امید در پایان شب سیاه
بنام خالق عشق

رنج و عذاب ما به دلیل نگهداری همه چیز ، به صورتی است که از پیش بوده باید باشد و یا خواهد بود . اندوه ، بخشی از وجود ما به حساب میآید ، ولی ما به ندرت متوجه دردی در قلب خود میشویم که روان شناسان آن را این گونه مینامند :
گریه ای شدید ، سوگواری برای همه چیز هایی که وا نهادهایم ...
زمانی که با رویداد های غیر منتظره در زندگی مواجه میشویم ، به نقطه ای میرسیم که برای حرکت به جلو ، باید غمگین باشیم ،حتی زمانی در مییابیم که فقدان ، بخشی از زندگی ما به حساب میآید که کسی را گریزی از آن نیست .
حتی زمانی که میدانیم ، زندگی تازه ، وعده بهتر شدن میدهد ، حتی زمانی که معتقدیم چیزهایی را که وا نهاده ایم ، فایده ای برایمان ندارد ، با این حال ، باید غمگین باشیم .
برای چه ناراحتیم و سوگواری میکنیم؟
البته برای کسانی که بر اثر مرگ یا تقدیراز دست میدهیم . این سوگواری برای ما تعجب آور نیست . ولی انواع دیگری از سوگواری نیز وجود دارد که همیشگی نیستند .
برای بی گناهی خود در مشکلات زندگی گریه میکنیم . برای آرزوهای عشقی خود که مجبور به رها کردن آنها بودیم ناراحتیم و گریه میکنیم . برای فقدان اعتماد واطمینانی که به زندگی داشتیم . برای بخشی از خودمان که آن را به خاطر کسی وانهاده ایم سوگواری میکنیم .
برای فقدان همه چیز هایی که نداشته ایم ، برای همه چیزهایی که خودمان از آنها دوری کردهایم و حالا متوجه اشتباه خود شده ایم برای همه ی این موارد سوگواری میکنیم .
گریه و سوگواری چگونه آغاز میشود؟
نخست اشک میریزید . نقطه ی آغاز اندوه است و به نظر میرسد این آغاز ،هرگز پایانی ندارد . و معمولا با یاد آوری صحنه ای یا صحبتی که از کسی میشنوید این درد و رنج اغاز میشود شاید کسی این را به گونه ای دیگر تعبیر کند ، ولی درد و رنج ناشی از نزدیک شدن ، مقدم بر هر گشایش تازه ای در زندگی ما خواهد بود ...
هنگامی که فقدان همراه با گریه و زاری میآید !!
سخت ترین چیز در زندگی ، از دست دادن چیزی است که فکر میکردید واقعی است . فقدان سخت و دردناک است . از آن بدتر فقدان همراه با سرخوردگی و افسردگی و انزواست . سرخوردگی گونه ای دردناک از آندوه است. این پدیده ، غیر از تاسف با احساسات دیگری همچون خشم ،اتهام به خویشتن و سرزنش همراه است . رویاها سخت و آزار دهنده میمیرند و سرخوردگی های سخت تر از آن حذف میشوند. برای مثال : " شاید معشوقی که ما تصور میکردیم عشق واقعی ماست ، و ما را خیلی دوست دارد ، ناگهان اعتراف کند که ما به درد هم نمیخوریم و با ما قطع رابطه میکند به همین راحتی وبعد از گفتن این حرفها میرود، حتی یک خداحافظی هم نمی کند و برای همیشه از زندگی ما کنار میرود .
بدون شک بهبود خواهید یافت.مسیر بهبودی نیز همچون روند زندگی، آغاز، میانه و پایانی داشته که بهتر است از ابتدا به یاد داشته باشید که پایانی نیز وجود دارد و چندان دور نیست.مطمئن باشید بهبود خواهید یافت؛ زیرا طبیعت یاوری است قدرتمند که جانب شما را دارد
در این زمان چه حالی دارید ؟
ما قادر به درک آنچه که برایمان اتفاق افتاده نیستیم . ضمیر ناخود آگاه مان دائما آن را انکار می کند و نخستین کلماتی را که پس از شنیدن خبر به زبان می آوریم `چی ؟` و ` آه ، نه ! ` است . گاه موضوع را فراموش می کنیم و هر بار که دوباره به خاطر می آوریم ، مبهوت می شویم . در این میان ، سیستم دفاعی بدن در مقابل درد شدید ، ضربه ناگهانی و نیز کرختی و سستی فعال می شود .
