روح الله مهرجو استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

روح الله مهرجو استاد دانشگاه و  کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی

این وبلاگ کاملا شخصی می باشد
mehrjoor.ir

بایگانی
آخرین نظرات

مجموعه سخنان رهبر معظم انقلاب پیرامون ازدواج

چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۲۳ ق.ظ

بنام خالق عشق


خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصاً آن‌هایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوان‌ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید.


رهبر

هدف زندگی

زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد، هدف والایی نیز دارد. هدف انسان در زندگی باید این باشد که از وجود خود و موجودات پیرامونش برای تکامل معنوی و نفسانی استفاده نماید. اصلاً ما برای این به دنیا آمده‌ایم. ما در حالی وارد دنیا می‌شویم که از خود اختیاری نداریم. کودکیم و تحت تأثیر هستیم، اما تدریجاً عقل ما رشد می‌کند و قدرت اختیار و انتخاب پیدا می‌کنیم. این جا، آن جایی است که لازم است انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب، حرکت کند و به جلو برود.

اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دنیا هست، خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند، آن روزی که از دنیا خارج می‌شود، مثل کسی است که از زندان خارج شده و از این جا زندگی حقیقی آغاز می‌شود.1

 

ازدواج، یک ارزش اسلامی

مطلب اصلی و اول، این است که این ازدواجی که خدای متعال، سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا می‌کند، یکی از نعمت‌ها و اسرار الهی و یکی از پدیده‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی بشری است. می‌شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمی‌کند، خود را از این ارزش محروم نموده است.2

 

خداوند اصرار دارد

از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعاً در زمره‌ی واجبات ذکر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان می‌فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثه‌ی ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه؛ لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر، تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است.3

 

خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید

خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصاً آن‌هایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوان‌ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید.4

آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همه‌ی عمر را به تنهایی می‌گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره‌ی انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه‌ی پیکره‌ی جامعه باشد، نه فرد تنها.5

پیامبر اکرم اصرار داشتند جوان‌ها زود ازدواج کنند (چه دخترها و چه پسرها) البته با میل خوشان و اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه‌ی خودمان این را رواج دهیم. جوان‌ها در سنین مناسب،‌ وقتی از دوران جوانی خارج نشده‌اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند.

سنت پیامبر: ازدواج به موقع

روایت معروفی داریم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: نکاح، سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسان‌ها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرموده‌اند سنت من؟ چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر، کمتر است. شما ملاحظه می‌کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده، در این مکاتب اجتماعی و فلسفه‌های رایج اجتماعی و سیاست‌های معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آماده‌اند، ازدواج نمایند.6

نکاح، علاوه بر یک تقاضای طبیعی، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب می‌کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این امر اقدام نماید.7

ازدواج، یک سنت طبیعی و الهی است. این را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به سنت خودشان تعبیر می‌کنند. معنایش این است که در اسلام بر روی این مسئله تأکید ویژه‌ای شده. چرا؟ به خاطر اهمیت این مسئله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیت‌های بعدی.8

 

ازدواج در حال شور و شوق

پیامبر اکرم اصرار داشتند جوان‌ها زود ازدواج کنند (چه دخترها و چه پسرها) البته با میل خوشان و اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه‌ی خودمان این را رواج دهیم. جوان‌ها در سنین مناسب،‌ وقتی از دوران جوانی خارج نشده‌اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این بر خلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال می‌کنند ازدواج‌های دوران جوانی، ازدواج‌های زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواج‌های بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانواده‌ای، کاملاً با هم صمیمی خواهند بود.9

 

ازدواج در آغاز احساس نیاز

اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده در اوان خود، هر چه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است، هر چه زودتر بهتر. زود که می‌گوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می‌کنند به داشتن همسر؛ هر چه این کار زودتر انجام بگیرد، بهتر است. علت چیست؟ علت این است که اولاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد در وقت خود و زودتر از این که زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیان‌های جنسی را می‌گیرد؛ لذا می‌فرماید: «من تزوّج احرز نصف دینه»[1].طبق این روایت معلوم می‌شود که نصف تهدیدی که انسان درباره‌ی دین خود می‌بیند، از طرف طغیان‌های جنسی است که خیلی رقم بالایی است.10

ازدواج

برکات و فواید ازدواج

فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه‌ی خانواده، یکی از فرصت‌های مهم زندگی است. برای زن و مرد (هر دو) این یک وسیله‌ی آرامش و آسایش روحی و وسیله‌ی دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله‌ی تسلی، وسیله‌ی پیدا کردن یک غمخوارِ نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است، قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می‌باشد، مسئله‌ی تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دل‌خوشی‌های بزرگ زندگی است.

