داستانهای کوتاه از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله
جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۱۱ ب.ظ
بسم الله

فضیلت و شایستگى
این کار حضرت وقتى مورد اعتراض قرار مى گیرد، که چرا جوان را بر بزرگسالان ترجیح داده است ، حضرت بسیار متین جواب مى دهد که ملاک مسئولیت ، بزرگى سن نیست . فضیلت و شایستگى باعث بزرگى مى باشد: فلیس الاکبر هو الافضل بل الافضل هو الاکبر . همین مطلب در مورد معاذ بن جبل که 26 سال دارد، مطرح است و ایشان به عنوان مبلغ دینى در مکه منصوب مى شود.
کسب معاش
پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود: چه صدمه و آسیبى به دست تو رسیده که دستت زبر و خشن شده است ؟
سعد عرض کرد: اى رسول خدا! با طناب و بیل کار مى کنم و درآمدى براى معاش زندگى خود و خانواده ام کسب مى نمایم . از این رو دستم خشن شده است
فقبل یده رسول الله قال : هذا ید تمسهاالنار
پیامبر صلى الله علیه و آله دست سعد را بوسید و فرمود: این دستى است که آتش دوزخ با آن تماس پیدا نمى کند.
مادر
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به مادرت
دوباره سؤ ال کرد: سپس به چه کسى نیکى کنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت
بار دیگر سوال کرد: و سپس به چه کسى نیکى کنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت
بار چهارم سؤ ال کرد: آنگاه به چه کسى نیکى کنم ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به پدرت.
مدارا
حضرت فرمود: نه !
گفت : چه کسى به دادت خواهد رسید؟
حضرت فرمود: خدا
با شنیدن کلمه الله شمشیر از دست آن مشرک افتاد رسول اکرم صلى الله علیه و آله شمشیر او را گفت و فرمود: چه کسى به دادت خواهد رسید؟
مرد مشرک التماس گفت : با من مدارا کن !
حضرت فرمود: آیا به وحدانیت خدا و پیامبرى من ، شهادت مى دهى ؟
مرد مشرک گفت : نه ! ولى پیمان مى بندم که هرگز با تو نجنگم ، و با کسانى هم که با تو مى جنگند، نباشم .
پس حضرت او را رها ساخت . مرد مشرک ، نزد یاران خود رفت و گفت : هم اکنون از پیش بهترین مردم ، به سوى شما آمدم.
نمونه ای از برخورد کریمانة پیامبر (صلی الله علیه وآله) با دشمن
۹۲/۱۱/۱۸