شبیه احساسی است که هنگام فرا خوانی ، همراه با سیلی از اشک های ناشی از سرخوردگی به ما دست میدهد . ما احساس نمی کنیم چیزی را از دست داده ایم بلکه احساس میکنیم چیزی را از ما ،از درونمان دزدیده آند .
چیزی مثل زمان ، اعتماد ، تقدس خاطرات ، عشق ،... و خیلی موارد دیگر که حتی به شمارش نمیآیند . فقدان همراه با عشق مثل یک دزد رفتار میکند . دزدی که همه چیز را از بین میبرد و ما را از درون تهی میکند . این احساس هولناک ، گذشته شما را به یغما میبرد ، خاطرات شما را در مورد گذشته میدزدد، و سپس آنها را خالی میکند و عاری از واقعیت ، به شما باز میگرداند و شما را متوجه حال و زمان وحشتناک و دل سرد کننده ای که در آن هستید باز میگرداند . هنگامی که به عقب بر میگردید و چیز هایی را میبینید که واقعا وجود داشته آند ، نه تنها امید به داشتن دوباره ی آنها را در زمان حال از دست میدهید ، بلکه معنای آن در گذشته را هم فراموش میکنید . و از خودتان ، از احساساتی که داشتهاید آزرده خاطر میشوید . گام مهم برای بهبودی پس از سرخوردگی ،تسلط بر خشم خود است که اجازه نمی دهد کاری برای جلوگیری از دل شکستگی انجام دهیم . این مساله خیلی سخت است تا دلی شکسته را مرحم بگذارید و گذشته خود را کنار بگذارید .
اما باید بتوانید بخشی از خویشتن خود را دور بیندازید ! اما چگونه ؟
عمده ی تغییرات ، حتی آنهایی که آرزومندانه صورت میگیرد، افسردگی ها و دلسردیهای خاص خود را به همراه دارد، زیرا آنچه را وا مینهیم ، بخشی از خویشتن است.برای ورود به زندگی جدید، باید در زندگی گذشته بمیریم و آن وقت زندگی جدید را میتوان اغاز کرد.
بدون شک بهبود خواهید یافت.مسیر بهبودی نیز همچون روند زندگی، آغاز، میانه و پایانی داشته که بهتر است از ابتدا به یاد داشته باشید که پایانی نیز وجود دارد و چندان دور نیست.مطمئن باشید بهبود خواهید یافت؛ زیرا طبیعت یاوری است قدرتمند که جانب شما را دارد

زندگی ما همچون گذشته جریان دارد و حالت جسمی و روحی ما رو به بهبودی است و ذهن ما این واقعیت را که بدون از دست رفته مان نیز قادر به ادامه زندگی هستیم پذیرفته و ما را به سمت مرحله جدیدی از زندگی مان سوق می دهد .
بهتر است بدانیم از دست دادن، از دست دادن است؛ مهم نیست علت آن چه باشد. هر گاه کسی یا چیزی را که دوست می داریم از ما گرفته شود و یا به ما داده نشود، معنای آن دوری و از دست دادن است. تنها نکته مهم در درمان انواع مختلف از دست دادن ها، عمق احساس اندوه و مدت زمانی است که صرف درمان آن می شود. هر چه از دست رفته مان عزیزتر باشد، شدت اندوه ما نیز بیشتر خواهد بود و نیز برای گذر از مرحله ای به مرحله دیگر مدت زمان بیشتری صرف می شود. اگراندوه ، ترس و ناامیدی هر از گاه بر شما هجوم آورد، همراهی اش کنید، اما نه برای زمانی طولانی،آن را بپذیرید، اما خود دعوتش نکنید. همواره به خود بگویید:من زنده ام و زنده خواهم ماند پس زندگی باید کنم. حقیقت دارد، زنده ای و زنده خواهی ماند و زندگی خواهی کرد. روزها، ساعت ها، دقایق، فصل ها متعلق به شما هستند تا بتوانید به آن گونه که میل دارید، دوست دارید، زندگی کنید، از آنها استفاده کنید و لذت ببرید. نگذارید کسی آنها را از شما بگیرد این لحظات با ارزش هستند، آنها را تلف نکنید، اجازه ندهید کسی آنها را از شما بدزدد، زندگی مال شماست زمان مال شماست .