دفاع کند، لاأقل باید ناراحت شود.
دفاع از ناموس مردم، دفاع از جان مردم و مهمتر از آن دو، دفاع از آبروی مردم نیز واجب است. آبروی مردم خیلی مهم است و مسلمان باید علاوه بر آنکه خودش باعث آبروریزی دیگران نمیشود، از آبروریزی اشخاص دیگر نیز جلوگیری کند.