پس می‌بینید از هر دو طرف که انسان نگاه می‌کند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده‌ی بسیار مفید است. البته مهم‌ترین فایده‌ی ازدواج، همان تشکیل خانواده است و بقیه‌ی مسائل، فرعی و درجه‌ی دو و یا پشتوانه‌ی این مسئله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، این‌ها همه درجه دو است، درجه‌ی اول، همان تشکیل خانواده است.11

بنای نسل بشری به ازدواج است. انتقال تمدن‌ها و فرهنگ‌ها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع (چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر) به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج است.12

 

شرایط کمالی ازدواج

در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگه‌دارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه‌ی زمینه‌ها معین کرده است. در زمینه‌ی اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری کنید، باید گذشت کنید، باید محبت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید، این‌ها همه‌اش احکام شرع است، این‌ها همه‌اش دستورات است.13

و البته از لحاظ شرایط مادی، سهل‌ترین است. آنچه که در ازدواج مهم است، رعایت‌های بشری و انسانی است. رعایت‌های اخلاقی است که دختر و پسر باید با همدیگر تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی، حفظ این پیوند است.14

شرع مقدس اسلام در روابط اجتماعی، این امر انسانی را امضا کرده، اما شرایطی برای آن قرار داده است. یکی از شروط این است که این امر انسانی از حالت رابطه‌ی انسانی به یک معامله‌ی تجاری و بده بستان مالی تبدیل نشود. این را شرع مقدس دوست نمی‌دارد. البته این شرایط، شرایط کمالند نه صحت، اما واقعاً شرط هستند.15

 

کُفوْ بودن از نظر اسلام

در شرع مقدس اسلام، آنچه که معین شده است این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند؛ و عمده‌ی مسئله در باب کفو، عبارت است از ایمان؛ یعنی هر دو مۆمن، هر دو دارای تقوی و پرهیزگاری و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آن‌ها باشند، اینکه تأمین شد، بقیه‌ی چیزها اهمیتی ندارد... وقتی تقوی و پاک‌دامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تأمین می‌فرماید.

در اسلام، ملاک این همکاری که اسمش زوجیت است، عبارت است از دین و تقوی که: «المۆمن کفو المۆمنة و المسلم کفو المسلمة»[2]. این ملاک دینی است. البته در این زمینه، هر کس در راه خدا جلوتر، پیشقدم‌تر، فداکارتر، آگاه‌تر و به درد بخورتر و برای بندگان خدا نافع‌تر باشد، این بالاتر و بهتراست؛ ممکن است زن در آن حد نباشد، ایرادی ندارد. زن، خودش را به سمت او بکشاند. یا زن ممکن است بالا باشد، مرد به قدر او نباشد، پس مرد باید خود را به سمت او بکشاند.16

در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگه‌دارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه‌ی زمینه‌ها معین کرده است. در زمینه‌ی اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری کنید، باید گذشت کنید، باید محبت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید، این‌ها همه‌اش احکام شرع است.

