مهربانی مهمتر است یا ایمان؟
بنام خالق عشق
میگفت مۆمن است و من هی میپرسیدم که آیا خوش اخلاق هم هست؟ اما جواب نمیداد. میگفت مۆمن است و ایمان مهمترین دلیل این انتخاب است. راست میگفت جوانی که آمده بود تا همسفرش باشد تا بهشت، مۆمن بود. کمی که گذشت، کمی که نشستند و برخاستند، آمد و گفت مهربانی مهمتر است یا ایمان؟
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ.
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. سوره مبارکه آل عمران، آیه 159
کتابها مینویسند:
[در ماجرای جنگ احد] پس از آن جوش و خروش که از مدینه بیرون آمدند، آن عقب نشینی گروهی از میان راه، آن سرپیچی از فرمان برای غنیمت و باز گذاردن سنگر کوه، آن فرار و پشت کردن به دشمن و روی به کوه آوردن، آن پراکنده شدن از پیرامون پیمبر صلی الله علیه و آله و سلم غرقه در خون و او را در میان دشمن بی دفاع گذاردن، آن فریاد پیمبر صلوات الله علیه از پشت سر آنها و روی نگرداندنشان، باید پیمبر صلوات الله علیه را خشمگین کند و به خشونت و نفرین و یا طرد بعضی وا دارد، همین رحمت خاص بود که پر و بال گشود و آنها را با همه گوناگونی در برگرفت. آن جاذبه رحمت بود که همه را جذب کرد و از توحش و دفعشان جلو گرفت، از آنها چشم پوشید و از گناهانشان استغفار کرد.1
در این آیه شریفه التفاتی به کار رفته، چون در آیات قبل خطاب متوجه عموم مسلمین بود، و در این آیه متوجه شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شده، و خطاب در اصل معنا در حقیقت باز به عموم مسلمین است و میخواهد بفرماید: رسول ما به رحمتی از ناحیه ما نسبت به شما مهربان شده است، و به همین جهت به او امر کردیم که از شما عفو کند و برایتان استغفار نماید و با شما در امور مشورت کند، و وقتی تصمیمی گرفت بر ما توکل کند.2
با تو میگویم:
میگفت مۆمن است و من هی میپرسیدم که آیا خوش اخلاق هم هست؟ اما جواب نمیداد. میگفت مۆمن است و ایمان مهمترین دلیل این انتخاب است. راست میگفت جوانی که آمده بود تا همسفرش باشد تا بهشت، مۆمن بود. کمی که گذشت، کمی که نشستند و برخاستند، آمد و گفت مهربانی مهمتر است یا ایمان؟ زندگی ایمان میطلبد یا نرم خویی؟ زیر یک سقف خوش اخلاقی کارگشاتر است یا ایمان؟
با خودم که فکر میکنم میبینم همه زندگی تکرار بهارهاست و تابستانها، توالی پاییزها و زمستانها، اما مهربانی است
که نو به نو است هر روز و هیچگاه کهنه نمیشود. صبوری، دستگیر لحظه های خشمگین زندگیست. ملایمت است که میتواند اوضاع نا آرام را آرام کند. خوش خلقی است که حس خوب خوشبختی را دست یافتنی و ملموس میکند. ایمان، پاکی میآورد به زندگی و پاکی آغاز همه خوبیهاست؛ ایمان است که لقمه های سر سفرهها را پاک و طاهر نگه میدارد. ایمان، خدا را همسایه دیوار به دیوار میکند و نور را مهمان تاریکی شبهای خانه میکند.
خدا اما به دردانهاش، به پیامبرش گفته است که توی پیامبرها، تویی که لولاک لما خلقت الافلاک 3، تویی که تا میان این مردم نفس میکشی، عذابشان نمیکنم 4؛ اگر مهربان نبودی، اگر سنگدل بودی و نرم خو و خوش خلق نبودی؛ اگر نبودی «و انک لعلی خلق عظیم 5 »؛ مردم رهایت میکردند و تنهایت میگذاشتند.