دردسرهای دخالت بزرگترها
بنام خالق عشق
والدین هر کس مال اوست!
درست است که پدر و مادر همسرتان از این به بعد حکم پدر و مادر شما را خواهند داشت و شما آنها را مامان و بابا صدا می کنید اما آنها هیچ وقت واقعا پدر و مادر شما نمی شوند. پس مرزهای ارتباطی را با آنها حفظ کنید و در نزدیک شدن به آنها زیاده روی نکنید. چون مطمئنا اگر مشکلی پیش بیاید در انتها والدین حق را به فرزند خودشان میدهند نه شما. احترام و فاصله را حفظ کنید و مراقب باشید زیاد به آنها نزدیک نشده، زیاده از حد رفت و آمد نکنید و شوخی و راز گویی را با آنها محدود کنید.
رفت و آمدتان را کنترل کنید
طوری نباشید که بعد از عقد همیشه شما را خانه نامزدتان پیدا کنند و روزهای متوالی به خانه خود سر نزنید. اگر رفتوآمد با خانواده همسرتان بیش از عرف باشد باعث درگیری میشود. حتی در دوران عقد، اقامت های طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان می تواند زمینه دخالت های آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند.
اگر دعوا شد
شاید با نامزد یا همسرتان یک بگو مگوی جزیی داشته باشید که خانواده همسرتان در جریان آن قرار گرفته است. فکر می کنید در این باره باید اجازه دخالت بدهید یا نه؟ اگر واقعا نیتشان خیر باشد و بخواهند پادرمیانی کنند چطور؟ در این موارد، اولویت مداخله با کسی است که برای زن و شوهر جایگاه خوبی دارد و هر دو طرف او را قبول داشته باشند. مثلا اگر هر دو، پدر داماد یا مادر عروس را قبول دارند فقط نظر او را بپرسند و اجازه دخالت را به دیگران ندهند.
حمایت مالی را نپذیرید
قطعا خانواده همسر شما با حسن نیت اقدام به حمایت مالی شما می کنند اما شما باید بین پذیرش این حمایت و قناعت بیشتر و متکی بودن به خود، دومی را انتخاب کنید. حمایت های مالی این حق را برای خانواده حمایتگر ایجاد می کند تا در امورتان دخالت کرده، بخواهند زیر و بم هزینه کردهای شما، شکل زندگی و رفت و آمدها و حتی رابطه تان را کنترل کنند.
او همیشه فرزندشان می ماند
روابط عاطفی میان اعضای خانواده به قدری قوی است که حتی پس از ازدواج فرزندان باز هم این ارتباط وجود خواهد داشت و پدر و مادر هنوز خود را بخش اصلی زندگی فرزندشان می بینند. پس وابستگی شما به خانوادهتان امری طبیعی است، اما مهم است که بتوانید از همان دوران عقد میان انتظاری که به عنوان همسر و انتظاری که به عنوان فرزند از شما وجود دارد تمایز قائل شوید.