هشیارِ عاقل یا مستِ غافل

یک وقت انسان ازدواج می‌کند و می‌گوید: پروردگارا من ازدواج می‌کنم (یا روحیه‌اش این است، حالا ولو به زبان هم نیاورد یا به ذهن هم نگذراند، با این روحیه) یک نیاز طبیعی خودم را برآورده می‌کنم. این نیاز طبیعی هم فقط نیاز جنسی نیست، بلکه زن و مرد هر دو به این ازدواج، به این با هم زندگی کردن، با هم تشکیل یک خانواده دادن و یک جمع به وجود آوردن، احتیاج دارند. این هم یک نیاز است مثل نیازهای دیگری که وجود دارد. می‌گوید: پروردگارا من این نیاز را برآورده می‌کنم، از تو هم متشکرم که این امکان را در اختیار من گذاشتی، این اجازه را دادی، این وسیله را فراهم کردی، همسر خوبی برای من پیدا شد و بعد از این هم در زندگی جدید، در این وضع جدید، سعی می‌کنم که آن طور که تو می‌خواهی عمل کنم. این یک جور ازدواج کردن است. یک وقت هم نه، کسی که ازدواج می‌کند، نه قدر خدا را می‌داند، نه قدر آن همسر را می‌داند، نه قدر این فرصتی را که برایشان پیش آمده می‌داند. مثل آدم مست و غافل. این جور زندگی اگر هم ماندگار بماند، شیرین نخواهد بود، همراه با انجام وظیفه نخواهد بود.17

 

شُکر نعمت ازدواج

این مرحله از زندگی را که وارد زندگی مزدوج می‌شوید و تشکیل خانواده می‌دهید، یکی از نعمت‌های بزرگ الهی به حساب بیاورید و آن را شکر بگذارید. همه‌ی آنچه که ما داریم از خداست «ما بنا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللهِ»[3]، اما توجه به این نعمت، خیلی اهمیت دارد. خیلی از نعم را انسان توجه ندارد. بعضی‌ها ازدواج می‌کنند، همه نوع خوبی هم گیرشان می‌آید، زندگی شیرین و خوبی را هم می‌گذرانند ولی نمی‌فهمند که این چه نعمت بزرگی است، چه حادثه‌ی تعیین کننده و مهمی در زندگی است. وقتی نفهمیدند، شکر آن را هم به جا نمی‌آورند و از رحمت الهی که با شکر متوجه انسان می‌شود، محروم می‌مانند؛ لذا باید انسان توجه کند به اینکه این چه نعمت بزرگی است و شکر این نعمت چگونه است؟ یک وقت انسان در شکر، فقط به زبان می‌گوید که خدایا شکر و در دل او خبری نمی‌شود. این لقلقه‌ی زبان است و ارزشی ندارد... اما یک وقت هست که انسان در دلش حقیقتاً از خدای متعال، سپاسگزار و متشکر است. این خیلی ارزش دارد. می‌فهمد که خدای متعال نعمتی به او داده و حقیقتاً ابراز تشکر می‌کند. این همان شکر خوب است. منتهی وقتی ما از خدای متعال متشکر شدیم، یک عملی، یک حرکتی، یک موضع‌گیری هم بر اساس این تشکر لازم می‌آید که انجام دهیم. خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، شما باید چکار کنید؟ هیچ توقع زیادی از ما نکرده‌اند... توقعی که از ما در مقابل این نعمت دارند این است که با این نعمت، خوب رفتار کنیم... این رفتار خوب را در اسلام معین کرده‌اند، که همان اخلاق خانواده و حکمت خانواده است. اینکه در درون زندگی باید چگونه رفتار کرد که این زندگی خوب باشد.18

 

ازدواج

مال و جمال، یا کمال؟ کدام انگیزه؟

اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد،‌ جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را که خیلی جمیل هم نباشد، دوست داشت او را جمیل می‌بیند. وقتی کسی را دوست نداشت، هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمی‌آید.19

 

روش اسلام بهتر است

هم در مسیحیت و هم در یهودیت و هم در ادیان دیگر، این انضباط {ازدواج} به شکلی دیگر البته هست. اسلام آن‌ها را هم معتبر دانسته است. آن‌ها را زن و شوهر دانسته است و فرزندان آن‌ها را حلال زاده دانسته است.20

نحوه و نوع ازدواج در اسلام، بهتر از ازدواج بقیه‌ی ادیان و بقیه‌ی ملل است. هم مقدماتش، هم اصلش و هم ادامه و استمرارش طبق مصلحت انسان گذاشته شده است. البته ازدواج‌های بقیه‌ی ادیان هم از نظر ما معتبر و محترم است، یعنی، همان عقدی که یک مسیحی در کلیسا یا یک یهودی در کنیسه انجام می‌دهد یا در هر قوم و ملتی، هر طوری انجام می‌شود، از نظر ما معتبر است و ما آن را برای خودشان باطل نمی‌دانیم ولیکن این روشی که اسلام معین کرده، بهتر است. برای مرد حقوقی، برای زن حقوقی، برای زندگی آدابی،‌ برای ازدواج روش و شیوه‌ای معین کرده است. اصل هم این است که خانواده بماند و خوشبخت باشد.21

 

به همین آسانی!

در این عقدی که ما می‌خوانیم، در حقیقت دو طرف بیگانه از هم را با همین چند کلمه، با یکدیگر متصل و مرتبط می‌کنیم،‌ به طوری که از همه‌ی عالم به هم، محرم‌تر و نزدیک‌تر و مهربان‌تر می‌شوند.

ثانیاً؛ با این عقد، یک سلول جدیدی در پیکره‌ی اجتماع،‌ ایجاد می‌کنیم که این پیکره‌ی اجتماع از سلول‌های خانواده‌ها تشکیل شده است.

ثالثاً شما دو نفر هستید،‌ یکی خانم و دیگری آقا که هر کدام نیازهایی دارید به جنس مخالف. آن نیازها را با این چند کلمه عقد بر طرف می‌کنیم.

این سه کار را ما انجام می‌دهیم. این اول کار است و پایه‌ی کار. از این جا به بعدش به عهده‌ی خود شماست.22

 

مهم‌ترین فایده

مسئله ازدواج و تشکیل خانواده در شرع مقدس، امر بسیار مهمی است و فواید بسیاری هم دارد اما، مهم‌ترین فایده و هدف ازدواج،‌ عبارتست از تشکیل خانواده. نفس این علاقه‌ی زوجیت و تشکیل یک واحد جدید، مایه‌ی آرامش زن و مرد و مایه‌ی کمال و اتمام شخصیت آن‌هاست. بدون آن، هم زن و هم مرد، ناقصند. همه‌ی مسائل دیگر فرع این است. اگر این کانون، سالم و ماندگار شد، بر روی آینده و بر روی همین وضع فعلی جامعه، تأثیر خواهد گذاشت.23

ازدواج، در حقیقت دروازه‌ی ورود به تشکیل خانواده است و تشکیل خانواده، اساس همه‌ی تربیت‌های اجتماعی و انسانی است.24

اصل در ازدواج، عبارتست از پیوند زناشویی دختر و پسر و تشکیل خانواده. همین‌قدر که دختر و پسر همدیگر را ببینند و عقد شرعی جاری بشود و این‌ها با هم زن و شوهر بشوند، یک کانون خانواده به وجود آمده و یک خانواده‌ی جدیدی تشکیل شده است. شارع مقدس، خانواده‌ی مسلمان و سالم را دوست دارد. وقتی خانواده تشکیل شد، برکات زیادی در آن هست، نیازهای زن و شوهر تأمین می‌شود، نسل بشری ادامه پیدا می‌کند... اما اصل قضیه، فرزند، زیبایی و ثروت نیست. اصل قضیه این است که دو نفر با هم زندگی مشترکی را تشکیل می‌دهند و این محیط باید یک محیط سالمی باشد.25

نفسِ ایجاد کانون خانوادگی و یک کانون جدید، از همه چیز مهم‌تر است. اساس خلقت بشر چه زن و چه مرد،‌ این طوری است که باید یک زن و مرد مجتمعاً یک واحدی را تشکیل بدهند، تا زندگی راحت، بی دغدغه و آماده برای جوابگویی به نیازهای بشر پیش برود. اگر این نشد، یک پایه مهم از زندگی، لنگ است.26

 

منابع:

1. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 18/11/1380

2. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372

3. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/12/1377

4. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 20/11/1375

5. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 5/10/1375

6. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 28/6/1379

7. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/11/1376

8. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 29/4/1379

9. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 23/12/1379

10. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/12/1380

11. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/12/1380

12. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 26/1/1377

13. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372

14. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372

15. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 4/9/1375

16. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/6/1372

17. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 28/11/1378

18. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 29/3/1381

19. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 13/10/1377

20. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/5/1375

21. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 19/1/1377

22. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/12/1373

23. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 10/2/1376

24. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 18/5/1374

25. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 23/9/1373

26. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 16/5/1379

[1] بحارالانوار، ج 100، ص 219

[2] وسائل الشیعه، ج 20، ص 67.

[3] بحارالانوار، ج 49، ص 269.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۳۰
مجتبی مهرجو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">